ریتم آهنگ

آشنایی با دیوید هاکنی؛ از بزرگان پاپ آرت

آشنایی با دیوید هاکنی؛ از بزرگان پاپ آرت

دیوید هاکنی نقاش، چاپگر، عکاس و طراح صحنه یکی از موفق ترین و تاثیرگذارترین هنرمندان زنده انگلیسی است. شهرت او که در بیشتر زندگی خلاقانه بزرگسالی خود در آمریکا مستقر است، به مهارت‌های خوب طراحی و همچنین کارهای نوآورانه‌اش در زمینه چاپ و فوتوکولاژ استوار است. او که به عنوان یکی از اعضای بنیانگذار جنبش پاپ آرت بریتانیا در دهه 1960 دیده می‌شود، موضوع نمایشگاه‌های انفرادی بی‌شماری در سراسر جهان بوده است، از جمله تورهای گذشته‌نگر بزرگی که در موزه هنر شهرستان لس آنجلس، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک، گالری تیت، لندن در سال 1988، و آکادمی سلطنتی هنر در لندن (6-1995).

 

اگرچه او تا حدی به دلیل وضعیت همجنس‌بازی‌اش جنجال‌هایی را برانگیخته است، اما همچنان - همراه با جی‌ام‌و ترنر و جان کنستبل - یکی از محبوب‌ترین هنرمندان انگلیسی و بدون تردید مشهورترین مرد یورکشایر در جهان هنر معاصر است.

 

روزهای نخست

 

هاکنی که در برادفورد متولد شد، چهارمین فرزند از پنج فرزند بود، بورسیه تحصیلی برای مدرسه گرامر بردفورد گرفت، جایی که اشتیاق او به هنر، او را مصمم به هنرمند شدن کرد و او را به درخواست انتقال به مدرسه هنر سوق داد. این امر با اکراه توسط والدینش اعطا شد، اما تنها پس از آن که او قدرت اعتقادات خود را با کمپین عدم انطباق در کلاس درس نشان داد، به جای کار کردن در درس هایش، در دفترچه های کتاب دودل می کرد و کمیک استریپ می کشید. او همچنین بعدازظهرها در مدرسه یکشنبه در حال کشیدن کاریکاتورهای عیسی از دنیا می رفت. با این حال در همان زمان استعدادهای هنری آشکار او جوایز و شناسایی را برای او به ارمغان آورد. در پایان، والدینش تسلیم شدند و او را به مدرسه هنر بردفورد فرستادند، جایی که او به مطالعه آناتومی، پرسپکتیو خطی و طراحی از روی برهنه پرداخت، طراحی زودرس خود را در مجموعه‌ای از پرتره‌ها و نقاشی‌های رنگ روغن به نمایش گذاشت. مهمتر از همه، او شروع به درک این نکته کرد که نقاشی فرآیند دیدن و اندیشیدن است، نه تقلید صرف. آثار هنری اولیه او انتزاعی بود در حالی که او ترکیبات نقاشانی مانند فرانسیس بیکن را تحسین می کرد و اغلب برای بازدید از نمایشگاه های هنری مختلف به لندن سفر می کرد. او همچنین شروع به تولید اولین سنگ نگاره های رنگی خود کرد. در سال 1957، او در آزمون دیپلم ملی در طراحی با ممتاز گذرانده و پس از آن به دلیل مخالفت وجدان خود به عنوان متدیست، 2 سال خدمت ملی خود را به عنوان یک بیمارستان به صورت منظم انجام داد. او سپس یک دوره تحصیلات تکمیلی 3 ساله را در کالج سلطنتی هنر لندن به همراه دیگر دانشجویان R.B. Kitaj، Allan Jones، Peter Phillips، Derek Boshier و Patrick Caulfield آغاز کرد.

