بیایید قبل از صحبت در مورد آلبوم من خود آن سیزدهم سازنده آنرا بیشتر بشناسیم. محسن چاوشی اسمی نیست که ایرانی باشی و به گوشَت نخورده باشد. شخصی که همیشه در بعد و فضای خاص و درونگرایانهی خودش زیسته و کار میکند. کسی که موسیقی پاپ مدرن ایران را تسخیر کرده و دائما در حال تولید موسیقی است. به قول داریوش اقبالی «چاوشی مانند چشمهای خودجوش است».
بیشتر ما با شنیدن اسمش یاد کنسرت نگذاشتناش و شخصیت مرموز او میافتیم اما چرا کمی عمیقتر نشویم و اصل موسیقی را بیشتر متوجه نباشیم تا اینکه حواشی و زندگی و اخلاقیات هنرمند را پیگیر باشیم؟ گویی هر زمان که آهنگی میشنوید قرار است شناسنامهی سازندهاش را داشته باشید در حالی که هیچ موسیقیای نیاز به این مورد ندارد تا فاخر و ارزشمند باشد. این موضوع میتواند ریشه در فرهنگ و چیزهای دیگر باشد که هدف ما بررسی آن در این مقاله نیست.
چاوشی با نزدیک به دو دهه فعالیت هنری، بسیار پرکار بوده و با منتشر کردن بیش از ۱۰ آلبوم رسمی در این مدت حرفهای زیادی گفته است. فعالیتی که افرادی مانند من، سالها آن را دنبال کرده و به سبب علاقه شخصی [و موسیقیشناسی] به ژانر و هنر چاوشی، گاها موسیقیاش را نقد کردهایم. در این مقاله نگاهی به آلبوم «من خود آن سیزدهم» یا همان سیزده محسن چاوشی خواهیم داشت که در سال ۲۰۱۳ در وبلاگ شخصیام نوشتم و اخیرا آن را بازنویسی و بروز کردهام. آلبومی که میتوان گفت مسیر هنری محسن چاوشی را تغییر داد و انتشار آن را با تاخیر طولانی چند ساله مواجه کرد و تغییراتی به وجود آمد و بازسازی شد که نهایتا در سال ۲۰۱۳ آلبوم منتشر شد. به مناسبت سیزدهبدری که به خاطر ویروس نحس کرونا باید در خانه بمانیم، در ادامه با خواندن حرفهای یک مخاطب قدیمی چاوشی سفری داشته باشید به آن دوران و این آلبوم عجیب و مرموز را بیشتر بشناسید.
آلبوم “من خود آن سیزدهم” از محسن چاوشی مدتها بود که قولش داده شده بود؛ دیگر طوری نبود که این اسم هیجانزدهمان کند. از همان ابتدای شنیده شدناش، چاوشیبازها روی این آلبوم حساب ویژهای باز نمودند. گویی حتما قرار است اتفاق بینظیری بیفتد! همهی این نگاههای مثبت به خاطر این بود که گفته شده بود اشعار این اثر از بزرگان ادب ایران باستان یا همان اشعار قدیمی و کلاسیک است.
تصور اینکه چاوشی بخواهد از این شعرها استفاده کند جالب میآمد. شعرهایی که عاقلی منکر خارقالعاده بودن آنها نمیشود (سعدی، مولانا، خیام، شهریار، باباطاهر و… ). مشکلی که وجود دارد، نحوه ارتباط مردم با این اشعار است. به هر حال برای آدمهای امروزی دشوار است تا اشعاری که با کلمات و عبارات ادبی پیچیده نگاشته شدهاند را با نگاهی سطحی و هرازگاهی زمزمه کردنشان، کاملا و در لحظه درک کنند؛ از طرفی هم معدود کسانی به ادبیات علاقه نشان میدهند و کلمات را به چالش میکشند! سطح هنری محتوای موسیقایی اکثر کارهای جدید ایرانی نیز به شدت افت داشته است؛ بخصوص از لحاظ ترانه. تصمیمی گرفته شد (1) که طی آن، قرار بر این شد که محسن چاوشی بر روی این اشعار آهنگ بسازد. درک موسیقایی و شعری محسن چاوشی، باعث میشود تا بالاخره این ترکیب نوآورانه عملی شود.
