ریتم آهنگ

خوانشی از مانیفست نهضت باهاوس

خوانشی از مانیفست نهضت باهاوس

در اوایل قرن بیستم، جنبش باهاوس تغییرات اساسی در زمینه تصویر خوانی و در مفهوم هنر و آثار هنری ایجاد کرد. بنیانگذاران این جنبش ذاتاً در مرکز هنر و زندگی بشر قرار داشتند، آنها معمارانی بودند که تأثیر بسزایی در آینده داشتند.

 

نئوپلاستیسیسم یا به عبارتی انگیزه شکل گیری جدید، نقطه شروع جنبش باهاوس است. در سالهای پایانی جنگ جهانی اول شکل گرفت. اندیشه دستیل اراده هنرمندانی بود که با رویکرد علمی و عملی، مارکسیسم و ​​دنیای مدرن، سعی در ایجاد دنیای بصری جدیدی داشتند، هرچند امروزه می توان این حرکت را میل انسانی برای اجتناب از جنگ و ویرانی در جهان دانست. تولد غم انگیز فرهنگ مدرن · اما تاکنون اساس علم ادراک بصری بر اساس این پژوهش شکل گرفته و ادامه یافته است.

 

 

این معماران، نقاشان و منتقدان هلندی شکل هنری انتزاعی را شکل داده اند که نقش مهمی در آموزش و نقد فرهنگ مدرن داشته است. گروپیوس زمان خود را اینگونه توصیف می کند (قرن مبتلا به نفرین رئالیسم و ​​پراگماتیسم). امروز اما باید بگوییم که زمان محو شدن نقاشی دو بعدی از جهان فرا رسیده است.

 

بازنمایی بصری همراه با ماتریالیسم و ​​کودتای شبکه اطلاعات و شکل گیری واقع بینانه ستارگان و نام هایی که فقط در نام و شهرت در وحشتناک ترین جنگ تئوریک و عملی زندگی بشر ظهور کرده اند. خواندن دیدگاه های او در عرصه اجتماعی بی شک در واکنش های حال حاضر هنرمندان و اندیشمندان تاثیر مثبت خواهد داشت.

 

معماری چیست؟ (1919) یک برنامه کاربردی برای نمایشگاه معماران ناشناخته (آوریل 1919) بود که توسط شورای کارگران هنرمندان (AFK)، نوعی اتحادیه هنرمندان که از تحولات انقلابی آن زمان برخاسته بود، سازماندهی شد.

 

موضوع گزارش بسیار ساده بود. اتوپیا در میان شرکت کنندگان دو هنرمند اصلی دندایسم - افیم گالیشف و رائول هاسمن بودند. این بیانیه بسیار شبیه به بیانیه مختصری است که در ابتدای برنامه باهاوس وایمار معرفی شد که در همان ماه معرفی شد. این لحن ملایم تری است. به نظر می رسد به گونه ای نوشته شده است که فضای یک مانیفست اساسی را داشته باشد.

 

باهاوس بر اساس اصل وحدت هنر، صنعت و فن آوری بنا شد. باهاوس از طریق ادغام آکادمی هنرهای زیبای وایمار و دوک نشین بزرگ هنرها و صنایع دستی ایجاد شد. باهاوس چندان دوام نیاورد تا اینکه جمهوری وایمار (1933-1933) با ورود نازی ها بسته شد. اما شهرت او در همه جا گسترش یافت و عمیقاً بر همه اشکال فعالیت های خلاق تأثیر گذاشت، به ویژه از طریق اخراج اجباری شخصیت های مهم او مانند والتر گروپیوس (1883-1969) که اولین و آخرین مدیر باهاوس بود، و لودویگ میس. Van der Rohe (1886-196) هر دو بعداً شهروند ایالات متحده شدند. باهاوس یک نهاد سازنده و تعیین کننده برای معلمان و فعالان جنبش بین المللی آوانگارد بود. سبک باهاوس جلوه‌ای از انسجام فکری، ابتکار جهانی، دکور مینیمالیست، نمونه‌ای از ماجراجویی با وسواس و دقت بسیار است، تا جایی که برخی از منتقدان آن را سلف Ikea می‌نامند.

گروپیوس بنیانگذار باهاوس و از هر نظر یکی از معماران اصلی جنبش مدرنیستی بود. از یک طرف، او از همان اصولی پیروی کرد که دو معمار اصلی دیگر جنبش، لوکوربوزیه و خانم ون در روهه بودند. به گفته گروپیوس، باهاوس یک کل بود. پس از اینکه باهاوس در سال 1925 از وایمار به دسائو نقل مکان کرد، صاحبان آن در خانه هایی که توسط خود مدیر ساخته شده بود ساکن شدند. کاندینسکی و پل کل (1840-1940) یک زوج عالی بودند که در یک خانه زندگی می کردند. انتظارات از معلمان و دانش آموزان به همان اندازه بالا بود. او یک هنرمند و معلم الهام بخش بود. نقش «استاد فرم» (مشاور هنری) را در کارگاه های ویترای ایفا می کرد و رهبری او مؤثر و اساسی بود. او ترکیب پارچه و تئوری فرم و همچنین نقاشی و مجسمه سازی را تدریس می کرد. گروپیوس نه تنها یک سازنده چیره دست بود، بلکه یک استعداد بزرگ نیز بود.

