ریتم آهنگ

بیوگرافی نل بلین؛ از زنان نقاش آمریکا (بخش دو)

بیوگرافی نل بلین؛ از زنان نقاش آمریکا (بخش دو)

ازدواج بلین ازدواج محکمی نبود که بیشتر به دلیل خیانت های بلین بود. به گفته نویسنده کتی کرتیس، بلین که از قبل از دوجنسه بودن خود آگاه بود، "بیش از سی معشوقه از هر دو جنس داشت، اغلب چند نفر در یک زمان در دوران جوانی. بلین با تشخیص ناتوانی او در شاد بودن در یک ساز و کار سنتی خانگی، درباره باس اظهار داشت: "او تقریباً خیلی خوب بود. او بسیار فداکار بود و همه چیز را برای من انجام می داد و من بودم که خسته شدم."

 

او اولین سفر خود را در سال 1949 به اروپا انجام داد و زمان قابل توجهی را در فرانسه گذراند، جایی که از امپرسیونیست ها الهام گرفت. پس از شش ماه خارج شدن از کشور، بلین به نیویورک بازگشت، جایی که هنر او، در حالی که هنوز دارای ضربات قلم مو شل و ژست مشخصه انتزاع بود، ماهیت تصویری‌تری پیدا کرد و شروع به اضافه کردن افراد و مناظر به برخی از ساخته‌هایش کرد.

 

در اوایل دهه 1950، بلین به همراه فریلیچر، ریورز، گریس هارتیگان و دیگران بخشی از اصطبل هنرمندانی بودند که در گالری تیبور د ناگی به نمایش درآمدند. این هنرمندان که توسط جان مایرز، گالریست، قهرمان می شدند، اغلب با شاعرانی مانند فرانک اوهارا، جان اشبری و کنت کخ همکاری می کردند.

 

به طور فزاینده‌ای، الهام‌بخش آثار بلین از سفرهای او می‌آمد، که علاوه بر اروپا، شامل اقامت در جامعه هنرمندان Yaddo، در ساراتوگا اسپرینگز، نیویورک، در سال 1957، سفر به مکزیک در همان سال و همچنین سفرهای مکرر بود. تابستان در گلاستر اقامت می کند. او که در این سال‌های ابتدایی زندگی‌اش به سختی می‌توانست صرفاً از طریق هنرش حمایت کند، درآمد خود را با کار به عنوان یک هنرمند تجاری تکمیل کرد. برجسته ترین کار او در سال 1955 زمانی بود که برای Village Voice کار می کرد و لوگوی نمادین این روزنامه را طراحی کرد.

 

دوره متاخر

ثابت شد که اقامت طولانی مدت در یونان در سال 1959 یک رویداد متحول کننده زندگی برای بلین بود. زمانی که در تابستان در میکونوس زندگی می کرد، بسیار پربار بود و نقاشی های زیادی از منظره روستایی، گل ها و فضای داخلی اتاق خلق کرد. وقتی آنجا بود، او شروع به احساس ناخوشی کرد. بلین سی و هفت ساله که به طور فزاینده ای خسته می شد، سرانجام از بین رفت. در حالی که پزشکان محلی نتوانستند علت بیماری او را کشف کنند، پزشکان آلمانی که در این منطقه تعطیلات خود را سپری می کردند، او را معاینه کردند و تشخیص دادند که فلج اطفال پیازی- نخاعی دارد. ماهیت تهدید کننده زندگی این بیماری باعث شد که بلین به آتن منتقل شود، جایی که او را به طور موقت در یک ریه آهنی قرار دادند. او بعداً این تجربه را توضیح داد: "گاهی اوقات درد بصری بود، مانند نوک زدن پرنده به پاهای من." بعداً او را به خانه بردند و به بیمارستان Mount Sinai نیویورک بردند. بلین بعداً به یاد آورد: "سه ماه طول کشید تا آنها مطمئن شوند که من زنده خواهم ماند. ظاهراً همه عملکردها از بین رفته بود. من برای چندین ماه تقریباً به طور کامل فلج شده بودم. می توانستم یک دست و یک دست پایین را کمی حرکت دهم؛ کمی سرم را کمی تکان دهم. کمی. اما در غیر این صورت هیچ.» در نهایت حرکت بیشتر باز می‌گردد، اما او فقط از نیمی از دیافراگم خود استفاده می‌کند و تنفس را دشوار می‌کند و تا آخر عمر روی ویلچر می‌نشیند.

 

هنگامی که یک مددکار اجتماعی در بیمارستان به او گفت که دیگر هرگز نقاشی نخواهد کرد، بلین عصبانی شد و از پذیرش آن امتناع کرد. او که نمی توانست به طور کامل بازوی راست خود را بلند کند، به خود یاد داد که با دست چپ نقاشی کند. در حالی که او در دهه های آخر زندگی خود به یک حرفه بسیار پربار ادامه می داد، تنها به این دلیل بود که رویکرد خود را کاملاً تغییر داد. سال‌ها بعد، بلین تأثیر تشخیص فلج اطفال را بر هنرش منعکس کرد و گفت: "من تمایل دارم فشرده‌تر کار کنم و فکر می‌کنم فرم‌ها ساده‌تر هستند. بدترین محدودیت کار اینقدر نزدیک است. من زمانی که نقاشی می‌کردم بسیار ورزشکار بودم؛ می‌دویدم. برگرد و به جلو بدو تا آگاهی از اینکه این سکته به کجا باید برود را از دست ندهم. حالا چشمانم را تار می کنم تا همه چیز را برطرف کنم... کاری که قبل از بیماری انجام می دادم احساس خرج بیش از حد داشت. کاری که بعد از آن انجام دادم نشان دهنده من است، آزاد و جدا." شاید به دلیل نیاز او به اختراع مجدد نحوه نقاشی، نقاشی‌های بلین با جزئیات بیشتری همراه شدند و افراد، نماهایی از سقف‌های ساختمان از آپارتمان شهرش، و نقاشی‌هایی از گل‌ها و باغ‌ها به طور فزاینده‌ای به تصویر کشیده شدند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”