زندگی نامه پیکاسو
پابلو پیکاسو یکی از اثرگذارترین چهره های هنری در قرن بیستم بود. او هنرمندی خلاق بود که در طول ۹۲ سال زندگی خود، تجربهها و ابداعات زیادی را آفرید. تقریباً ۸۰ سال از عمر پیکاسو به آفرینشگری هنری اختصاص یافت که تأثیر عمدهای روی هنر مدرن و توسعه عمومی آن در قرن بیستم داشت. پیکاسو، تنها در هنر نقاشی استاد نبود، بلکه در عین حال مجسمه ساز بود و در زمینه چاپ و سرامیک و قلم زنی (Etching) هنرمند محسوب میشد و نویسنده نیز بود. داستان زندگی و هنر پابلو پیکاسو جذابیت زیادی دارد.
او یکی از آغازگران جریان های مهم هنری در قرن بیستم محسوب میشود. این هنرمند اسپانیایی، قبل از ۵۰ سالگی، یکی از مشهورترین هنرمندان در هنر مدرن بود، زیرا سبک و دید هنری کاملاً متمایزی در خلاقیت هنری داشت. تا پیش از پیکاسو، هنرمندی که بتواند چنین تأثیر شگرفی بر دنیای هنر بگذارد یا بتواند همانند پیکاسو تعداد زیادی طرفدار یا حتی منتقد هنری داشته باشد، وجود نداشت.
او سبکهای مختلفی را در آثارش دنبال کرد. سبک او، از طبیعت گرایی (Naturalism) که در کودکی پایبند به آن بود به سمت سبک کوبیسم (Cubism)، سورئالیسم (Surrealism) و فراتر از آن در آثارش بلوغ پیدا کرد. در طول عمر حرفهای خود، بیش از ۲۰ هزار نقاشی (Paintings)، طراحی (Drawings)، مجسمه (Sculptures)، سرامیک (Ceramics) و لباس های مخصوص تئاتر (Costumes and Theater sets) را خلق کرد.
جهتگیری هنری پابلو پیکاسو، مسیر هنر مدرن و معاصر را برای قرنها بعد هموار کرد. پیکاسو دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشت، چهار فرزند را بزرگ کرد، در فیلمهای مختلف حضور پیدا کرد، شعر سرود و در نهایت در سال ۱۹۷۳ در ۹۲ سالگی، فوت کرد. داستان زندگی و هنر پابلو پیکاسو را در این مطلب از وبلاگ پروانه مطالعه کنید.
پابلو پیکاسو در سال ۱۸۸۱ در مالاگا (Malaga) اسپانیا به دنیا آمد و فرزند اول خانواده بود. در دوران کودکی و رشد خود را در اسپانیا سپری کرد. پدر او هنرمندی نقاش بود و از کشیدن تصویر پرندهها و سایر حیوانات درآمد کسب میکرد. کلاس های هنری برگزار میکرد و در موزههای محلی کیوریتور بود.
دوران کودکی پیکاسو: پدر پیکاسو، روییز (Ruiz)، به شدت تحت تاثیر نقاشیهای پسرش در سنین کودکی قرار گرفت. به گفته مادرش، اولین کلمههای پیکاسو درخواست او برای مداد بود. پیکاسو، در هفت سالگی، تمرین رسمی نقاشی خود را پیش پدرش آغاز کرد.
پدرش با شیوه سنتی خود برای آموزش، از او میخواست تا به عنوان تمرین، شاهکارهای هنری را کپی کند و فیگورهای انسانی را از روی مدلهایی زنده نقاشی کند.
در ده سالگی خانواده پیکاسو به کرونا (Coruna) در اسپانیا مهاجرت کردند. مدرسه هنرهای زیبا این شهر، پدر پیکاسو را به عنوان استاد استخدام کرد. چهار سال در این شهر زندگی کردند تا روییز متوجه پیشی گرفتن پسر ۱۳ ساله اش از او در هنر شد.
توانایی پیکاسو در تجربه کردن آنچه که از پدر آموخته بود و ایجاد معانی گسترده تر و جدید از آن، به سرعت سبب این اتفاق شد. پدرش، روییز، که این شرایط را میدید عهد کرد که نقاشی کردن را کنار بگذارد ولی گویا چندان به عهده خود پایبند نبود و سالهای بعد نیز به نقاشی کشیدن خود ادامه داد. روییز در این مدت به شدت تحت تاثیر استعداد ذاتی و مهارت فرزندش در نقاشی قرار گرفته بود.