تقریبا اکثر ما هوادارانش در جریان بلاهایی که بر سر این آلبوم آمد، بودیم. چه حواشی عجیبی را گذراند؛ چه مسخره بود و چه سخت گذشت. با تمام این حواشی، تاریخ انتشار آلبوم من خود آن سیزدهم روز 12 اسفند سال 1391 بود؛ در مورد حواشی حرفهای زیادی برای گفتن هست، اما اینجا جایش نیست.
برای تجزیه و تحلیل یک اثر ارزشمند موسیقایی، باید آنرا حداقل دهها بار در شرایط مختلف شنید [+ گذشت زمان]. اکنون که بنده در حال نوشتن این مقاله هستم، بیش از حدود یک ماه از انتشار آلبوم گذشته و در شرایط مختلفی مورد آزمایش قرار گرفته! گرچه اصرار داشتم هنوز هم باید زمان بگذرد تا خوب هضم شود.
تصویرسازی، تحلیل فنی و نقد آلبوم من خود آن سیزدهم
۱- غلط کردم، غلط [وحشی بافقی و داب استپ وحشی!] :
سکوتِ قبل از اجرا… شروع میشود… 00:01، 00:02، 00:03… صدای آرامشبخشِ پیانو به گوش میرسد؛ چه ریتم پشیمانی دارد. …00:15… مثل اینکه خبرهایی هست! صداهای الکترونیکی با Bass-lineهای خفیف شنیده میشوند. …00:30… “تکیه کردم بر وفای او…” خواننده حرفش آغاز میشود. او از اشتباهاتی که انجام داده سخن میگوید و اعتراف میکند که غلط کرده است. [انگار شنونده هنوز تحت تاثیر قرار نگرفته!] …01:00… “دل به داغاش…” با یک Bass وحشی، آهنگ عصبانیت خود را نشان میدهد! صداها بسیار پرانرژیتر شدهاند، طوری که دیگر پیانو میدان را ترک میکند! خواننده با تمام وجود و با خشم ابراز پشیمانی میکند [تصوُر چهره چاوشی هنگام ادای: “خطا کردم خطـــــا” جالب است!]. …01:30… تازه گرم شدیم؛ چه خشمی… [یادآوری آن گذشته تلخ با شعر…] صدای سوزدارِ سنتور میآید؛ گویا قصد دارد کمی جو را آرامتر کند. در ریتمش هم غم بسیار ظریفی وجود دارد. …02:09… [به عقب بازگشته و این تایم را با دقت گوش کنید؛ صدایی مانند فریاد شخص میآید] نه! انگار زخم بیرحمانه بوده است! [سنتور فقط توانست 13 ثانیه دوام آورد!]. …02:23… “از برای خاطرِ اغیار خوارم میکنی…” خواننده حرفهایش تمام نشده است؛ ناراحتی و بغضاش از صدایش مشخص است. [مخصوصا در:”…بی اعتبارم میکنی…”] …02:53… “سوی بزمت نگذرم…” حرفهای آخر با لحنی اعتراضآلود و خشن زده شده و حجت را تمام میکند.
باز هم یک سرآلبومی خاص؛ معمولا بسیار متفاوت از دیگر قطعات [به یاد آورید: بازار خرمشهر، مردم آزار و…]. فکر کنم چاوشی عمدا میخواست سورپرایزمان کند. متنی که در بالا لحظهبهلحظه کار را توصیف کرد، ملودی این کار را نشان میدهد. آهنگسازی (ملودی) یعنی نوشتن موسیقینامهی یک موسیقی؛ ملودی را دیدیم…!