 

کالج سلطنتی هنر

 

هاکنی بلافاصله در جو و محیط کالج سلطنتی احساس می‌کند که در خانه خود است، در روابط خویشاوندی هنرمندان همکار خود شکوفا می‌شود و وارد دوره مهمی از خودشناسی شد. به ویژه، او خود را آزاد یافت تا در مورد جهت گیری جنسیتی خود با دیگر مردان همجنس گرا صحبت کند. با این حال، اول و مهمتر از همه، او یک دانش آموز متعهد و با انگیزه بود، که مصمم بود تا آنجا که ممکن است اشکال هنری را کشف کند تا سبک خودش را کشف کند. بنابراین او در ابتدا در دو مطالعه مفصل در مورد یک اسکلت قبل از آزمایش هنر انتزاعی به طراحی از زندگی روی آورد. او همچنین به دنبال راه هایی برای گنجاندن یک موضوع شخصی در هنر خود بود. این او را به نقاشی آثاری در مورد شعر مورد علاقه خود و گیاهخواری سوق داد و او حتی شروع به استفاده از اشاراتی به جهت گیری جنسیتی خود کرد و کلماتی مانند "دگرباش" و "عاشق نامتعارف" را در برخی از تصاویر خود نوشت. این کتیبه‌ها به زودی جای خود را به اظهارات آشکارتر در مجموعه‌ای از نقاشی‌های تولید شده در سال‌های 1960-1961 با موضوع عشق همجنس‌گرایان دادند، که شامل ما دو پسر با هم چسبیده‌ایم (1961) بود. تأثیر موضوع آن با فیگورهای ابتدایی ترسیم شده تقریباً کودکانه، گرافیتی های خط خورده و بافت خشن سطح نقاشی تقویت شد. این تصاویر بیشتر از اصطلاح مصنوعی ژان دوبوفه و همچنین نقاشی‌های پیکاسو گرفته شده‌اند، که در سال ۱۹۶۰ در گالری تیت تأثیر زیادی بر سبک هاکنی گذاشت. این نقاشی‌های «پاپ» طعنه‌آمیز اولیه به‌علاوه آثار رسمی‌تر او، همراه با علاقه‌ی فزاینده‌اش به اشکال مختلف هنر گرافیک و آثار چاپی، هاکنی را به سرعت به عنوان هنرمندی با پتانسیل بالا معرفی کرد. هنوز 23 ساله بود، تطبیق پذیری و ذوق نقاشی او که با شخصیت پرشور او در حال رشد بود، هاله ای از اقتدار را به او بخشید. او قبلاً در نمایشگاه های مختلف هنر مدرن، از جمله گروه لندن 1960، نمایش می داد.

 

نور پیشرو هنر پاپ بریتانیا

 

در سال 1961، هاکنی همراه با پیتر بلیک، درک بوشیر، آلن جونز، آر بی کیتاج و پیتر فیلیپس در نمایشگاه معاصران جوان (نمایش سالانه آثار دانشجویان هنر بریتانیایی) به نمایش گذاشت: رویدادی که برای اولین بار توجه را به سبک نوظهور جلب کرد. هنر پاپ بریتانیا، و هاکنی را به عنوان یکی از رهبران آن به شهرت اضافه کرد. در طول تابستان او چندین نقاشی فروخت تا هزینه اولین سفرش به نیویورک را بپردازد، جایی که او و دوستانش از بیشتر گالری‌ها و موزه‌های شهر و همچنین مکان‌های شیک همجنس‌گرایان دیدن کردند. زمانی که آنجا بود، از امکانات موسسه پرات برای کار بر روی طراحی و نقاشی خود استفاده کرد، از جمله ایده ای برای نسخه مدرن "پیشرفت راک" اثر ویلیام هوگارث، پروژه ای که او دو سال بعد به پایان رساند. فضای آزادی شخصی که او در نیویورک با آن مواجه شد نیز به خودیابی او دامن زد. او شروع به سفید کردن موهایش کرد و شروع به ارائه یک تصویر جدید کرد.

 

مدال طلا و موفقیت مالی اولیه

 

هاکنی پس از بازگشت به انگلستان در پاییز برای تکمیل تحصیلات خود در کالج سلطنتی هنر، در چندین نمایشگاه دانشجویی توجه قابل توجهی از سوی منتقدان، اساتید و دانشجویان دیگر را به خود جلب کرد. آثار هنری او حسی شاعرانه داشت و روایت را به شیوه‌ای مدرن با کنایه‌های قابل‌توجهی معرفی می‌کرد. در اوایل سال 1962، او گستره رو به رشد خود را با نمایشگاهی از مجموعه‌ای از نقاشی‌ها تحت عنوان تظاهرات تطبیق‌پذیری، که هر کدام به سبکی متفاوت - تخت، توهم‌گرا، منظره، سبک ژانر- اجرا شده‌اند، مثال زد. نیروی طراحی هاکنی، ژانر نقاشی، پرتره، تأثیرات ادبی، رویکرد شدید شخصی، و بلوغ فزاینده به عنوان یک شخص، همه با هم ترکیب شدند تا او را قادر به ایجاد یک هویت هنری روشن برای خود کند. علیرغم رد شدن در امتحانات تاریخ هنر، او مدال طلای کالج سلطنتی هنر را برای سال 1962 دریافت کرد. سال بعد، او حکاکی های نسخه به روز شده خود از Rakes Progess را به مبلغ شگفت انگیز 5000 پوند فروخت. این سطح از موفقیت تجاری به این معنی بود که او خیلی زود پس از ترک کالج مستقل شد و بر خلاف اکثر هم عصرانش، مجبور نبود برای گذران زندگی به تدریس تکیه کند. از این زمان به بعد، او توسط دلال آثار هنری تأثیرگذار جان کاسمین نمایندگی شد.

