ریتم آهنگ

نمایشنامه پزشک نازنین - نقد و بررسی کتاب

نمایشنامه پزشک نازنین - نقد و بررسی کتاب

کمدی باوجود اوج و فرودهای بسیاری که در طول تاریخ به خود دیده است بازندگی مردم پیوند تنگاتنگی دارد. کمدی محصول تفکر انتزاعی با به تصویر کشیدن مسائل اجتماعی با انواع مختلفش هجو آلود، دسیسه، موقعیت، خلق‌وخو، رفتار، کمدی رمانتیک و مضحکه در خدمت انسان است. کمدی گاهی مسئولیت سرگرمی مردم را دارد و گاهی کنار مردم جامعه قرار می‌گیرد و با زبانی طناز مشکلات را نقد می‌کند. «نیل سایمون»، نمایشنامه‌نویس مطرح دنیا نمایشنامه‌ی طنزآمیز «پزشک نازنین» را نگاشته است و در آن روابط انسانی در جامعه را با زبانی کمدی به تصویر کشیده است.

 

درباره کتاب پزشک نازنین

نمایشنامه «پزشک نازنین» اثر «نیل سایمون» بانام اصلی The Good Doctor نمایشنامه‌ی کمدی است که بر اساس داستان‌های کوتاه «آنتون چخوف» نگاشته شده است. «آنتون چخوف»، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس مشهور قرن نوزدهم روسیه است که آثار متعدد و بسیار تأثیرگذاری برای جامعه‌ی ادبیات به ارث گذاشته است. این اثر معروف بازتابی از رابطه‌ی انسان‌هاست و در دو پرده و یازده صحنه گنجانده‌شده است. نمایشنامه «پزشک نازنین» داستان نویسنده‌ای است که در ابتدا داستان خود را در اتاق کارش معرفی می‌کند. در این داستان شخصیت‌های مختلفی وجود دارند و آن‌ها جامعه را نقد می‌کنند. این نویسنده، که شخصیت اصلی داستان است با افراد زیادی ازجمله کارمند معمولی شهرداری و همسر او روبه‌رو می‌شود، او تمام مدت افراد را توصیف می‌کند و فضای درستی از داستان را در اختیار خواننده‌ی اثر قرار می‌دهد.

در این داستان «نیل سایمون» با نثری جذاب و طناز داستان عطسه کردن و اتفاقات ناشی از یک حرکت طبیعی را روایت می‌کند. کارمندی بر سر ژنرالش عطسه می‌کند درحالی‌که او متوجه نمی‌شود. فردای آن روز کارمند بی‌نوا به دنبال بخشش به سراغ ژنرال می‌رود و از او تقاضای تبعید بینی‌اش را می‌کند.

نمایشنامه «پزشک نازنین» اثر «نیل سایمون» اولین بار در 27 نوامبر سال 1973 در نیویورک به روی صحنه رفت. این نمایش بارها در ایران نیز اجرا شده است و «اشکان خطیبی» آن را به همراه گروهی کودک به اجرا درآورد.

درباره نیل سایمون، نمایشنامه‌نویس پرکار و برجسته‎‌ی آمریکا

«نیل ماروین سایمون» Neil Marvin Simon، نمایشنامه و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی در چهارم ژوئیه سال 1927 میلادی در منهتن نیویورک متولد شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه‌های نیویورک و کلرادو درزمینه‌ی نویسندگی به سرانجام رساند و از جوانی به‌عنوان منتقد سینمایی کار در رادیو را آغاز کرد. «نیل سایمون» نمایشنامه‌های بسیار محبوب و پرمخاطبی را نگاشته است که بیشتر آن‌ها در سراسر دنیا به اجرا درآمده‌اند. او آثارش را سهل و آسان و بدون پیچیدگی زبانی می‌نوشت و از این طریق عموم مردم با آثارش ارتباط برقرار می‌کنند.

«نیل ماروین سایمون» از بزرگ‌ترین نویسندگان آمریکا است که فعالیتش را در سال 1961 میلادی با نمایشنامه «بیا در شیپورت بدم» آغاز کرد. او لقب «پادشاه کمدی» را با نوشتن بیش از پنجاه نمایشنامه از آن خودش کرد، نمایش‌های او پس از شکسپیر از همه بیشتر روی صحنه می‌روند. او از هنرمندانی است که بارها نمایشنامه‌هایش در «تئاتر برادوی» به اجرا درآمده‌اند، «تئاتر برادوی» به نمایش‌های اجرا شده در خیابان برادوی، در منطقه‌ی منهتنِ نیویورک که شامل چهل سالن تئاتر حرفه‌ای است گفته می‌شود. مشهورترین اثر او «پابرهنه در پارک» است که در سال 1967 «جین ساکس» بر اساس آن فیلم سینمایی کمدی ساخت.

«نیل ماروین سایمون» در سال‌های متوالی نمایشنامه‌های متعددی را منتشر کرد که تقریباً در سراسر عمرش همیشه یکی از آثارش به روی صحنه‌ی تئاتر بود. «زوج ناجور»، ازجمله نمایشنامه‌های معروف او است که در سال ۱۹۶۵ در «تئاتر برادوی» به روی صحنه رفت و افتخارات فراوانی را به ارمغان آورد. براساس این نمایش در سال 1968 فیلم سینمایی با بازی «والتر ماتائو» و «جک لمون» ساخته شد.