امیر جمالفرد (Amirox!) تنظیم منحصربهفردی انجام داده؛ با تزریق عصارهای از سبک Dubstep از الکترونیک -که سبک نسبتا پرطرفدار و جاافتادهای هم هست- توانست به خوبی وظیفهاش را انجام دهد و تنظیم بسیار بهروزی انجام دهد. سلیقه سمپل های استفاده شده در این قطعه خوشآیند و قابل قبولاند امیر جمالفرد با تنظیم “بگومگو” در آلبوم قبلی، به خوبی استعدادش را نشان داده بود. شعری که تشکیل شده از سه غزل وحشی بافقی؛ میتوان با دیدن این هماهنگی بین غزلها و ترکیب درست آنها، فهمید که در انتخاب اشعار دقت خوبی وجود داشته. در طول این قطعه، افکتی وجود دارد که زیاد هم از آن استفاده شده؛ بخصوص از 00:16 تا 00:54 (صدایی مانند عقب زدن فیلم)؛ به نظرم به معنای یادآوری گذشته است! ایده خوبی بود.
۲- کــوبهکـــو [بازجویی از دل] :
قطعهی اسلویی (Slow) وارد میشود! تا مانند مُسکن و آرمبخش، خشم برجای مانده از قطعه یک را کم کند. موزیک ابتدای آن (2) کمی ترسناک است! صدای ناقوس، فضای آهنگ را پر میکند. “دوش چه خوردهای، دلا؟! راست بگو، نهان مکن” لحن بسیار دلچسب و مست است! […روی بر آسمان مـــکـــن…]. “بادهی خــاص خوردهای…” به محض گفتن کلمه «باده»، زیرصدای گیتار الکتریک شروع میشود. [تلفظ لرزشدارِ: “خلاص” از آن حرکتهای چاوشیایی است!] موزیک تا جایی پیش میرود که صداهایی شبیه به فضای داخلی کلیسا به گوش میرسند [ناقوس یادتان هست؟]. سازهای کوبهای از راه رسیده و ترجیعبند به زیبایی تمام خوانده میشود. و بعد فضای آهنگ آرام میشود… [02:15 : صدای جیرجیرک، شب را القا میکند!] در اوج مستی! سُلوی سهتار روحت را ماساژ میدهد! و در خلا قرار میگیری… “هین کژ و راست میروی…” اعتراف گرفتن از دل هنوز ادامه دارد…! دلی که کارش به جان رسیده و چارهاش دیدن اوست…! …04:30… تکنوازی گیتار… گیتار با دلی پر وارد شده و خودش را خالی میکند! [توجه کنید؛ با داد و فریاد میآید!].
این آهنگ نیامده محبوب شد. اولین باری که با آن مواجه شدم یاد آ حرف چاوشی در فیسبوک افتادم (“باید اهل دل باشید تا با آلبوم ارتباط برقرار کنید”) (3). قبل از اینکه بدانم این قطعه را چه کسی تنظیم کرده، در ذهنم تصور میکردم که احتمالا باید کار محسن چاوشی باشد؛ اما با دیدن نام شهاب اکبری متعجب شدم؛ تنظیم تمیزی انجام داده اما نه ایدهآل. ملودی کار بسیار بوی Rock میدهد که البته تنظیم کاملا راک میتوانست این قطعه را شاهکاری کامل کند، اما گویا در این آلبوم عامهپسندی اولویت دارد! و البته هنوز سلیقه موسیقی ایرانیها فاصله زیادی با راک اصیل دارد. اشعار پرمغز جناب مولانا هم که جای هیچ بحثی ندارند.