 

لس آنجلس

 

در سال 1963، هاکنی پس از پایان تحصیلات خود به نیویورک، برلین و مصر سفر کرد تا الهام بگیرد و ایده هایی برای تصویرسازی بگیرد. او در نیویورک با اندی وارهول ملاقات کرد که - همراه با روی لیختنشتاین - یکی از ستاره های نوظهور هنر پاپ آمریکا بود. او همچنین دوستی به نام هنری گلدزالر، متصدی موزه هنر متروپولیتن را دید که او را تشویق کرد که از لس آنجلس دیدن کند - کاری که هاکنی در پایان سال انجام داد. این همه آن چیزی بود که او انتظار داشت و بیشتر. او بدون اطلاع کسی وارد شد، و با این حال در عرض 7 روز جایی برای اقامت در سانتا مونیکا پیدا کرد، یک استودیو برای خود ترتیب داد، در آزمون رانندگی قبول شد، یک ماشین خرید و حتی به لاس وگاس رفت و در آنجا مقداری پول به دست آورد. قمار. سبک زندگی و چشم انداز لس آنجلس به ویژگی های مهم کار هاکنی تبدیل شد، از چند جهت. او با گذراندن بیشتر روز در ساحل سانتا مونیکا، پسران زیبایی را که در امتداد ساحل رژه می‌رفتند، تحسین می‌کرد. برای به تصویر کشیدن مناظر رنگارنگ شهری کالیفرنیا، او از روغن‌های مورد علاقه‌اش به مدیوم جدیدتر اکریلیک روی آورد و سبک خاص خود را در نقاشی طبیعت‌گرایانه-واقع‌گرایانه توسعه داد. اثر او در سال 1964 مجموعه کالیفرنیا شامل اولین تصویر او از یک استخر شنا در لس آنجلس بود، تصویری که او بارها تکرار می کرد، با استفاده از شیوه ای صاف و مدرن با خطوط موج دار حلقه ای برای به تصویر کشیدن آب در حال حرکت، و یک سطح نیمه انتزاعی پازل که یادآور می شود. از آثار ژان دوبوفه سوژه‌های او علاوه بر استخرها، مردان کالیفرنیایی مجسمه‌سازی‌شده‌ای را نیز در بر می‌گرفت، مانند آثاری مانند مردی در دوش در بورلی هیلز (1964)، در حالی که او همچنین شروع به استفاده از عکاسی، به‌ویژه فتومونتاژ، برای توسعه ترکیب‌بندی‌هایش کرد.

 

همانطور که می توان انتظار داشت، محیط هر چیزی از نوع Riviera در کالیفرنیا تأثیر زیادی بر زندگی حرفه ای و خصوصی هاکنی داشت. او قبل از نقل مکان به آنجا در مورد این مکان خیال پردازی کرده بود و قبلاً فیلم Domestic Scene، لس آنجلس (1963) را تهیه کرده بود، نقاشی که دو مرد را در زیر دوش نشان می دهد، که برگرفته از عکس های مجله است. در واقع، می توان گفت که نقل مکان او به لس آنجلس، تحقق فانتزی او از بهشتی حسی و مهارنشدنی از استخرهای شنا، آفتاب همیشگی و مردان جوان بلوند بود. همچنین منصفانه است که بگوییم تصاویر درخشان کالیفرنیایی او به گرایش‌های گریز از خود ما نیز توجه دارد و ممکن است عامل مهمی در جذابیت او به عنوان یک هنرمند باشد. آیا اگر او به براتیسلاوا یا پیتسبورگ فرار می کرد، در مورد او همین احساس را داشتیم؟ من تعجب میکنم.