با مرگ خواهر پیکاسو به خاطر دیفتری در هفت سالگی، خانواده که به شدت نگران و ترسیده بودند به بارسلونا بازگشتند و روییز دوباره کار خود را در مدرسه هنرهای زیبای این شهر آغاز کرد. پدر پیکاسو توانست مدیران آن مدرسه را مجاب کند تا از پسرش برای تحصیل در کلاسهای پیشرفته آزمون ورودی بگیرند و پیکاسو در این آزمون در سن ۱۳ سالگی پذیرفته شد.
در ۱۶ سالگی او را به مشهورترین مدرسه هنری اسپانیا در مادرید، آکادمی رویال سن فرناندو Royal Academy of San Fernando)، فرستادند. خانواده پیکاسو امیدوار بودند که فرزندشان نقاش آکادمیک موفقی در زندگی خود شود، ولی پیکاسو علاقهای به تعلیمات رسمی نداشت. او بلافاصله بعد از ورود به مادرید تصمیم گرفت تا در این کلاسها شرکت نکند. او روزهایش در مادرید را در Madrid’s Prado که آثار نقاشانی مانند فرانسیسکو گویا (Francisco Goya) و ال گرکو (El Greco) در آن جا به نمایش در آمده بود، می گذراند.
داستان زندگی و هنر پاپلو پیکاسو در طول عمر ۹۲ ساله خود، او از دوران کودکی تا مرگ، آثار زیادی را خلق کرد. به طوری که میتوان تکامل و پیشرفت هنری او را در آثارش به خوبی متوجه شد. در بررسی آثار اولیه او این دگرگونی قابل تشخیص است. آثار ابتدایی او کیفیتی در حد نقاشی های کودکانه داشته و به مرور به آثاری حرفهای تبدیل میشوند. این نقطه تبدیل از نقاشی های کودکانه به حرفهای را در داستان زندگی و هنر پابلو پیکاسو به سال ۱۸۹۴ نسبت میدهند که در آن زمان پیکاسو فقط ۱۳ سال داشت.
او در سن ۱۴ سالگی پرتره عمه پپا (Portrait of Aunt Pepa) را که نقاشی چشمگیری به خصوص برای کودکی در این سن و سال بود کشید. از این تابلو به عنوان یکی از بهترین پرتره ها در تاریخ اسپانیا یاد میشود. در سن ۱۶ سالگی، تابلوی «علم و خیریه» (Science and Charity) خود را که جوایز بسیاری از جمله دیپلم افتخار نمایشگاه هنرهای زیبا را دریافت کرد، کشید. در این تابلو، پدرش به عنوان مدل، نقش دکتر را در نقاشی او بازی کرد.
سفر پیکاسو به پاریس
تکنیک پیکاسو در رئالیسم (Realism) که متأثر از پدر و تعلیمات دوران کودکی او بود با مواجهاش با آثار سمبولیسم (Symbolism) تکامل یافت. این مواجه سبب شد تا پیکاسو بتواند برداشت شخصی خود از مدرنیسم (Modernism) را توسعه داده و بعد از آن برای اولین بار به پاریس سفر کند.
پیکاسو در پاریس از دوستش ماکس ژاکوب (Max Jacob) که شاعری فرانسوی بود، زبان فرانسه را آموخت. آن ها با هم در یک خانه زندگی میکردند و مفهوم «هنرمند گرسنه» (Starving Artist) را در آن فضا با هم تجربه کردند. فضای آپارتمانی که در آن زندگی میکردند به شدت سرد بود. در این دوران، این دو هنرمند تقریباً در فقر به سر میبردند و گاهی برای گرم کردن خود مجبور به سوزاندن آثارشان بودند تا آپارتمان محل سکونت خود را گرم کنند.
دوران بزرگسالی پیکاسو: پیکاسو تقریباً بیشتر عمرش را در فرانسه زندگی کرد. فعالیت حرفهای او را به سختی میتوان به دورههای زمانی مشخصی که در آنها تمها و احساساتی پیچیده در خلق مجموعهای از آثار یکسان به کار گرفته شده باشند، تقسیم کرد. ولی عمدتاً دوران کاری پیکاسو را به دو دوره کلی تقسیم میکنند: دوران آبی و دوران صورتی.