۳– رمــــیـــدیـــــم [هاوس (House) با طعم سنتی!] :
درست مثل دو آلبوم قبلی، تراک سوم کاملا ریتمیک و با سبک الکترونیک است. کوشان حداد با درخشش خود در “حریص” و “پرچم سفید” ثابت کرده بود که تنظیمهایش فراتر از سطح متوسط ایراناند. وقتی تنظیم فوقالعاده باشد، ملودی عالی و شعر نیز فاخر، دیگر چه میخواهید؟! “رمیدیم” حاصل تفکرات نو است. ستون اصلی آن را ساز سهتار تشکیل داده؛ صدای سهتار از میزان خوانش هم بیشتر است. در این مدت سه و نیم دقیقهای آهنگ، افکتها و سمپلهای بسیار زیادی شنیده میشوند؛ زیرلایههای خوشساخت صوتی و پلاگینهای جالب آن، نشان از تنظیم زیبای آن میباشد. تلفیق نوآورانهی ساز سنتی ایرانی با صداهای الکترونیکی و ترنس، طعم جالبی به آن داده است. [زمانی که صدای سهتار از خفگی شروع شده و کمکم واضح میشود، احساس میکنی کمکم از زیر خاک بیرون آمده و با شوق و شور نواخته میشود!] شادترین قطعه هم همین است.
لحنِ کشیده! از آن لحن های درخور بود؛ [قطعه “خوان هفصد” را به خاطر آورید.] [رررررررررررم دادن صید…]
مشکل این تراک، گنگ شدن نسبی صدای برخی کلمات شعر است، که دلیلش میتواند نوع لحن باشد -از طرفی کلمات شعر هم کلاسیک است و حدس آنها دشوار- به یاد دارم که بعضیها برای فهمیدن آنها در دفعات اول مشکل داشتند. [به روز رسانی ۱۳۹۹: هنوز به نظرم بهترین قطعه آلبوم است.]
۴– نگار [عاشقانهی دیروز] :
بسیار خب، شهاب اکبری مجددا وارد عمل میشود تا با یک تنظیم -که خوراک خودش است- خودنمایی کند. ویُلن در کنار گیتار اسپانیش یک کار کاملا تکراری، کلیشهای و پاپیولار است که در این تراک به فراوانی شنیده میشوند! [همان ابتدا که نگار را شنیدم به سادگی و عامهپسندی شدید آن پی بردم]. شعر باباطاهر (4) نیز بسیار دلی و عاشقانه بوده و ساده است. به نظرم این قطعهی خنثی، برای تنوع در فضای آلبوم لازم بود. آهنگ غم نهفتهای را در خود دارد؛ این را از شعر و لحن آن میتوان دریافت. ریتم اسلوی قطعه، مایل به ترکی و عربی است. [لحن احساسی این کار زمانی اوج میگیرد که “…جـــــانـــااااااانم تویی تو …” و … را میشنوی] تحریرها فوقالعادهاند! آوای محمد جاسمی هم کاملا نیاز بود.
۵- ســـتمگر [سرمایِ قطبی!] :
بازهم کوشان و کولاکاش! موزیک آن مرا یاد یخ، برف و سرمای قطب میاندازد! مخصوصا اینتروی آن. سبک تنظیم آن -که تقریبا در شاخهی Breakbeat از موسیقی الکترونیک میباشد- یک قطعه جدید را رقم زده است. شعر فوقالعادهی استاد شهریار فقید به طرز بسیار جالبی با این تنظیم چفت شده است. این تراک برای چاوشیبازها یک تراک استثنایی میباشد. از نکات قابل توجه تنظیم، میتوان به آن زیرصداهای پیش از وکالِ جالب (“وای” ، “آی بیوفا” ، “سادهدل من”) اشاره کرد که از نشانههای تنظیم مبتکرانهی “کوشان” میباشند [شاید هم ایدهی کوشان نبوده!]؛ یا زیرصدای جای داده شدهی شخصی که چند جای تراک ناله میکند!