 

شهرت در حال رشد

 

در سال 1964 هاکنی مدتی را در دانشگاه آیووا به تدریس پرداخت و طی دو سال بعد در دانشگاه کلرادو در بولدر، لس آنجلس و برکلی تدریس کرد. به رسمیت شناخته شدن در حرفه هنر همچنان در راه او بود. در سال 1964، او اولین نمایش انفرادی آمریکایی خود را در گالری آلن در نیویورک به صحنه برد، جایی که اخطارهای تحسین برانگیز دریافت کرد و هر نقاشی را فروخت. در سال 1966، او کمتر از پنج نمایش انفرادی در اروپا داشت. در همان سال، او با یک دانش آموز نوزده ساله آمریکایی به نام پیتر شلزینگر آشنا شد که اولین رابطه عاشقانه واقعی خود را با او داشت. در سال 1967، این زوج به اروپا بازگشتند و در این قاره گشت و گذار کردند - همان سالی که هاکنی نقاشی معروف خود را به نام A Bigger Splash به پایان رساند و هنگامی که نقاشی او پیتر در حال بیرون آمدن از استخر نیک برنده جایزه نقاشی جان مورز در گالری هنر واکر در لیورپول شد. . همچنین در این دوره بود که هاکنی شروع به طراحی صحنه برای تئاترهای دو طرف اقیانوس اطلس کرد.

 

طراحی تئاتر

 

در دهه 1960 بود که او علاقه مادام العمر خود را به طراحی صحنه تئاتر، اپرا و باله آغاز کرد. اولین سفارش او شامل اوبو روی جار در تئاتر رویال کورت لندن در سال 1966 بود. پس از آن طرح هایی برای فیلم پیشرفت راک اثر ایگور استراوینسکی (جشنواره گلیندبورن 1974) و موتزارت Die Zauberflöte (جشنواره گلیندبورن 1978) و همچنین سفارشی برای آن انجام شد. لباس‌ها و دکورهای اجرای سه‌گانه آثار ساتی، پولنک و راول در اپرای متروپولیتن نیویورک. بعداً او برای اثری از استراوینسکی در اپرای متروپولیتن، توراندوت پوچینی در سانفرانسیسکو، تریستان و ایزولد واگنر در لس آنجلس، و استراوس Die Frau ohne Schatten در تالار اپرای سلطنتی، کاونت گاردن، لندن، دکورهایی ساخت.

 

در سال 1968 هاکنی به همراه شلزینگر به لندن بازگشت که در مدرسه هنرهای زیبای اسلید شروع به تحصیل کرد. او همچنین اولین پرتره های دوگانه بزرگ خود را مانند پرتره های فرد و مارسیا وایزمن و کریستوفر ایشروود و دان باچاردی کشید. سال با نمایش انفرادی در نیویورک در گالری آندره امریش به پایان رسید.

 

سال بعد، هاکنی پیشنهاد شد تا در سال 1969 به عنوان استاد مهمان در Kunsthochschule در هامبورگ شود، اما در خانه رابطه او با شلزینگر رو به وخامت گذاشت - روندی که در فیلم مستندی صریح در مورد زندگی هاکنی در آن زمان ساخته شد. جک هازان.

 

دهه 1970

 

در همین حال، در سال 1970، اولین نمایشگاه بزرگ گذشته نگر هاکنی در گالری هنری Whitechapel در لندن برگزار شد و هنرمند همچنان به عنوان یک چهره اصلی در دنیای هنر انگلیس مورد تجلیل قرار گرفت. پس‌نگر متعاقباً به هانوفر، روتردام و بلگراد سفر کرد. در سال 1971 هاکنی مشهورترین اثر هنری پرتره خود - آقا و خانم کلارک و پرسی (بعدها به عنوان محبوب ترین نقاشی مدرن در گالری تیت انتخاب شد) را تکمیل کرد.

 

در این زمان نگرانی هاکنی در مورد مدرن جلوه دادن کاهش یافته بود و او شروع به اعتماد به نفس بیشتری در اجازه دادن به تصویر طبیعی خود از جهان کرد. اما برخی از تصاویر او از اوایل دهه 70 به دلیل اتکای بیش از حد به منابع عکاسی همچنان از ظاهری نسبتاً بی روح رنج می بردند. (نقد مشابهی به جک وتریانو، نقاش ژانر معاصر اسکاتلندی وارد شده است.) خوشبختانه، او همچنان در طراحی های زندگی به برتری خود ادامه می دهد، همانطور که در پرتره های قلم و جوهر مانند نیک و هنری روی تخته، نیک به کالوی (1972) نمونه ای از آن به چشم می خورد. ).

