ریتم آهنگ

گیدو ماتزونی، از مجسمه‌سازان رنسانس ایتالیا

گیدو ماتزونی، از مجسمه‌سازان رنسانس ایتالیا

گیدو ماتزونی (1450-1518)

گیدو ماتزونی، یکی از مشارکت‌کنندگان مهم مجسمه‌سازی رنسانس ایتالیا و یکی از بزرگترین مجسمه‌سازان سفالی، نقاش، مدیر جشنواره و ماسک‌ساز بود. متأسفانه، نمونه‌های کمی از مجسمه‌ها یا آثار سفالی او باقی مانده است: بیشتر آنها قربانی تخریب یا فروپاشی طبیعی شده‌اند. شناخته شده ترین اثر (بازمانده) او «مرثیه» (94-1492) در کلیسای مونتئولیتو، ناپل است. یکی از جالب‌ترین آثار او در مقیاس کوچکتر، سر پسر خنده‌دار است (حدود 1498، مجموعه سلطنتی ملکه الیزابت دوم HRH).

 

اوایل زندگی

 

مازونی با نام مستعار پاگانینو یا مودانینو در سال 1450 در شهر مودنا (که در آن زمان توسط خانواده استه فرارا اداره می شد) به دنیا آمد. ما اطلاعات بسیار کمی در مورد زندگی اولیه او، یا چگونگی تسلط او در هنر مجسمه سازی داریم، اما می دانیم که او توسط عمویش، پاگانینو مازونی، یکی از مقامات بوروکراسی دولتی استه، بزرگ شده است. ارتباط با دادگاه فرارا تا حدودی بر مأموریت های اولیه ماتزونی روشن می شود. او برای اولین بار در سن 23 سالگی، زمانی که لوازم و ماسک هایی برای عروسی دوک فرارا ساخت، ثبت شد. او در آن زمان به عنوان یک «هنرمند» در مجامع ثبت شد. او ممکن است هنر مدل‌سازی وسایل پاپیه ماشه را در Palazzo Schifanoia آموخته باشد. شهر مودنا در این دوره به دلیل تولید ماسک های جشنواره کاریکاتور واقع گرایانه (معروف به volti modenesi) مشهور بود.

 

مجسمه های سفالی

 

در اواسط دهه 1470، مازونی یکی از مهمترین آثار خود را خلق کرد، مرثیه بر مسیح مرده (80-1477، سن جیووانی باتیستا، مودنا). این فیگورها که در سفال و رنگ آمیزی شده اند، اندازه واقعی و بسیار گویا هستند. به دنبال آن «ستایش کودک» (1485-90، مودنا دومو)، همچنین یک مجسمه سفالی رنگ‌دانه‌دار با پنج شکل بود. با این حال، خیره‌کننده‌ترین گروه مجسمه‌های سفالی Mazzoni، Lamentation (1492-1494) در کلیسای Monteoliveto، ناپل است. این مجسمه گروهی برای کلیسای مقبره کلیسا توسط آلفونسو دوم ناپل ساخته شده است. هر یک از چهره‌های این اثر، پرتره شخصیت اهداکننده یا خانواده او است. به عنوان مثال، پیکره زانو زده جوزف آریماتیایی در اندازه واقعی، در واقع تصویری از حامی ماتزونی، آلفونسو دوم است. همسر آلفونسو، الئونورا، به عنوان ماریا دی کلئوف به تصویر کشیده شده است. ملودرام صحنه نمایش، تأثیر مستقیمی از تجربه مازونی از تئاتر است. همسر خود مازونی، ایزابلا دیسکالزی، و همچنین دخترش، در این و بسیاری از کارهای دیگرش با او همکاری کردند.

 

 

 

فرانسه و شناخت هنری

 

در سال 1495، مازونی یکی از اولین مجسمه سازان ایتالیایی دوره رنسانس بود که به فرانسه رفت و به دربار چارلز هشتم رفت. دربار فرانسه مشتاق جذب هنرمندان بسیار محترم ایتالیایی بود و ماتزونی در نهایت شوالیه شد. در سال 1498 مازونی مقبره چارلز هشتم را در سنت دنیس اعدام کرد، اما متأسفانه این مقبره در جریان انقلاب فرانسه (1793) ویران شد. او بیست سال بعد را در فرانسه کار کرد و فقط برای اقامت کوتاهی به ایتالیا بازگشت. در سال 1516 او سرانجام به خانه خود به مودنا بازگشت و دو سال بعد در آنجا درگذشت.

 

پسر خنده دار

 

سر پسر خندان (حدود 1498، مجموعه هنر سلطنتی بریتانیا) یک مجسمه نیم تنه کوچک سفالی رنگ آمیزی شده است که تصور می شود مربوط به یک هنری هشتم (1491-1547) 7 ساله باشد. در سال 1925، لیونل کاست، نقشه بردار آثار هنری پادشاه، این مجسمه را به مازونی نسبت داد. واقع گرایی شخصیت و درجه عالی مهارت فنی مطمئناً این امر را محتمل می کند. مجسمه نیم تنه مشهور است، زیرا تنها شکلی است که از پادشاه بدنام جوان آینده گرفته شده است. هیچ مدرکی دال بر سفر ماتزونی به لندن وجود ندارد و هیچ کمیسیونی برای مجسمه نیم تنه در حساب های سلطنتی ثبت نشده است. با این حال، زمانی که مازونی روی مقبره شاه چارلز هشتم فرانسه کار می کرد، طرح های مشابهی را برای مقبره هنری هفتم برای کلیسای وست مینستر به لندن ارائه کرد. طرح های او توسط پیترو توریجیانو به نفع دیگران رد شد.

 

 

میراث

 

ماتزونی مجسمه های اندکی، در صورت وجود، با استفاده از سنگ، مرمر یا برنز تولید کرد. سفالین ارزان‌تر و رایج‌تر در نواحی اطراف مودنا بود و یک انتخاب طبیعی برای هنرمندان محلی بود. با این حال، مجسمه‌سازی سفالی به‌عنوان یک شکل هنری اغلب توسط محققان دوره رنسانس به‌عنوان اهمیت کمتری رد می‌شود. در نتیجه، کار ماتزونی تا حد زیادی در کتاب های تاریخ نادیده گرفته شده است. کار او در زمان خود بسیار مورد احترام بود. او برای برخی از قدرتمندترین مردان اروپا کار می کرد. مجسمه های سفالی او بسیار واقع گرایانه هستند، بسیار بیشتر از زمانی که در سنگ مرمر یا برنز کار شده باشند. عدم علاقه به کار او همچنین ممکن است به این واقعیت نسبت داده شود که او دور از شهرهای اصلی رنسانس فلورانس، ونیز و رم کار می کرد. کارهای او را می توان با هنر خانواده دلا روبیا مقایسه کرد که به خاطر کارهای سفالی لعاب آبی و سفیدشان و همچنین نیکولو دل آرکا که در بولونیا فعالیت می کرد، مشهور هستند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”