علی محمد افغانی جزو نویسندگان رئالیست ایرانی است که در کتاب شلغم میوهی بهشته، زندگی مردم خیلی معمولی را به تصویر کشیده است.
علیمحمد افغانی در کتاب شلغم میوهی بهشته، داستان دو خانواده را روایت میکند که در خانهای قدیمی و کوچک در جنوب تهران (دهه ۵۰) باهم زندگی میکنند؛ نوع زندگی و سلیقههای این دو خانواده بسیار با هم تفاوت دارد. نرگس و گلعنبر مادر هریک از دو خانواده یاد شده هستند و همچون سایر آثار افغانی، نقش کلیدی در داستان دارند. عابدین فرزند نرگس و براتعلی؛ پسربچهای دوازده ساله است که به خوردن شلغم علاقه عجیبی دارد. این پسر با خوردن شلغم هر روز چاق و چاقتر میشود تا جایی که زندگی اطرافیان تحت تأثیر بیماری او قرار میگیرد و همه به فکر چارهای برای رفع مشکل میافتند.
علیمحمد افغانی در کتاب پیشرو زندگی مردم عادی را به تصویر کشده است، مردمی که گاهی یادمان میرود چقدر زیادند و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند. زنان این خانوادهها اغلب به خانهداری و بچهداری مشغولاند و تصمیمگیریهای مهم خانواده معمولا به عهده مرد است. هر کدام از زنان داستان شلغم میوه بهشته سر مسائل کوچک با هم بحث و جدل میکنند، زندگی خود را به رخ دیگری میکشند و حتی رد پای خرافات را هم میتوان میان حرفهای آنها پیدا کرد.
شلغم میوهی بهشته رمان کوتاهی است که رسوم و آداب ایرانی و فقر و تبعات آن را نشان میدهد؛ خواندن این کتاب را به علاقمندان داستانهای فارسی پیشنهاد میکنیم.
علیمحمد افغانی نویسنده توانمند ایرانی است که در سال ۱۳۰۳ در کرمانشاه متولد شد. افغانی پس از اتمام تحصیلات دوران دبیرستان خود، به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری برای بورس تحصیلی به آمریکا اعزام شد. این سفر برای افغانی فرصت مناسبی فراهم کرد تا با ادبیات انگلیسی و رماننویس آشنایی پیدا کند. او در سال ۱۳۳۳ و زمانی که به وطن باز میگشت به اتهام عضویت در حزب توده توسط ماموران حکومت نظامی وقت دستگیر و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت. افغانی در زندان هم دست از یادگیری بر نداشت و شروع به تدریس زبان انگلیسی و آموختن زبان فرانسه کرد. خود افغانی میگوید که کتاب معروف شوهر آهو خانم را هم طی سه سال در زندان نوشته است.
افغانی پس از آزادی از زندان رمان دوم خود شادکامان دره قره سو، را نوشت. اما تا ۱۰ سال بعد چیزی ننوشت و برای تامین هزینههای زندگی در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شد. علی محمد افغانی سالها بعد، اوایل دههی شصت کتاب شلغم میوه بهشته را منتشر کرد، کتابی که آن را قبل از انقلاب نوشته بود.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به بوتهزار، محکوم به اعدام، دکتر بکتاش، همسفرها، دختردایی پروین، صوفی صحنه، دزد کنگاور، دنیای پدران و فرزندان، حاجالله باشی، خداحافظ دخترم و .... اشاره کرد. افغانی هماکنون در آمریکا زندگی میکند.
در همان کوچه، دو خانه بالاتر، از چهار ماه پیش جوان بیست و پنج ساله مجردی به نام هرمز آمده بود و زیرزمینی را از محمود آقا دلال کرایه کرده بود. هرمز کارش تابلو نویسی بود ولی دکانی نداشت. شبها در یکی از سینماهای شهر کار شبانه میکرد. گاهی شعر هم میگفت. او پدرش را از دست داده بود و متکفل خرج مادرش بود. از مدتی پیش گل عنبر متوجه شده بود که هرمز شیفته اوست. این علاقه از دید نرگس دور نمانده بود و او مرتب این قضیه را به رخ گل عنبر میکشید.
مشدی قبل از سبزی فروشی، چندین شاگرد داشت و با اسب آب به در خانهها و دکانها میبرد و میفروخت. سالها پیش گل عنبر در سن سیزده سالگی در زلزله بویین زهرا پدر، مادر و دو برادرش را از دست داده و تنها خودش زنده مانده بود. کسی که او را از زیر آوار بیرون کشید و نجات داد همین مشدی بود که خود نیز تمام خانوادهاش را در زلزله از دست داده بود. او یک سال از گل عنبر مراقبت کرد تا بهبود پیدا کند. بعدها او را به همسری انتخاب کرد. اولین فرزندشان فقط یک هفته بعد از عقدشان به دنیا آمد. او با گل عنبر رابطه دوستانهای داشت اما عادت نداشت که کلمهای محبتآمیز به او بگوید. گل عنبر هم از این جهت ملالی نداشت.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”