 

در سال 1973، هاکنی برای مدت کوتاهی برای کار به پاریس رفت و در آنجا با آلدو و پیرو کروملینک، چاپگرهای چیره دست سابق پیکاسو، همکاری کرد تا مجموعه‌ای از حکاکی‌ها را به یاد نابغه بزرگ اسپانیایی که اوایل همان سال درگذشت، تولید کند. در سال 1974، موزه هنرهای تزئینی پاریس نمایشگاه بزرگی از آثار هاکنی برگزار کرد. همچنین سالی بود که فیلم بیوگرافی جک هازان در مورد زندگی هاکنی با عنوان A Bigger Splash به پایان رسید. اگرچه در ابتدا از صراحت فیلم در مورد وضعیت همجنس‌بازی‌اش و همچنین رابطه‌اش با شلزینگر بسیار جوان‌تر شوکه شد، اما در نهایت هاکنی اکران آن را تایید کرد.

 

در اواسط دهه 1970 هاکنی برای مدتی نقاشی هنرهای زیبا را کنار گذاشت تا بر طراحی و حکاکی و همچنین سفارشات جدید برای طراحی صحنه و تئاتر تمرکز کند. کنجکاوی مستمر او با اشکال مختلف هنری او را به تولید آثار قابل توجهی در رسانه‌های مختلف سوق داد، مانند حوض‌های کاغذی و دیگر آثار کاغذ خمیر شده در سال 1978، و همچنین تعدادی آزمایش آزمایشی با پولاروید و عکاسی 35 میلی‌متری، که در آنها تولید شد. صدها تصویر ترکیبی (مصالح) در تلاشی برای اعمال تکنیک کوبیست تحلیلی چند زاویه ای در یک محیط مکانیکی. در سال 1978 او اقامت دائمی در هالیوود هیلز مشرف به لس آنجلس گرفت.

 

دهه 1980

 

در دهه 1980 هاکنی با استفاده از دوربین پولاروید به کولاژ عکس روی آورد. او در سراسر جنوب غربی ایالات متحده رانندگی کرد و هزاران عکس گرفت که سپس آنها را در مونتاژهای پانوراما جمع آوری کرد، مانند You make the picture، Zion Canyon، یوتا. (پس از آن، این مونتاژهای عکس موضوع یک نگاه به گذشته از عکاسی هنرمند در موزه هنرهای معاصر، لس آنجلس بود.) این آثار بخشی از شیفتگی مداوم به ابزارهای فنی بود که در تولید چاپ های خانگی بر روی دستگاه های فتوکپی به اوج خود رسید. ، و همچنین تصاویری که توسط دستگاه فکس منتقل شده یا روی رایانه طراحی شده اند. او همچنین برخی از نظریه های پرسپکتیو این کلاژها را در نقاشی هایی مانند دیدار با کریستوفر و دان، دره سانتا مونیکا (1984) تکرار کرد که شامل دو بوم به ابعاد تقریباً 2×6 متر است.

 

در سال 1981، به عنوان یک انحراف از این دوربین، هاکنی در نمایشگاه هنرهای فیگوراتیو A Spirit in Painting در آکادمی سلطنتی هنر لندن شرکت کرد و چهار نقاشی جدید ارائه کرد. و در سال 1983، او مجموعه‌ای از خود پرتره‌ها را آغاز کرد که بیننده را قادر می‌سازد مرد پشت قلم مو را ببیند و آسیب‌پذیری او را در این فرآیند آشکار کند. نمایشگاه ها و کمیسیون های بیشتری به دنبال داشت. در سال 1985 به او سفارش داده شد که جلد و یک سری صفحات داخلی را برای نسخه فرانسوی مجله ووگ طراحی کند. یک کمیسیون مهم دیگر مربوط به Quantel Paintbox بود، یک برنامه نرم افزاری کامپیوتری که به هنرمند اجازه می داد مستقیماً روی صفحه رایانه نقاشی کند. نتیجه کار او در یک سریال بی بی سی در این برنامه نمایش داده شد. در سال 1988 یک بازنگری بزرگ از آثار هاکنی در لس آنجلس به صحنه رفت که بعداً در نیویورک و لندن به اجرا درآمد.

