با انتشار نخستین چاپ خوشههای خشم (The Grapes Of Wrath) در امریکا و بریتانیا، طوفانی برپا شد. این داستان، شرح حال خانوادهای کشاورز است که بر اثر هجوم سایر کشاورزان خردهپا و کارگران کشاورزی، زمینهای خود را در اکلاهما رها میکنند و چون تمامی امید و آرزویشان را از ماندن در آنجا برباد رفته میبینند به سوی سرزمین افسانهای کالیفرنیا روی میآورند. کاروانی به سوی غرب راه میافتد که در جادهها اردو میزنند و چون هر دم تعداد کارگران فزونی میگیرد، میزان مزدها پایین میآید، کار فقر، انحطاط و کشمکش با پلیس و کارفرمایان بالا میگیرد و وقایعی پیش میآید که خواننده خود باید داستان را صبورانه تا آخر بخواند و دربارهی ارزش آنها به داوری بنشیند.
رمان خوشههای خشم در مدت پنج ماه نوشته شده و در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. این کتاب در ابتدا نارضایتی سرمایهداران و زمینداران آمریکایی را در پی داشت و در آمریکا ممنوع اعلام شد. سرمایهداران این کتاب را برای کشاورزان که اغلبشان بیسواد بودند؛ به عنوان کتابی ضد کلیسا و ضد مذهب معرفی کردند. آنان به دروغ به کشاورزان میگفتند که این کتاب، کشاورزان را مردمی وحشی معرفی کرده. همین امر باعث شد کشاورزان ناآگاه به کتابخانهها رفته و آن را آتش زدند. تهدید به مرگ بواسطه نوشتن این کتاب باعث شد مدتی افبیآی، جان اشتاین بک (John Ernest Steinbeck) را تحت نظر قرار دهد جالب آنکه این کتاب در روسیه نیز توسط حزب کمونیست حاکم تحریم شد.
پرفروشترین کتاب سال ۱۹۳۹ امریکا که تا سال ۱۹۴۰ به چاپ یازدهم نیز رسید، برنده جایزه پولیتزر سال ۱۹۴۰ (معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در آمریکا)، قرار گرفته در لیست ۱۰۰ رمان برتر از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ (منتشر شده توسط مجله تایمز)، ترجمه شده در سراسر دنیا و چاپ میلیونها جلد از آن و … اینها بخشی از افتخارات رمان خوشههای خشم از نویسندهٔ آمریکایی جان اشتاین بک است.
اشتاینبک در سال 1962 به دریافت جایزهی نوبل در ادبیات نائل آمد و شش سال پس از آن یعنی در (1968) درگذشت. او یکی از سه غول ادبیات آمریکا است که جایزهی نوبل را تصاحب کرد. دو نویسندهی دیگر که پیش از او به جایزهی نوبل دست یافتند عبارت بودند از ارنستهمینگوی و ویلیامفالکنر.
اعطای جایزهی نوبل به جان اشتاینبک جنجال بزرگی به همراه داشت. از سویی، برخی از صاحبنظران و ناقدان گفتند که وی پانزده سال است اثری درخور توجه ننوشته و اعطای جایزه به شخصی که دیگر بهعنوان نویسنده به مردگان پیوسته حیرتانگیز است. از سوی دیگر کسانی هم بودند که هنوز در او هنر و استعدادی سراغ داشتند و بعید نمیدانستند که شاهکارهای دیگری از او خلق شود. در عینحال هر دو گروه وی را بهخاطر نوشتن خوشههای خشم شایستهی جایزهی نوبل میدانستند اما برخی بر این باور بودند که آکادمی سوئد پانزده سال دیر به فکر افتاده است.
در بخشی از کتاب خوشههای خشم میخوانیم:
مردم بومی خود را در یک قالب ستمگری و سنگدلی ویژهای گرفتار کرده بودند. آنگاه راه افتادند و واحدها و دستهها تشکیل دادند و خود را مسلح کردند، خود را با چوب و چماق، با بنزین، با هفتتیر یا تفنگ مسلح کردند. این ولایت مال ماست. ما نمیگذاریم این اوکیها خودسرانه زندگی کنند و آزاد باشند و اینان که مسلح بودند خود زمین نداشتند، اما میپنداشتند که دارند. کارمندان جزء شب هنگام راه میافتادند خود آه در بساط نداشتند و مغازهداران خردهپا یک عالم بدهکاری داشتند. حتی بدهکاری و وام هم خود چیزی است و حتی یک شغل هم خود چیزی است. یک منشی یا کارمند میرزابنویس چنین میپنداشت: من هفتهای پانزده دلار حقوق میگیرم. فرض کنیم یک اوکی حرامزادهی لعنتی خواست با دوازده دلار کار کند؟ و مغازهدار خردهپا فکر میکرد، من با یک آدمی که هیچ بدهی ندارد چهطور رقابت کنم؟
سایت ناشر در معرفی کتاب چنین آورده است:
خوشههاي خشم اثري آنچنان پرصلابت و نيرومند میباشد كه به حق نمونه و سرمشق فرهنگ و ادبيات آمريكايي بهشمار میآید. چاپ نخستين خوشههاي خشم که انتشار يافت در امريكا و بريتانيا طوفاني برپا شد. اين داستان، شرح حال خانوادهاي كشاورز است که بر اثر هجوم ساير كشاورزان خردهپا و كارگران كشاورزي، زمينهاي خود را در اكلاهما رها ميكنند و چون تمامي اميد و آرزويشان را از ماندن در آنجا برباد رفته ميبينند به سوي سرزمين افسانهاي كاليفرنيا روي ميآورند. كارواني به سوي غرب راه ميافتد كه در جادهها اردو ميزنند و چون هر دم تعداد كارگران فزوني ميگيرد، ميزان مزدها پايين ميآید، كار فقر و انحطاط و كشمكش با پليس و كارفرمايان بالا ميگيرد و وقايعي پیش میآید كه… خواننده خود بايد داستان را صبورانه تا آخر بخواند و دربارهی ارزش آنها به داوري بنشيند.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”