ریتم آهنگ

آشنایی با لری باروز؛ از عکاسان برجسته جنگ

آشنایی با لری باروز؛ از عکاسان برجسته جنگ

عکاسی لری باروز

 

لری باروز که از نظر همسالانش در زمره بزرگترین عکاسان قرار گرفته بود، یک عکاس خبرنگار انگلیسی بود که بیشتر به خاطر عکاسی از جنگ ویتنام شهرت داشت. با ورود به سایگون با بیش از 10 سال تجربه در پوشش جنگ ها به عنوان یک عکاس حرفه ای برای مجله LIFE، او در سال 1963 برای مقاله عکس برجسته خود در 14 صفحه در مورد جنگ به شهرت بین المللی دست یافت. برخلاف اکثر گزارش‌های تصویری از جنگ در آن زمان، این تصویر رنگی بود که به پیام او جنبه‌ای بی‌رحمانه و دلخراش داد، که کاملاً در تضاد با حساب‌های رسمی بود. حتی قدرتمندتر و تأثیرگذارتر، گزارش تصویری بعدی او با عنوان «One Ride with Yankee Papa » بود که عکاسی مستندی از صحنه های خشونت آمیز روی یک هلیکوپتر تفنگداران دریایی ایالات متحده در طول یک ماموریت جنگی ارائه داد. او همچنین تصاویر قانع‌کننده‌ای از "عملیات پریر"، یک حمله آمریکایی به مواضع ارتش ویتنام شمالی در نزدیکی منطقه غیرنظامی (DMZ)، (اوت-اکتبر 1966) گرفت. پس از 9 سال مستندسازی درگیری ویتنام، خود باروز در 10 فوریه 1971 هنگامی که هلیکوپتری که در آن پرواز می کرد در نزدیکی مرز با لائوس با شلیک ضد هوایی سقوط کرد، کشته شد. سه عکاس مطبوعاتی دیگر با او درگذشتند - هنری هوئت (43 ساله) از آسوشیتدپرس، کنت پاتر (23 ساله) از UPI و کیزابورو شیماموتو (34 ساله) از نیوزویک. باروز که دو بار جایزه پرطرفدار رابرت کاپا را از باشگاه مطبوعات خارج از کشور آمریکا به دلیل شجاعت استثنایی خود دریافت کرد (1964، 1965)، جوایز عکاس سال مجله مجزاین (1967) و عکس مطبوعاتی سال بریتانیا (1967) را دریافت کرد. . هنر پرتره انسان گرایانه او از سربازان پریشان و آسیب دیده ایالات متحده، و نگاه او به لحظاتی مانند آنچه در عکس معروفش با عنوان "دست دراز کردن" به تصویر کشیده شده است، تصاویر او را به بهترین شکل هنر معاصر تبدیل می کند.

 

زندگینامه

 

او با نام هنری فرانک لزلی باروز در لندن، پسر یک کارگر راه آهن است، در 13 سالگی مدرسه را ترک می کند و به بخش هنر گرافیک در Daily Express می پیوندد. در 16 سالگی به مجله LIFE - معتبرترین مجله روز - نقل مکان می کند و در آنجا کارهای معمولی مختلفی را برای آزمایشگاه عکاسی انجام می دهد. پس از یک سال خدمت ملی جایگزین در معدن زغال سنگ یورکشایر، او دوباره به LIFE می‌پیوندد، جایی که سرانجام به او اجازه داده شد تا برخی از عکس‌های گرفته‌شده توسط خبرنگاران جنگ لایف، از جمله تصاویر گرفته شده توسط رابرت کاپا (1913-1954) را چاپ کند. در ویتنام کشته شد. باروز با LIFE عکاس می شود و از ارنست همینگوی، وینستون چرچیل و دیگران عکس های پرتره می گیرد و در مورد جنگ ها و شورش های متعدد از جمله بحران سوئز در سال 1956 (شامل تهاجم انگلیس و فرانسه به مصر) و بلژیک گزارش می دهد. جنگ کنگو در سال 1960. از سال 1961 در هنگ کنگ ساکن شد.