 

دهه 1990

 

در دهه 1990، هاکنی به بازی با فناوری جدید ادامه داد. او از یک دستگاه کپی لیزری رنگی برای ایجاد تصاویر در برخی از آثار خود استفاده کرد و برخی از نقاشی های خود را تکرار کرد. مهمتر از همه، او تحت تأثیر جنب و جوش رنگ تولید شده توسط این دستگاه ها قرار گرفت. این میل همیشگی به آزمایش در مجموعه نقاشی‌های بسیار جدید که در سال 1992 آغاز شد نیز نمونه‌ای بود. این مناظر چشم‌انداز نیمه انتزاعی از سواحل اقیانوس آرام و کوه‌های سانتا مونیکا بود که در توالی چشم‌اندازهای غوطه‌ور، مناظر خیره‌کننده، نور درخشان و به تصویر کشیده شد. رنگ، پس از سبک پیکاسو و ماتیس. در سال 1995 مروری بر نقاشی های او در آکادمی سلطنتی معتبر لندن افتتاح شد. این در سال 1998 با یک نگاه به گذشته در موزه لودویگ، کلن دنبال شد. و نمایشی مشابه در Galleria d'Arte Moderna e Contemporanea در تورین، در موزه الیزه در لوزان، و در Rencontres Internationales de la Photographie در آرل، و Kunsthalle Krems در اتریش پایین. این دهه با نمایشگاه انفرادی نقاشی او در مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس به پایان رسید.

 

دهه 2000

 

هاکنی اکنون در دهه 60 زندگی خود همچنان علاقه شدیدی به تاریخ هنر داشته است. در برنامه تلویزیونی دانش مخفی در سال 2001، او اظهار داشت که استادان مشهور قدیمی رنسانس و باروک از تکنیک های دوربین تاریک برای نشان دادن تصویری از موضوع بر روی سطح نقاشی استفاده می کردند و وظیفه ساده پر کردن طرح کلی را برای نقاش محفوظ می داشتند. با رنگ به گفته هاکنی، این تکنیک توضیح می‌دهد که چگونه این هنرمندان توانسته‌اند به کیفیت عکاسی پرتره‌های خود دست یابند، اگرچه دیدگاه او به‌شدت مورد مخالفت مرکز تجدید هنر قرار گرفته است که در چندین مقاله استدلال‌های متضاد منتشر کرده است، از جمله تجربیات هنرمندان زنده‌ای که فاقد آن هستند. استفاده برای چنین وسایلی هنوز هم نقاشی هایی با کیفیت عکس واقع گرایانه تولید می کند.

 

در سال 2006، گالری ملی پرتره در لندن، نمایش بزرگی از هنر پرتره هاکنی، از جمله خودنگاره ها، شامل بیش از 150 نقاشی، طراحی، چاپ، کتاب طرح و عکس کلاژ او که در 40 سال گذشته تکمیل شده بود را به نمایش گذاشت. (همچنین رجوع کنید به: گالری ملی لندن).

 

در سال 2007، درختان بزرگتر در نزدیکی وارتر - نمایی در مقیاس به یاد ماندنی از یک شاخه در یورکشایر، و بزرگترین عکس هاکنی تا کنون، با ابعاد عظیم 15 فوت در 40 فوت - در نمایشگاه تابستانی سالانه آکادمی سلطنتی ظاهر شد. این اثر که به‌طور کامل روی 50 بوم منفرد نقاشی شده بود، در مدت 5 هفته، سال بعد توسط این هنرمند به گالری تیت اهدا شد.

 

در سال 2008، هاکنی از نمایش های انفرادی در The Arts Club of Chicago، شیکاگو، و Leslie Sacks Fine Art، لس آنجلس لذت برد. آثار او اکنون در بهترین موزه‌های هنری در سراسر جهان وجود دارد.

 

جوایز و سوابق

 

هاکنی در سال 1997 به عنوان همراه افتخار (CH) شناخته شد و همچنین یک آکادمیک (RA) در آکادمی سلطنتی هنر لندن است.

 

در سال 2004، اثر او دره بزرگ بزرگ - مجموعه ای از 60 نقاشی که یک ترکیب عظیم را تشکیل می دهد - توسط گالری ملی استرالیا به مبلغ 4.6 میلیون دلار خریداری شد.

 

در ژوئن 2006، نقاشی او به نام A Bigger Splash به قیمت 2.6 میلیون پوند فروخته شد - یک رکورد برای نقاشی هاکنی.

 

 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”