طبیعت بی جان
طبیعتهای بی جان آمریکایی از نیمه دوم قرن نوزدهم، تحت تأثیر نقاشان هلندی و آلمانی قرن هفدهم، اغلب از روش ترومپ لوئیل (توهم واقعیت) استفاده میکردند. این آثار نه در گالریها، بلکه در اماکن تجاری و میخانهها آویزان شدند. موضوع آنها معمولاً مردانه بود و به اصطلاح "طبیعت های بی جان لیسانس" حاوی تصاویری از سلاح، پول نقد، سیگار کشیدن، نوشیدن و شکار بود. هنرمندانی مانند رافائل پیل، ویلیام ام هارنت، جان اف پتو و جان هابرل پس از مرگ به سرعت فراموش شدند. به کار آنها احترامی که برای بهترین منظره پردازان آن دوره قائل نشده بود. اما بوم ها در تاریخ رئالیسم آمریکایی جایگاه مهمی دارند. نقاشیهای ترومپ لوئل اگرچه توسط منتقدان بهعنوان آثاری جدید رد میشدند، اما در زمان خود در میان مردم بسیار محبوب بودند و هنگامی که توسط نسلهای بعدی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند، احترام جدیدی به خود گرفتند. در واقع، در دهههای 1970 و 1980، فوتورئالیستهایی مانند رالف گوینگز و آدری فلک، جلوههای ترومپلوئیل را در نقاشیهایی تولید کردند که عناصر آمریکایی را با چنان دقتی نشان میدادند که در نگاه اول تشخیص آنها از عکسها دشوار بود.
تحولات بعدی - پس از رئالیسم آمریکایی
دهههای 1940 و 1950 شاهد یک تغییر جهت لرزهای در هنر آمریکایی بودیم. ظهور اکسپرسیونیسم انتزاعی باعث شد که همه اشکال فیگوراسیون به عنوان گذرا کنار گذاشته شوند. با تغییر فضای سیاسی داخلی و بین المللی، رئالیسم ناگهان به طرز وحشتناکی منسوخ به نظر می رسید. اکسپرسیونیسم انتزاعی به عنوان نمادی از رهبری خلاق در هنرهای زیبا دیده می شد که با برتری سیاسی و فرهنگی آمریکا در سال های پس از جنگ به دست آورده بود. با این حال، تعداد انگشت شماری از رئالیست ها بر سر موضع خود ایستادند. از سال 1943، رئالیستهای جادویی شروع به تولید نقاشیهایی کردند که اگر نه محتوا، سبک رئالیستی بودند. هنرمندانی مانند پیتر بلوم، پل کادموس، جرد فرنچ و جورج توکر، تحت تأثیر سوررئالیسم اروپایی و Neue Sachlichkeit آلمانی، موضعی مخالف با اکسپرسیونیسم انتزاعی اتخاذ کردند. در واقع، در دهه 1950، به رهبری رافائل سویر، گروهی از هنرمندان از جمله هاپر، شاهن، بیشاپ، لئون کرول و یاسو کونیوشی، مدیران موزهها را برای دفاع از هنر خود لابی کردند و از ویژگیهای انسانی در نقاشی دفاع کردند.
بعدها، دو هنرمند پادزهر دیگری برای تسلط اکسپرسیونیسم انتزاعی ارائه کردند: اندرو وایت و نورمن راکول. تصاویر تاریک وایث که به شدت تحت تأثیر عکاسی قرار داشتند، سوژههای معمولی را میگرفتند و آنها را با تنش روانی آغشته میکردند. البته راکول به محبوب ترین هنرمندان کشور تبدیل شد و به دلیل آن "جنایت" به طور گسترده توسط منتقدان (از جمله کلمنت گرینبرگ بدنام) به دلیل کاورهای احساساتی و ملی گرایانه شنبه ایونینگ پست خود طرد شد. با این حال، راکول، بهویژه در نقاشیهای حرفهای بعدیاش برای مجله LOOK، برای ترویج «عللهایی» مانند آزادی بیان و جنبش حقوق مدنی قرار گرفت. برای مثال، در «مشکل ما همه با آن زندگی میکنیم» (1964)، روبی نل بریجز، یک دختر شش ساله آفریقایی آمریکایی را به تصویر کشید که در اولین روز زندگیاش توسط چهار مارشال آمریکایی به مکتباش در نیواورلئان اسکورت میشد. راکول این تصویر را با گرفتن عکس از پاها در حال راه رفتن آماده کرده بود تا الگوهای چین و چین را در شلوار مارشال ها ثبت کند.
راکول در واقع به قصد مطالعه رئالیسم سوسیالیستی به روسیه (و سایر مقاصد اروپایی) سفر کرد. او در آنجا طرح هایی از بچه های مکتب روسی ساخت که بعداً برای جلد مجله LOOK که به سبک عکس واقع گرایانه نقاشی شده بود استفاده کرد. در واقع، فوتورئالیسم (یا هایپررئالیسم یا سوپررئالیسم) سایر هنرمندان دهه 1960 را دید که سبک بسیار صیقلی و اغراق آمیزی را برای به تصویر کشیدن طبیعت واقعی و بی جان ایجاد کردند. هنرمندانی مانند چاک کلوز، مالکوم مورلی، چارلز بل، رالف گیگز و رابرت بچتل عکسهایی را بر روی بوم نمایش میدادند که امکان تکرار تصاویر را با دقت و دقت فراهم میکرد. در دهه 1960 نیز گروه جدیدی از هنرمندان نیویورکی در مخالفت مستقیم با محبوبیت غالب اکسپرسیونیسم انتزاعی به فیگوراتاسیون بازگشتند. هنرمندانی مانند جین فریلیچر، الکس کاتز، لیلاند بل، نل بلین، ویلیام بیلی و لری ریورز همگی آثاری را تولید کردند که برچسب رئالیسم معاصر را به خود اختصاص دادند.
در سال 2020، نشریه هنر در آمریکا شماره ای را به موضوع «رئالیسم و احیاگرایی» اختصاص داد. ویلیام اس. اسمیت در سرمقالهاش از «احیای مجدد نقاشی فیگوراتیو» صحبت کرد که هم «تکثرگرا و هم بحثانگیز» بود و هم کادری از هنرمندان جوان را در بر میگرفت، از جردن کاستیل و آلیزا نیسنبام گرفته تا امی شرالد و تیتوس کافر. او نوشت: "نقاشی معاصر به یک نیروی حیاتی در فرهنگ عمومی تبدیل شده است" و "در لحظه ای که توجه گسترده ای به نابرابری های نژادی در ایالات متحده وجود دارد، هنرمندان فیگوراتیو مانند این ها نماینده مردمی هستند که مدت هاست از جامعه طرد شده اند. کانون". او می افزاید که "اگر نقاشی رنگ روغن از مد افتاده است، دقیقاً نکته همین است: انتخاب رسانه بخشی از بحث در مورد اینکه چه کسی می تواند به عنوان قدیمی ترین شکل نمایش داده شود." او ادامه داد، افرادی مانند کاستیل و نیسنباوم، «مثل عکاسان و فیلمسازان همتایان خود [...] دگرگونی عمیق شرایط کار در قرن بیست و یکم [و از طریق] احیای بسیار و چهره های متعدد آن را ثبت می کنند. واقعگرایی در دورههای تغییرات اجتماعی حیاتیتر به نظر میرسد».
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”