داستان زندگی و هنر پاپلو پیکاسو در دوران آبی یا دوران تاریک (۱۹۰۴-۱۹۰۱) اینگونه بوده است که پیکاسو هم خود با فقر دست و پنجه نرم میکرد و هم آثار آن را در جامعه اطراف خود میدید. نقاشی های این دوران او عمدتاً تک رنگ(Monochromatic) بوده و سایههایی آبی یا سبزآبی دارند. البته ممکن است به طور اتفاقی با کاربرد رنگهای دیگر مقداری گرما به آن ها اضافه شده باشد. آثار پیکاسو در این دوران بیانگر سوء تغذیه، فساد و پرترههایی هستند که او پس از خودکشی دوستش کارلو کاساگماس کشید که در نقاشی غمناک «زندگی» (La Vie) پیکاسو به اوج خود رسیده است. بسیاری از کارشناسان، آثار پیکاسو در این دوران را به افسردگی نمایان او پس از خودکشی کارلو نسبت میدهند.
در دوران صورتی (۱۹۰۶-۱۹۰۴) که از نام آن مشخص است، پیکاسو به ناگاه تصمیم گرفت تا به ارزیابی موفقیتهای خود بپردازد و بر افسردگیاش غلبه کند. در این دوران او بیشتر از رنگهای گرمی مانند نارنجی و صورتی در آثارش استفاده کرد و دنیای بازی گونه کارکنان سیرک و دلقکها را نمایش داد. در این دوران، نقاشی های پیکاسو یکی از آثار پرفروش خود را که پسری با پیپ (Boy with a Pipe) نام داشت، کشید. عناصر ابتدایی که در این دوران در آثار پیکاسو به نمایش درآمدهاند، به خوبی بیانگر آزمایشهای متعدد او برای رسیدن به سبک هنری مخصوص به خود هستند. در این دوران، پیکاسو با هنرمندی به نام فرناند الیویه (Fernande Olivier) که سبک بوهمیان (Bohemian) داشت، ملاقات کرد و عاشق او شد. پس از این ملاقات، فرناند در بسیاری از نقاشیهای مثبت اندیش پیکاسو ظاهر شد. البته رابطه آن ها با هم پر تلاطم بود و سرانجام در سال ۱۹۱۲ از هم جدا شدند.
دوره دیگری را نیز میتوان در داستان زندگی و هنر پابلو پیکاسو تشخیص داد که در آن به شدت تحت تأثیر فرهنگ آفریقایی (۱۹۰۹-۱۹۰۷) بود. حضورش در مراسم بزرگداشت هنر پل سزان در سالن پاییز(Salon d’Automne) که یکسال پس از مرگ این هنرمند در سال ۱۹۰۶ برگزار شد، برای پیکاسو لحظهای تعیین کننده بود. اگر چه آشنایی پیکاسو با سزان به سالها قبل بر میگشت ولی در این مراسم بزرگداشت بود که او توانست میزان تأثیرگذاری دستاوردهای سزان در دنیای هنر را کاملاً درک کند. پیکاسو توانست در آثار سزان برای کاربرد منسجم اشکالی طبیعی در آثارش و بیان دید واحد هنری در آثار خود، مدلی را بیابد.
تقریباً در همین زمان بود که هنرمندان اروپایی به شدت تحت تاثیر جنبههای زیبایی شناختی مجسمه های سنتی آفریقایی گرفته و از آن ها برای آثارشان الهام میگرفتند. در فرانسه، هنرمندانی مانند هنری ماتیس (Henri Matisse)، پابلو پیکاسو و سایر دوستان هم مکتب پارسی شان آغازگر این روند بودند. آنها فیگورهای انسانی بسیار شیکی را که در مجسمه های آفریقایی به کار برده شده بود با سبک نقاشیهای خود که از آثار پست امپرسیونیست هنرمندانی مانند سزان و گوگن (Gauguin) الهام گرفته شده بود، ترکیب کردند.
اولین شاهکار هنری پیکاسو دوشیزگان آوینیون (Les Demoiselles d’Avignon) بود که در دوران تأثیر پذیریاش از هنر آفریقایی آن را خلق کرد. پیکاسو در این تابلو از مجسمه های ایبریایی (Iberian Sculptures) و ماسکهای آفریقایی الهام گرفته بود. او در این تابلو به ناگاه از نقاشی های سنتی اروپایی کناره گرفت و به سبکی بدوی (Primitivism) روی آورد. همچنین در این تابلو، پرسپکتیو را کنار گذاشت و نقشها را در محیطی تخت و دو بعدی در آثار خود به تصویر کشید.