از تایم 02:39 به بعد آهنگ وارد فاز و ریتم دیگری میشود که این تغییر از نشانههای سبک بریکبیت است. سکوت موزیک 02:52 زیباست! در تایمی که بِیت “در غمت داغ پدر دیدم و چون دُر یتیم / اشکریزان هوس دامن مادر کردم” خوانده میشود، سوز و غم عجیبی وجود دارد، به طوری که یخ میزنی!
شعر شهریار بسیار مناسب احوال چاوشیایی است…! البته میشد که در این تراک نیز استفاده از سازی زنده را داشته باشیم؛ احتمالا تاثیر مثبتی میتوانست داشته باشد. امیدوارم در ورژن رمیکس آن که شاید روزی منتشر شود (5)، تنظیمش بهتر از این تنظیم باشد. [بهروزرسانی ۱۳۹۹: ورژن قدیمیتر این آهنگ بعدها لو رفت که میتوانست به راحتی جای این ورژن را بگیرد و در آلبوم باشد.]
۶– شــیرمردا [تلنگُر] :
با تمام کوتاهیاش (سه دقیقه) حرفهای زیادی میزند! اولین تنظیم محسن چاوشی در تراکلیست آلبوم؛ تنظیم این سه بیت مولانا (غزل شماره 2004) شاید کار شخص دیگری نمیتوانست باشد؛ سه بیتی که انگار دهها بیتاند. ملودی و تنظیم مناسب، باعث شده که شنونده احساس کوتاه بودن شعر را نکند. این طرز بیان و لحن، همان لحنی است که چاوشی را معرفی میکند! مُعتَرِض…!! تحریرهای به کار رفته استثناییاند [“…ساخده…” ، “…بالِه…” ، “…دوروووغ…” ، “…دیوَند..” ، “…مهترِشّان…” ، “…سنگ…” ، “…غـَـــرّه…” ، “…شیرمرداااا…” ، “…سَگِه…” و…]. صداهای گیتار برقی در زیرصدا، میخکوبت میکنند! صدای سازی که به صدای سهتار شباهت دارد، ساز تنبور است؛ -این احتمال وجود دارد که به صورت Plug-in باشد- صداهای همخوانی گروهی (گروه کُر)، باعث شده تا فضای هشدار دهنده و جدیای به کار بدهند.
۷– من خود آن سیـزدهم [غم عشق شهریار…] :
میرسیم به تایم 25:30 آلبوم… قطعهای که نام آلبوم قرار گرفته، توسط جناب اکبری تنظیم شده است. اولین باری که قسمتهایی از آن را در تیزر آلبوم شنیدم، محسن چاوشیِ سالهای گذشته یادم افتاد! [مخصوصا دوران حریص!] دلیلش میتواند لحن آن و نوع تنظیماش باشد. این نشان دهندهی این است که این تراک از همان چند سال پیش -که نسخه اولیهاش ساخته شد- دستخوش تغییرات چندانی نشده است. شعر دیگری که از شهریار دراینجا استفاده شده از اشعار معروف شهریار است که ارتباط مستقیمی با زندگیاش و داستان عشق او دارد. غمانگیزترین آهنگ آلبوم نیز همین است. این تنظیم بازهم فقط به خاطر افزایش عامهپسندی است تا افراد بیشتری در جامعه با آن ارتباط برقرار کنند. موسیقی بیکلامِ تایم 02:16 تا 02:48 ، جگرسوز است! [گاهی از کوچه معشوقه خود میگذررررررررررم…]
۸– قـــراضـه چیـن [شوریده] :
