رئالیسم آمریکایی
آغاز و توسعه
بنجامین وست که اکنون بهعنوان اولین نقاش بینالمللی شناختهشده آمریکایی رتبهبندی میشود، عمدتاً با سبک آکادمیک نئوکلاسیک (و در حرفه بعدی خود، رمانتیسیسم) مرتبط است. در واقع، معروفترین روایتهای تاریخی او، مانند زندگی حرفهایاش در تعریف مرگ ژنرال ولف (1770)، بهطور خاص برای برانگیختن واکنش احساسی در بیننده با دعوت از آنها برای همدردی با اعمال نجیب انسانی (مانند فداکاری ژنرال ولف در نبرد کبک) کار را پیش می برد. اما ترکیبهای نئوکلاسیک او تا حدودی غیر معمول بود، نه فقط به این دلیل که او بر موضوعات و رویدادهای معاصر تمرکز داشت، بلکه به این دلیل که وست جزئیات معاصر را بهخوبی مشاهده کرد، مانند لباسها و سلاحها را وارد تابلوهایش کرد. به نوبه خود، کوپلی رویکرد مستقیمی را نسبت به پرستاران خود اتخاذ کرد. این سبکی بود که چالش شدیدی را برای پرترههای سختگیرانهتر آکادمی ایجاد کرد و باعث ایجاد یک سری پرترههای ناتورالیستی شد که به رکورد بصری قطعی وقار و شجاعت پیشگامان دنیای جدید از جمله جان هنکاک (1765)، پل ریور (Pol Revere) تبدیل شد. 1768) و ساموئل آدامز (1772).
آمیختن ایده آلیسم با رئالیسم، مدرسه رودخانه هادسون (1826-1870)، که اعضای آن - از جمله آشر بی دوراند، جورج اینس، فردریک ادوین چرچ، آلبرت بیرشتات و جان فردریک کنست - به (آنچه در آن زمان بود) منحصر به فرد کشیده شدند. بیابان بالای ایالت نیویورک، اولین جنبش هنری متحد آمریکا در نظر گرفته می شود. مکتب هادسون «نسل دوم» (از 1848) با رهبری خود از نقاشیهای منظره دیدنی مهاجر انگلیسی، توماس کول، تأثیر رمانتیسیسم اروپایی، ایده تعالی را وارد کرد و این تمثیل را اتخاذ کرد که منظره باشکوه آمریکایی، به ویژه بنابراین هنگامی که بر روی بومهای نقاشی بزرگ زنده شد، نمادی از امکانات نامحدود برای یک ملت نوپا آمریکایی بود. با این حال، این سبک توسط یک عنصر رئالیستی برجسته که در تعهد جمعی گروه به ناتورالیسم ظاهر شد که در توجه دقیق هنرمندان به جزئیات در طبیعت بیشتر مشهود بود، تعدیل شد.
غرب پس از جنگ
جاناتان ایستمن جانسون (با نام مستعار جاناتان ایستمن) نقاش برجسته ژانر آمریکایی در اواخر قرن نوزدهم بود (این واقعیت به عنوان یکی از بنیانگذاران موزه هنر متروپولیتن شناخته می شود) که نام خود را هم به عنوان یک پرتره (از جمله آبراهام از جمله نوازندگان او بود). لینکلن، ناتانیال هاثورن، رالف والدو امرسون و هنری وادسورث لانگفلو) و نقاش زندگی روزمره آمریکایی. او در دهه 1850 در آکادمی دوسلدورف آلمان و در لاهه تحصیل کرده بود و کار او بدهی آشکاری به استادان هلندی قرن هفدهم داشت (از این رو نام او: "رامبراند آمریکایی"). نقاشی جانسون یک انحراف آشکار برای رئالیسم آمریکایی ارائه کرد، زیرا به گسترش تعریف معنای "آمریکایی معمولی" کمک کرد.
نقاشیهای روزمره او ایدهآلیزه یا رمانتیک نبود، در حالی که نقاشیهای او از زندگی در غرب به مسائل حساس بردهداری و فقر میپردازد. در واقع، در سال 1859 نمایشگاه نیویورک او، زندگی سیاهپوستان در جنوب، باعث ایجاد ناراحتی در بین مخاطبان شد. تصاویر او از فعالیت های اوقات فراغت گروهی از بردگان در زمانی که بی عدالتی های برده داری در راس برنامه های سیاسی قرار داشت، احساسی را به نمایش گذاشت. این موفقیت در نمایشگاهی بود که جانسون به عضویت آکادمی ملی طراحی درآمد. در دهههای بعدی جانسون به موضوعات زندگی ملی روی آورد و مناظر داخلی فروتن را در نزدیکی خانه دوم خود در جزیره نانتاکت نقاشی کرد. (در کار بعدی خود او نقاشی ژانر را کنار گذاشت و به پرتره بازگشت که برای آن هزینه های زیادی دریافت کرد.)
زندگی مرزی پس از جنگ
چارلز ماریون راسل (ملقب به کید راسل) که در سال 1864 متولد شد، هنر پویا کابوی را بر اساس دانش و تجربه صمیمی خود از زندگی مرزی در مونتانا و اطراف آن تولید کرد. راسل که در یک خانه راحت طبقه متوسط در سنت لوئیس، میسوری بزرگ شده بود، خواننده مشتاق وسترن های دایم استور بود و دوران کودکی خود را با خیالبافی از زندگی به عنوان یک گاوچران گذراند. والدین چارلی که نگران سوابق تحصیلی ضعیف او و دوره های مکرر فرار از مدرسه بودند، پسر 15 ساله خود را به تعطیلات تابستانی به مزرعه ای در مونتانا فرستادند به این امید که او مقداری نظم و انضباط را بیاموزد. او هرگز به خانه نیامد. همزمان با رونق گاو در غرب، راسل رویای خود را با شاگردی دو ساله به عنوان مبارز اسب محقق کرد. به عنوان راهی برای گذراندن اوقات فراغت، کید راسل صحنه هایی از راندن گاوها را ترسیم می کرد و از موم اسب ها را مدل می کرد.
راسل قبلاً در سال 1888 با قبایل بلکفیت، آراپاهو، کوتنای و کلاغ دوستانی پیدا کرد و با قوم کاینایی (معروف به خونها) زندگی میکرد، با آنها شکار کرد، زبان، افسانهها و آداب و رسوم آنها را آموخت و نمادها و نشانهای قبیلهای آنها را در خود گنجاند. رنگ آمیزی. همانطور که مورخ هنر آرتور هوبر بیان می کند، راسل "غربی را ترسیم می کند که از دانش شخصی نزدیک به آن گذشته است؛ زیرا او در میان همه اینها بود و روح آن را در خون خود دارد".
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”