با ظهور تابلوی دوشیزگان آوینیون، گویی دنیای هنر فرو ریخت. تمامی آن فرمها، شکلهای شناخته شده و تمثیلها همگی کنار گذاشته شدند. به همین خاطر تابلوی دوشیزگان آوینیون را نوآورانه ترین تابلو نقاشی در تاریخ هنر مدرن میدانند.
پیکاسو با استراتژیهای جدیدی که در نقاشی دنبال میکرد، ناگهان خود را از قید و بند پیروی از هنر سنتی و هنری که در آن زمان در فرانسه متداول بود، رها دید و توانست برای خود راهی در دنیای هنر باز کند. تاثیر این رهایی از قید و بندها را به خوبی میتوان در نقاشی های پیکاسو که بعد از این دوران خلق شد را به خوبی مشاهده کرد. همه آن ایدههایی که پیکاسو در این دوران به صورت رسمی دنبال کرد، در نهایت مبداءای برای آغاز دوران کوبیسم بودند.
“دیگران آن چه را که هست می بینند و می پرسند چرا. من آن چیزی که می توانست باشد را دیده ام و می پرسم چرا نباشد”
Pablo Picasso: “Others have seen what is and asked why. I have seen what could be and askedwhy not”
نقاشی های پیکاسو
سبک کوبیسم
تاثیراتی که هنرمندان مختلف از پل سزان تا هنری روسو بر هنر گذاشته بودند و همچنین تاثیری که هنر قدیمی و قبیلهای (Tribal Art) بر پیکاسو گذاشته بود، پیکاسو را تشویق کرد تا به فیگورهای خود در نقاشیهایش وزن و ساختار بیشتری دهد. این اتفاق در سال ۱۹۰۷ در داستان زندگی و هنر پابلو پیکاسو افتاد و این تغییرات نهایتاً پیکاسو را در مسیر ابداع کوبیسم پیش برد.
در این سبک، پیکاسو قراردادهای مرسومی که در دنیای هنر به خصوص هنر رنسانس در زمینه پرسپکتیو رواج داشت را نادیده گرفت. سبکی که در این دوران ژرژ براک و پیکاسو آفریدند بیشتر از رنگهای خنثی استفاده میکرد و بر اساس اشیاءای بود که گویی در حال از هم پاشیدن بودند. آنها در نقاشیهای خود این اشیاء را بر اساس فرم و شکلشان آنالیز و تحلیل میکردند. به این ترتیب، دو نوع کوبیسم تحلیلی و مصنوعی ابداع شد.
نئوکلاسیسم، سورئالیسم و مجسمه
این دوره هنری پیکاسو که از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ به طول انجامید، با تحولی عظیم در سبک هنری او همراه بود. پیکاسو که در این دوران تسلط بینظیر بر تکنیکها و مهارت های هنری داشت در سال ۱۹۱۷ به ایتالیا سفر کرد و بلافاصله دوره تکریم سبک نئوکلاسیکال (Neoclassical Style) برای او آغاز شد. با فاصله گرفتن از مدرنیسم افراطی، شروع به طراحی کشیدن و نقاشی کردن کارهایی یادآور آثار رافائل (Raphael) و اینگره (Ingres) کرد.
نقاشی های پیکاسو مانند تابلو آبرنگ خوابیدن دهقانان (Peasants Sleeping) که در سال ۱۹۱۹ کشید، بیانگر ترمیم نظم در دنیای هنر بود. در آثار نئوکلاسیک پیکاسو تضادی مشهود با نقاشی های کوبیست او نمایان است.
در سال ۱۹۲۷، پیکاسو با مری ترس والتر (Marie-Therese Walter) اسپانیایی آشنا شد و با او رابطه عاطفی برقرار کرد. ماری دختری به دنیا آورد که مایا نام گرفت. پیکاسو و مری تا سال ۱۹۳۶ به ارتباط خود ادامه دادند و اثر سوئیت ولار (Vollard Suite) با الهام از مری خلق شد. این اثر ترکیبی از ۱۰۰ قلم زنی نئوکلاسیکال است که در سال ۱۹۳۵ به اتمام رسید.