 

نحوه بیان در این مانیفست بسیار خاطره انگیز است. موقعیت این موجود ستاره ای آشکارا و با ظلم تمام توصیف می شود. زمان اعتراف فرا رسیده است. انقلاب در شرف وقوع بود. خود گروپیوس که عموم مردم را هنرمندان می نامد، عمدا شکل جدیدی از رابطه بین هنرمندان را ترویج می کند. آیا او به مانیفست کمونیست بازگشته است؟ هر چیز جامد و جامد دود می شود و در هوا بیرون می آید، هر چیز مقدسی دنیوی می شود و در نهایت انسان مجبور می شود آگاهانه با شرایط واقعی زندگی و روابط خود با همنوعان خود مواجه شود. او آخرین معماری نبود که این کار را کرد. همچنین به معماری ساده رابرت ونتچر، معماری کوپ خلبا آئو باید بدرخشد، مانیفست لابوس وودز و 13 پیشنهاد برای معماری پست مدرن اثر چارلز جنکس را ببینید.

 

معماری چیست؟

 

 مترجمی واضح از عالی ترین افکار یک انسان، از اشتیاق او، از انسانیت او، از ایمان او، از دین او! معماری آن زمان همین بود. اما چه کسی در عصر ما زندگی می کند، عصری که از نفرین رئالیسم و ​​پراگماتیسم رنج می برد و هنوز از ماهیت قادر مطلق و الهام گرفته معماری آگاه است؟ در خیابان ها و شهرهایمان راه می رویم و از شرم با دیدن این مزخرفات نفرت انگیز گریه نمی کنیم!

 

بگذارید این را بگویم: این الگوهای خاکستری، توخالی و بی جان که ما روی آنها کار می کنیم و زندگی می کنیم مایه شرمساری نسل های آینده خواهد بود. سقوط روحی نسل ما به قعر جهنم، نسلی که این هنر بزرگ و حکیمانه یعنی معماری را فراموش کرده است. فریب استکبار اروپاییان را نخوریم که بناهای محقر و رقت انگیز عصر ما می توانند جایگزین کل تصویر شوند. ساخته های ما چیزی جز خرده و تراشه نیست. سازه‌هایی که برای برآوردن نیازهای عملی طراحی شده‌اند، نمی‌توانند آرزوی دستیابی به جهانی پر از زیبایی را برآورده کنند، دنیایی که کاملاً بازسازی شده است، تا زمانی که شاهد تولد دوباره این وحدت معنوی باشیم که زمانی در شگفتی کلیساهای گوتیک به اوج خود می‌رسید. ما آنقدر زنده نخواهیم بود که این روز را ببینیم. اما هنوز برای ما تسلی وجود دارد. ایده این است که ایده ای جذاب، بی پروا و رویایی از معماری ارائه دهیم که توسط شادترین افراد مدرن که به ناچار در جاده ها هستند، جان می بخشد. هنرمندان، لااقل به برکت تحصیلات دانشگاهی یک طرفه خود دیوارهایی را که میان «هنرها» پدید آمده است، خراب کنیم و دوباره معمار شویم! بیایید با هم جستجو کنیم، پرورش دهیم، یک ایده جدید معماری خلق کنیم. ای نقاشان و مجسمه سازان، موانعی را که معماری با آن روبه رو است را بشکنید و در مبارزه برای این هدف نهایی هنر به ما بپیوندید: تحقق ایده خلاقانه کلیسای جامع آینده، که بار دیگر وحدت معماری و مجسمه سازی را تجسم می بخشد. تصویر در قالب و جدول خواهد بود.

اما ایده ها به محض اینکه مصالحه شود می میرند. بنابراین، ما باید مرز روشنی بین رویا و واقعیت، بین میل ستاره ها و کار و تلاش روزانه او، مجسمه سازان، نقاشان، همه ما باید به صنایع دستی و صنایع دستی برگردیم. چون «هنر تخصصی» وجود ندارد. هنرمند به معنای باستانی کلمه، صنعتگر و صنعتگر است و تنها در لحظات نادر و پربرکت خود را نشان می دهد. لحظاتی فراتر از اراده او، زمانی که چیزی ناخودآگاه می تواند از دل دستانش شکوفا شود. نقاشان و مجسمه سازان، دوباره صنعتگر و صنعتگر شوید، حصار این هنر دایره ای را که نقاشی های شما را احاطه کرده است خراب کنید، روی ساختمان ها قدم بزنید، داستان های رنگی شگفت انگیزی به آنها بدهید، ایده ها را روی دیوارهای خالی نقاشی کنید و مشکلات و چالش های فنی را نادیده بگیرید. از تصورات شما هدیه تخیل همیشه مهمتر از هر تکنیکی است. تکنیک هایی که همیشه با اراده خلاق یک فرد سازگار است. امروز خبری از معمار نیست، همه ما فقط می توانیم راه را به روی کسانی باز کنیم که باز هم لایق نام معمار هستند، زیرا معمار یعنی: خدای هنر، کسی که از کویر و بنای باشکوه باغی خواهد ساخت. بلند خواهد شد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”