ریتم آهنگ

معرفی کتاب طاعون

معرفی کتاب طاعون

معرفی کتاب طاعون

کتاب طاعون نوشته آلبر کامو و ترجمه کاوه میر عباسی رمانی خواندنی است که با زبانی نمادین درباره بیماری همه‌گیری صحبت می‌کند که ناگهان در یکی از شهرهای الجزایر شایع می‌شود.

درباره کتاب طاعون

طاعون، نام رمانی است که آلبر کامو در سال ۱۹۴۷ منتشر کرد. او با زبانی نمادین صحبت می‌کند و در حقیقت در تلاش است تا در این رمان، چهره زشت فاشیسم را به تصویر بکشد. داستان در شهر اُران در الجزایر اتفاق می‌افتد. ناگهان یک بیماری شایع می‌شود. این بیماری که به نظر می‌رسد از موش‌ها به انسان سرایت کرده است، جان بسیاری از افراد را می‌گیرد اما مقامات مسئول شهر، علاقه‌ای به گفتگو در این باره ندارند و حتی وجود موش‌ها را تایید نمی‌کنند. اما با از بین رفتن تعداد زیادی از مردم، شهر در حالت قرنطینه قرار می‌گیرد. عده‌ای از اعضای خانواده‌ها از هم دور مانده‌اند و بسیاری هم فرار کرده‌اند...

دکتر ریو، پزشک شجاعی که داستان را روایت می‌کند به همراه ژان تارو، یکی از مسافران، سازمان بهداشتی داوطلبی برای مقابله با بیماری تاسیس می‌کند. در این میان کشیش شهر معتقد است که این بیماری به دلیل گناه و برای مجازات مردم نازل شده است و اقدام علیه آن فایده‌ای ندارد...

کتاب طاعون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به کتاب‌ها و آثار نویسندگان بزرگ دنیا، از خواندن کتاب طاعون لذت می‌برند.

درباره آلبر کامو 

آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر فرانسه در خانواده‌ای فقیر متولد شد. او که فیلسوف و روزنامه‌نگار مشهور و خالق اثر بی‌نظیر بیگانه است، در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد» جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برنده‌ی جایزه نوبل است. آلبر کامو در سال ۱۹۴۹ یک اتحادیه بین‌المللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکل‌گیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود. آلبر کامو در طول دوران فعالیتش رمان‌ها و نمایشنامه‌های بسیاری را نوشت. طاعون، سقوط، بیگانه، نمایشنامه کالیگولا، نمایشنامه صالحان، افسانه‌ی سیزیف و خطاب به عشق که مجموعه نامه‌های عاشقانه‌ی او و ماریا کاسارس است از آن جمله‌اند. آلبر کامو در ۴ ژانویه ۱۹۶۰ در ۴۶ سالگی در ویل‌بلویل فرانسه به علت یک سانحه‌ی رانندگی چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب طاعون

ساده‌ترین راه برای آن‌که آدم شهری را بشناسد این است که سر دربیاورد آن‌جا مردم چه‌طور کار می‌کنند، چه‌طور محبت می‌ورزند و چه‌طور می‌میرند. در شهر کوچک ما، شاید آب‌وهوا باعث شده هر سه‌شان را کم‌وبیش یک‌جور انجام دهند: با ولع اما بی‌اعتنا. یعنی چون برای‌مان ملال‌آورند، جدیت به خرج می‌دهیم به برکت عادتْ دل‌بسته‌شان بشویم. همشهری‌های‌مان خیلی کار می‌کنند، اما فقط برای این‌که پول‌دار بشوند. علاقه‌شان مشخصاً به تجارت است و این‌که، به قول خودشان، کسب‌وکار راه بیندازند و معامله کنند. البته از خوشی‌های ساده هم غافل نیستند و زن‌ها، سینما و آب‌تنی در دریا را دوست دارند. اما، به حکم عقل، این لذت‌ها را به شنبه‌شب و یکشنبه موکول می‌کنند و باقی روزهای هفته تلاش‌شان این است که پول به جیب بزنند. غروب‌ها، دفترشان را که ترک کردند، سر ساعت معین توی کافه‌ها جمع می‌شوند، در بولواری مشخص گردش می‌کنند یا از بالکن به تماشای خیابان می‌ایستند. تمناهای جوان‌ها آتشین و زودگذرند، و عادت‌های بدِ مسن‌ترها از علاقهٔ افراطی به گوی‌بازی، ضیافت‌های دوستانه و محفل‌هایی که آن‌جا قمارهای سنگین می‌کنند و مبالغ کلان بردوباخت می‌شود فراتر نمی‌روند.

شاید بگویند هیچ‌کدام از این‌ها مختص شهر ما نیست و اصلاً همهٔ آدم‌های این دوره‌وزمانه همین‌طورند. بی‌تردید، امروزه خیلی عادی شده که مردم صبح تا غروب کار کنند و باقی عمرشان را با ورق‌بازی و کافه‌نشینی و وراجی هدر بدهند. اما شهرها و کشورهایی هستند که مردمان‌شان، گه‌گاه، دستخوش دغدغهٔ چیزی دیگر هم می‌شوند. معمولاً این موضوع در زندگی‌شان تغییری پدید نمی‌آورد. فقط دغدغه را داشته‌اند، ولی این هم خالی از فایده نیست. اُوران، برعکس، ظاهراً شهری است بدونِ دغدغه، یعنی شهری کاملاً مدرن. با این حساب، لازم نمی‌بینم راجع‌به نحوه محبت ورزیدن همشهری‌هایم روده‌درازی کنم. مردها و زن‌ها یا خیلی سریع در آن‌چه عمل عاشقانه نامیده می‌شود یکدیگر را می‌بلعند، یا خودشان را درگیرِ عادتِ دونفره‌ای درازمدت می‌کنند. بین این اِفراط‌وتفریط، اغلب، حد وسط وجود ندارد. این هم خیلی بدیع نیست. در اُوران، مثل خیلی جاهای دیگر، ناگزیریم نادانسته عاشق باشیم.

ویژگی استثنایی‌تر شهرمان این است که این‌جا آدم برای مُردن دچار دردسر می‌شود. راستش «دردسر» واژه درستش نیست، شاید صحیح‌تر باشد بگوییم «ناراحتی». 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”