سفر به ایتالیا و تکریم سبک نئوکلاسیکال که به طراحی کردن آثار هنرمندان مشهور آن زمان توسط پیکاسو منجر شد، مقدمهای برای پیکاسو بود تا کانسپتهای مدرنیست خود را با مهارتهایش در شاهکارهایی سورئال مانند گرنیکا (Guernica) ادغام کند. او این اثر را در سال ۱۹۳۷ کشید که ترکیبی دیوانه وار و ماهرانه از استایل بوده و مظهر ناامیدی دوران جنگ است.
پیکاسو در اواخر دهه سی با هنرمند و عکاسی به نام دورا مار (Dora Maar) آشنا شد.
سال های پایانی عمر پیکاسو ۱۹۷۳-۱۹۴۰: در طی جنگ جهانی دوم، پیکاسو در پاریس که توسط آلمانها اشغال شده بود ماند و در حالی که مشغول آفرینش هنری بود، آزار و اذیتهای گشتاپو را تحمل کرد.
بعد از آزاد شدن پاریس در سال ۱۹۴۴، پیکاسو با یکی از شاگردان خود به نام فرانسوا ژیلو (Francoise Gilot) آشنا شد. آنها صاحب فرزند پسری به نام کلود در سال ۱۹۴۷ و دختری به نام پالوما در سال ۱۹۴۹ شدند. این رابطه نیز مانند بسیاری از روابط عاطفی دیگر پیکاسو با خیانت از طرف او تمام شد.
نقاشی های پیکاسو در سالهای پایانی عمرش ترکیبی از سبکهای مختلف هنری بود که در سراسر عمرش آنها را در کارهایش اجرا کرده بود. در این سالها، پیکاسو مجسمههایی بزرگ۲تر ساخت و نقاشیهایی رساتر و رنگیتر کشید. البته بیشتر تمرکز او در این سالها بر مجسمهسازی بود. پیکاسو در سال ۱۹۴۹ در نمایشگاه بینالمللیای در موزه هنر فیلادلفیا شرکت کرد. پس از این بازدید، مجسمهای سفارشی به نام پیکاسو شیکاگو (Chicago Picasso) ساخت و آن را به این شهر اهدا کرد.
در این سال ها، پیکاسو گاهی اوقات شعر سرود و بیش از ۳۰۰ اثر هنری را بین سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۹ خلق کرد. همچنین دو نمایشنامه با نام های Desire Caught by the Tail و چهار دختر کوچک (The Four Little Girls) نوشت.
در سال ۱۹۶۱ و در ۷۹ سالگی، ازدواج دوم و آخرش را با دختری ۲۷ ساله به نام ژاکلین روک (Jacqueline Roque) انجام داد. ژاکلین یکی از مهم ترین افراد الهام بخش پیکاسو در طول عمر حرفهای او بود. پیکاسو بیش از ۷۰ پرتره از ژاکلین در ۱۷ سال پایانی زندگیاش کشید.
در داستان زندگی و هنر پاپلو پیکاسو ، او در سال های پایانی عمر خود، از بررسی آثار کلاسیکی که سبب رشد و توسعه او در طی سالیان طولانی شده بودند، لذت میبرد. بر این اساس، مجموعه هایی از نقاشیهای اساتید بزرگ هنری در دنیای قدیم مانند رامبراند (Rembrandt)، دیه گو ولاسکوئز (Diego Velazquez) و ادوارد مانه (Edouard Manet)، پایه گذار سنت های مدرن، آفرید.
تعداد از آثار قابل توجه پیکاسو در این دوران شامل کشتار در کره (Massacre in Korea) برگرفته از اثری از گویا (Goya)، ندیمه ها (Las Meninas) برگرفته از اثری از ولاسکوئز و ناهار روی چمن (Luncheon on the Grass) برگرفته از اثری از مانه هستند. بسیاری از این آثار هنوز نیز در دنیای هنر اثرگذار بوده و در واقع به دلیل نگرش، سبک خاص و متمایز پیکاسو در خلاقیت هنوز هم در سالهای اخیر جزئی از آثار هنری بسیار خلاقانه محسوب میشوند که تا به حال در دنیای هنر معرفی شده اند. تمامی نقاشیهای که پیکاسو در سالهای پایانی عمر خود کشید را اکنون به عنوان آغازی برای جنبش نئواکسپرسیونیسم (Neo-Expressionism) میدانند.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”