آهنگی که مضمونی عرفانی داشته و مستقیما فرابشریت را هدف گذاشته. اگر تراک “توبهنامه” از آلبوم حذف نشده بود، اکنون دو تراک با این موضوع داشتیم! (7) این عشقی که شاعر میگوید، عشقی عرفانی است! این نیز از تنظیمهای ویژهی چاوشی است؛ تنظیم و ملودی این قطعه به معنای واقعی متفاوت است! [به تلفیق جذاب موسیقی الکترونیک و سنتی دقت کنید] وقتی اینها روی شعر نابِ مولانا + لحنی قدرتمند و از ته دلِ چاوشی، کنار هم قرار میگیرند، یک قطعه ماندگار حاصل میشود. تنبور (8) نوازی محمد جاسمی زیبایی کار را بیشتر کرده است. …01:44… زمانی که به یکباره صداهای دیگر قطع میشوند و صدای زیبای دَف خودنمایی میکند؛ پس از گذشت چند ثانیه، صدایی از دور به گوش میرسد و کمکم واضح میشود (آوای حجت اشرافزاده) و درست وقتی که کاملا واضح میشود، Bassها شروع میشوند…
۹– بــــهرام گــــور (9) [تیتراژ پایانی] :
آخرین قطعه، با چهارمین تنظیم شهاب اکبری. وقتی در قطعات قبلی انواع طعمها را تجربه میکنی، میرسی به این تراک و همه حسها در این قطعه پالایش میشوند! موضوعش به مرگ و فانی بودن زندگی مادی اشاره دارد. بهترین جایگاهش همین آخر بود. موسیقی آن شباهت شدیدی به موسیقیمتن بعضی فیلمها دارد؛ یک فیلم حماسی-تاریخی که زمانی 6 دقیقهای دارد و فیلمنامهاش (آهنگسازیاش) بسیار تاثیرگذار است [کارگردان (تنظیمکننده) آن شهاب اکبری است!!]. کافیست برای دیدن تصویر، تصَورت را به کار بیندازی. اولین بار که آن را میشنوی برای شنیدن وکال جانت به لبت میرسد و موسیقی بیکلام زیادی دارد. حرکتی که چاوشی تابحال نزده بود.
از نکات مثبت میتوان به تغییرات وسیع آهنگسازی و استفاده از سازهای گوناگون -هرچند به صورت الکترونیکی- اشاره نمود. استفاده از دیجریدو به صورت کاملا محسوس، به تاریخی شدن فضای تراک کمک بسزایی کرده است [03:45 تا 04:20 صدای دیجریدو کاملا واضح است]. رباعی اولی که از خیام خوانده میشود، از شناختهترین رباعیات اوست و زمانی که کنار رباعی دیگر خیام قرار داده میشود، این آهنگ پیام و مفهوم مشخصی پیدا میکند و ارتباط بین آندو مشخص میشود. چاوشی در اینجا از آن لحنهای جدیدش استفاده کرده که تابهحال نظیرش را نشنیده بودیم [“جااااااااااااااااااااام گرفت!” ، “بهرااااااااام گـــــــــــــــرفت!”]. ویژگیهای مثبت زیادی را گفتیم! بگذارید کمی درباره نکاتی منفی بگوییم. یکی از معایب تراک، استفاده نکردن از سازهای زنده است؛ به نظرم ساز زنده میتوانست فضا را جدیتر کند. ضعف بعدی، در مورد تنظیم است؛ شاید با دادن تنظیم کار، به شخص مناسبتری، قطعه از لحاظ فنی بالاتر بود؛ گویا شهاب اکبری تجربه کافی را در اجرای این مدل تنظیم دارا نبود (10). اگر نقاط ضعف کمرنگتر بودند، میتوانستیم چند سال دیگر که آرشیومان را باز میکنیم، بهرام گور را با انگیزه بیشتری گوش دهیم.
طراحی کاور آلبوم من خود آن سیزدهم
کاور آلبوم در ابتدا توسط محسن عسگری طراحی میشود؛ اما در نزدیکی انتشار آلبوم مشخص میشود که طراح کاور تغییر یافته؛ دلیل آن نیز مشخص نشد. نهایتا کار طراحی و عکاسی کاور را عابد بسطامی -که یکی از دوستان دوران آلبومهای غیرمجاز چاوشی میباشد- انجام میدهد؛ طراحی که طراحیِ کاورهای چهار آلبوم غیرمجاز چاوشی را انجام داده بود.
