آنتونیو ویوالدی (1678 –1741) کشیش ونیزی، یکی از مشهورترین آهنگسازان دوران باروک، و نوازنده چیره دست ویولن بود. او به «کشیش موقرمز» مشهور بودهاست.
او به دلیل خطری که تهدید به مردنش میکرد توسط یک قابله و در خانهاش غسل تعمید داده شد که البته دلیل این خطر معین نشدهاست اما احتمالاً ضعف جسمانی کودک یا زمین لرزهای که در آن روز باعث لرزش شهر شده بود علت این غسل غیررسمی بود و غسل رسمی ویوالدی تا دو ماه پس از تولدش انجام نشد. پدرش جوآنی باتیستا تا قبل از آنکه به عنوان یک ویلنیست حرفهای شناخته شود، به آرایشگری میپرداخت. او ابتدا نواختن ویلن را به پسرش آموخت و سپس همراه وی در سراسر ونیز به اجرای کنسرت پرداخت. جوآنی باتیستا یکی از اعضای اتحادیه موسیقیدانان و آهنگسازان بود.
ویوالدی از یک بیماری شبیه تنگی نفس یا آسم رنج میبرد هرچند که این مشکل او را از ویلون نواختن و آهنگسازی بازنداشت. ویوالدی در 15 سالگی شروع به یادگیری درسهای کشیشی کرد. در 25 سالگی بهطور رسمی به سمَت کشیش درآمد و از چندی پس از آن به «کشیش قرمز» مشهور شد که احتمالا به دلیل رنگ موهایش به او لقب داده بودند.
اپرا در ونیز در اوایل قرن هجدهم عامترین و سودآورترین نوع موسیقی برای آهنگسازان بود. در این شهر سالنهای اپرای زیادی برای نمایش عمومی وجود داشت. ویوالدی فعالیت خود را در زمینه اپرا اینگونه شروع کرد: اپرای نخست او با عنوان ottone in villa در ونیز اجرا نشد بلکه در 1713 در ویچنتزا به نمایش گذاشته شد. در آن سال ویوالدی به ونیز رفت و مدیر اپرای تئاتر سنت آنجلو شد یعنی همان جایی که اپرای Orlando finto pazzo را به اجرا گذاشت. هرچند که این اپرا مورد استقبال عمومی قرار نگرفت تا آنجا که ویوالدی مجبور شد پس از دو هفته اجرای آن را متوقف کند و به جای آن، یکی دیگر از اپراهای اجرا شده اش در گذشته را به نمایش بگذارد. او در سال 1715 Nerone fatto Cesareرا عرضه کرد، که هماکنون گم شدهاست. موسیقی آن توسط هفت آهنگساز تنظیم شده بود و ویوالدی این گروه را رهبری میکرد. در آن زمان این اپرا موفقیت زیادی را برای او به همراه آورد. پس از آن ویوالدی تصمیم گرفت اپرای Arsilida regina di ponto را که خودش بهطور کامل نوشته بود اجرا کند.
ویوالدی در سال 1721 به میلان، جایی که درام روستایی لا سیلیویا ( سال734، گم شده) را خلق کرد و دوباره سالها بعد اوراتوریوی دیگری را نوشت. گام بزرگ دیگر او حرکت به سمت رم در سال 1722 بود یعنی جایی که اپراهای او در سبکی نو مطرح شد و همان جایی که پاپ تازه بندیک سیزدهم ویوالدی را برای نواختن موسیقی برای خود فراخواند.
در همین زمان بود که او کنسرتوهای چهار فصل را نوشت. بنمایه الهام آنها شاید ییلاق اطراف مانتوا بوده باشد. این کنسرتوها جنبش نویی در ادراک موسیقی به وجود آوردند که در آنها او نهرهای روان، آواز پرندگان، پارس سگها، وزوز حشرهها، چوپانهای جارزننده، تندبادها، شبهای خاموش، چشماندازهای یخ زده، اسکی بازی کودکان بر روی یخ، و آتش روشن کردن را به نمایش کشیده است.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”