 

از سال 1962 تا زمان مرگش در سال 1971، باروز از جنگ ویتنام گزارش تصویری می‌دهد و با همراهی با واحدهای دریایی ایالات متحده همواره خود را در معرض خطر قرار می‌دهد و در این فرآیند به یکی از شناخته شده‌ترین افراد حرفه‌ای تبدیل می‌شود. عکس های او در نشریات متعددی از جمله مجله تایم و همچنین LIFE ظاهر می شود. اگر چه کارفرمایان نگرانش در چندین نوبت از ویتنام دور شدند - در سال 1964 به ژاپن برای پوشش بازی های المپیک توکیو. به اندونزی در سال 1965 برای گزارش حیات وحش. به هند در سال 1968، برای دویستمین سالگرد تاسیس شرکت هند شرقی؛ و در سال 1971 به کلکته برای عکاسی از مادر ترزا - او همیشه برمی گردد.

 

باروز از دو مزیت کلیدی خود نیز به طور کامل استفاده می کند: اول، او هر زمان که ممکن است از فیلم رنگی استفاده می کند تا جزئیات و تنوع رنگی را که با آن مواجه می شود بهبود بخشد. دوم، مأموریت او با LIFE او را از ضرب‌الاجل‌ها رها می‌کند و به او زمان بیشتری می‌دهد تا در میدان سپری کند، سربازان را بشناسد و فرصت‌های بیشتری برای عکاسی به او بدهد. بنابراین سهم منحصر به فرد او در هنر مدرن، در قالب مجموعه عکس هایی که تأثیر جنگ را بر بدن و ذهن انسان نشان می دهد.

 

بقایای بازیابی شده باروز، هوئت، پاتر و شیماموتو اکنون در یک جعبه فولادی ضد زنگ در زیر کف نیوزئوم (موزه اخبار و روزنامه نگاری) در واشنگتن دی سی - بخشی از گالری یادبودی که به احترام روزنامه نگارانی که در حین انجام وظیفه کشته شدند، قرار دارند.

 

مرگ

باروز همراه با عکاسان همکار هنری هوئت (آسوشیتدپرس)، کنت پاتر (یونیتد پرس بین المللی) و کیزابورو شیماموتو (کارگر آزاد با نیوزویک)، هنگامی که هلیکوپتر آنها بر فراز مسیر هوشی مین در لائوس سرنگون شد درگذشت. گروه عملیات Lam Son 719 را پوشش داد.

 

پس از مرگ او، رالف گریوز، سردبیر لایف، درباره باروز گفت -

 

فکر نمی کنم برای هیچ عکاس دیگری در جهان تحقیرآمیز باشد که بگویم لری باروز شجاع ترین و فداکارترین عکاس جنگی بود که من می شناسم.

 

- رالف گریوز

خود باروز در مورد کارهایش گفت: "من نمی توانم این تجمل را تحمل کنم که به آنچه ممکن است برای من بیفتد فکر کنم".

 

در سال 1985، گالری لارنس میلر در نیویورک مجموعه ای از چاپ های باروز را با کمک پسرش راسل باروز منتشر کرد. در سال 2002، کتاب ویتنام پس از مرگ باروز جایزه Prix Nadar را دریافت کرد.

 

در سال 2008 بقایای باروز و عکاسان دیگر هوئت، پاتر و شیماموتو در نیوزئوم در واشنگتن دی سی تجلیل و به خاک سپرده شد.

 

دیوید هالبرستام، روزنامه‌نگار، در کتاب رکوئیم: توسط عکاسانی که در ویتنام و هندوچین مردند در سال 1997 به باروز ادای احترام کرد -

 

من باید به طور خاص به لری باروز اشاره کنم. برای ما جوان‌ترهایی که هنوز شهرت پیدا نکرده‌ایم، او شخصیتی مقدس بود. او واقعاً مردی زیبا، متواضع، برازنده، ستاره ای بود که هرگز مانند آن رفتار نمی کرد. او نسبت به همه سخاوتمند بود، مردی که به همکارانش نه تنها در مورد نحوه عکاسی، بلکه مهمتر از آن، در مورد اینکه چگونه مانند یک انسان رفتار کنند، چگونه همکار و هم مربی باشند، درس می داد. تجربه ما از منظومه ستارگان در عکاسی، تا زمانی که او را ملاقات نکردیم، لزوماً خوشحال کننده نبود. اغلب اوقات به نظر می رسید استعداد و ایگو به مقدار مساوی با هم جمع می شوند. لری ما را تحت تأثیر قرار داد: چطور ممکن است یک فرد با استعداد اینقدر برازنده باشد؟

 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”