کاور جلویی (Front Cover): با دیدنش اولین چیزی که به چشم میخورد، تصویر نیمتنه محسن چاوشی است؛ اینبار سنتشکنی شد، تصویری کامل از چاوشی روی آلبوم قرار گرفته . ژست و نوع نگاه تصویرش مناسب آلبوم است. نوشتهی “من خود آن سیزدهم” -با آن نقطههای ستارهمانند- به چه معناییست؟ نوشتههای برعکس شدهی اطراف آن، میتواند نماد مرموز بودن باشد! لگوتایپ قدیمی و شیکی که از «یه شاخه نیلوفر» به بعد فراموش شده بود، دوباره زنده شد و مانند مُهری بر روی آلبوم کوبیده شد! تصویر چاوشی در Insert کاور هم کار خاصی بود.
نکات منفی : اول از همه، بستهبندی و چاپ کاور که در وضعیت نامطلوبی قرار داشت. پرینت رنگی کاور کیفیت بسیار کمی داشت و رنگها مشکل کنتراست و… داشتند. نبود شعرها در داخل آلبوم افتضاح بود؛ ای کاش حداقل دیجی پک آلبوم منتشر میشد. تبلیغات بسیار بزرگ و زشت داخل آلبوم ضدحالی بود اساسی! و… مشکلاتی که متاسفانه دلیلشان میتواند اولویت قرار دادن کمیت بر کیفیت و ترجیح دادن سود بیشتر، از طرف تهیه کننده باشد.
Mix & Mastering
میکس و مستر کردن آلبوم همواره یکی از دشوارترین و وقتگیرترین مراحل آلبومهاست. در این فرایند باید صداهای مختلف تشکیل دهندهی یک قطعه را طوری کنار هم تنظیم کنی تا به بهترین و مناسبترین شکل شنیده شده و باعث گنگ شدن صدایی دیگر نشود. اینکار نیازمند علم فنی بالایی میباشد؛ و البته تجربه. کوشان حداد با اختلاف بهترین میکس و مستر را انجام داده است؛ در این آلبوم فقط دو قطعه را همزمان با تنظیم، میکس و مستر هم کرده است. بقیه قطعات نیز (میکس و مستر امیر جمالفرد) با دقت قابل قبولی میکس و مستر شدهاند. اما در کل، میکس و مستر آلبوم چنگی به دل نمیزند.
در پایان
آلبوم من خود آن سیزدهم به عنوان یکی از پرحاشیهترین، پرجنجالترین و خاطرهانگیزترین آلبومهای چاوشی، در کارنامهاش ثبت شد. آلبومی که قبل از «یه شاخه نیلوفر» استارتش زده شد با تاخیر، بالاخره منتشر شد. 5 سال زمان کمی نیست؛ در طی این سالها دچار تغییرات زیادی شد و کار نهایی حاصل اینی شد که شنیدیم . گوشهای از هدف اصلی محسن چاوشی را میتوان در تنظیمها و ملودیهای آلبوم پرچم سفیدش دید؛ در میان این هدف، سیزدهی که شدیدا خاک گرفته شده بود، گردگیری و بازسازی شد و به عنوان یک اثر ویژه در موسیقی ایران، به بازار مریض موسیقی کشور عرضه شد تا مردم بیش از پیش با اشعار کلاسیک خو بگیرند. موفقیت این آلبوم با فروش بسیار زیاد و رکوردار آن ثابت شد. اشعار کهنه و غنی دیروز به شکل زیبایی با زبان دنیای الکترونیکی امروز توصیف شدند و محسن چاوشی نشان داد که میتوان در شرایط فعلی موسیقی ایرانی هم خلاقیت به خرج داد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”