«نیل ماروین سایمون» پس از سال‌ها افتخار و شهرت در عرصه‌ی تئاتر و سینما در 26 آگوست سال 2018 درگذشت. او فردی موفق و بسیار تأثیرگذار در تئاتر‌های کمدی بود، او برای نمایشنامه‌ی «زوج ناجور» موفق به دریافت جایزه تونی شد. او در سال 1978 موفق به دریافت جایزه‌ی گلدن گلوب برای بهترین فیلم‌نامه شد و در سال 1995 جایزه مرکز کندی برای یک‌عمر فعالیت در عرصه‌ی هنر و فرهنگ را گرفت. «سایمون» همچنین جایزه پولیتزر، معتبرترین جایزه‌ی روزنامه‌نگاری در آمریکا را نیز از آن خود کرد.

«شایعات»، «گمشده در یانکرز»، «زندانی خیابان دوم»، «کله پوک‌ ها»، «مشنگ ها»، «اتاقی در هتل پلازا»، «دختر یانکی» و «خنده در طبقه ی بیست و سوم» از جمله آثار «نیل ماروین سایمون» هستند که به فارسی ترجمه شده‌اند.


ترجمه کتاب پزشک نازنین به فارسی

کتاب «پزشک نازنین» اثر «نیل سایمون» را «آهو خردمند» به فارسی ترجمه کرده و «نشر نی» آن را در سال 1387 منتشر کرده است؛ این ترجمه نامزد جایزه ادبی پروین شد. نمایشنامه «پزشک نازنین» از مجموعه‌ی دورتادور دنیا «نشر نی» است . «آهو خردمند»، بازیگر تئاتر و سینما ایران تحصیلاتش را در دانشکده هنرهای دراماتیک به سرانجام رسانده و در بیش از بیست فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی حضور داشته است. او کتاب «پسران آفتاب» را هم از «نیل سایمون» به فارسی ترجمه کرده است.

کتاب «پزشک نازنین» اثر «نیل سایمون» را «شهرام زرگر» هم به فارسی ترجمه کرده است. «شهرام زرگر» در سال 1384 بخش‌هایی از این نمایشنامه را در تلویزیون اجرا کرد.

 

در بخشی از کتاب پزشک نازنین می‌خوانیم

نور بالا می‌آید. نویسنده در کنار صحنه ایستاده است.

نویسنده: دوباره برای کسانی که از این زندگی سخت خشمگین صدمه خورده‌ن یک پایان دیگه هم هست. جولیا به دلیل این که از سادگی و معصومیتش سوءاستفاده می شد دیگه کار نکرد و برگشت پیش پدر و مادرش و با فقر زندگیش رو ادامه داد. من دلم می‌خواد یه روز یه کتاب بنویسم... که سی و هفت قصه کوتاه رو توش جا بدم که همه‌اش یک‌جور تموم بشه. خیلی دلم می‌خواد این کار رو بکنم. این رو می‌دونین که انسان تنها مخلوقی‌یه که قادره بخنده و همین اصله که انسان‌ها رو از بقیه مخلوقات جدا می‌کنه. با این وجود، در مورد اين تئوری یه چیز شگفت‌انگیز باید باشه که وقتی ما داریم یه چیزی رو معاینه می‌کنیم ما رو به قهقهه می‌ندازه. بذارین واضح‌تر براتون بگم. مثلا درد... درد... احتیاجی نیست که بگم درد خنده‌دار نیست، البته مگر این که کس دیگه‌یی درد رو بکشه. چرا دیدن کسی که دندونش به اندازه یک پرتقال باد کرده و داره درد می‌کشه، خنده داره؟ اصلا خنده نداره، به هیچ وجه. اما در دهکده‌یی در آستموکو جایی که محل تفریحی زیادی نداره دردگرفتن دندون یک نفر می‌تونه هفته‌ها اون‌ها رو بخندونه. البته سرگئی ونیگلاسف، خادم کلیسا هیچ بامزگی در این قضیه نمی‌بینه.

(نور بالا می‌آید. یک اتاق عمل با یک صندلی در یک طرف صحنه و در طرف دیگر یک میز با وسائل مختلف پزشکی روی آن. خادم کلیسا وارد می‌شود. او تنومندترین مردی ست که در لباس کشیشی دیده شده است. او کشیش کلیسای روس‌هاست، یک دستمال دور صورتش بسته و آرواره‌هایش به طرز عجیبی باد کرده. از وسط صحنه در حالی که از درد می‌نالد می‌گذرد.)

وقتی داشت می‌اومد طرف بیمارستان، مردم تو خیابون بیش تر بهش می‌خندیدن تا براش دلسوزی کنن، می‌دونین چرا؟ چون همه می‌دونستن دندانیزشک شهر، امشب عروسی دخترشه و دستیارش رو که دانشجوی علاقمندی به دندانیزشکی ست جای خودش در مطب گذاشته. طفلک خادم کلیسا. اون تنها کسی بود که خبر نداشت.

نویسنده در میان مونولوگش کت سفید دستیاری را می‌پوشد که زیاد هم تمیز نیست و یک سیگار برگ روشن می‌کند. وقتی خادم کلیسا در می‌زند او بلافاصله یک کتاب قطور را که روی آن نوشته «دندان» برمی‌دارد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”