ریتم آهنگ

صفی‌الدین ارموی

صفی‌الدین ارموی

صفی‌الدین عبدالمؤمن بن ابی‌المفاخر یوسف بن فاخر اُرمَوی (613 ه‍.ق، ارومیه – 18 صفر 693 ه‍.ق، بغداد) موسیقی‌دان، ادیب و عروضدان، خوش‌نویس و پیشتاز مکتب منتظمیه بود.

رموی در کودکی به بغداد مهاجرت کرد و بیشتر عمرش را در آنجا گذراند. قسمتی از این دوره در زمان خلافت عباسی بود و قسمت دیگرش پس از فتح بغداد توسط هلاکو و تحت سلطهٔ مغولان رخ داد. صفی‌الدین که در موسیقی و خوشنویسی بسیار توانا بود در هر دو دوره صاحب جایگاه درباری بود. رابطهٔ وی با خاندان جوینی در موفقیتش در زمان حکومت مغولان بر بغداد مؤثر بود اما نهایتاً با تزلزل جایگاه خاندان جوینی او نیز حمایت خود را از دست داد و در حالی که به خاطر بدهکاری به زندان افتاده بود درگذشت.

از صفی‌الدین دو رسالهٔ بسیار مهم بر جای مانده است:

رسالهٔ الأدوار که بسیاری آن را آغازگر مکتب منتظمیه و یکی از شاخص‌ترین آثار در زمینهٔ تئوری موسیقی ایرانی-اسلامی می‌دانند، و رسالهٔ شرفیه که بالغ بر 30 سال بعد نگاشته شده و علی‌رغم محتوای مفصل‌ترش، کمتر از الأدوار مورد توجه بوده‌است. وی همچنین به تعلیم شاگردانی چند در زمینهٔ خوشنویسی و موسیقی پرداخت و چند رسالهٔ دیگر نیز نگارش کرد.

دوران زندگی صفی‌الدین را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: پیش از حمله مغول به ایران و پس از آن.

صفی‌الدین در 613 هجری قمری در ارومیه به دنیا آمد. از پیشینهٔ خانوادگی او اطلاعات دقیقی در دسترس نیست اگر چه قطب‌الدین شیرازی از او با لفظ «افضلِ ایران» یاد کرده که می‌تواند به ایرانی بودن تبار او اشاره داشته باشد.

برخی مورخان نام پدرش را یوسف و نام جدش را فاخر نگاشته‌اند. از آنجا که زادگان و اصلیت وی مورد اختلاف بوده، مورخان مختلف با نام‌های دیگری همچون الارموی الآذربایجانی، الخویی الارموی البغدادی، الجوینی الارموی و البغدادی نیز از او یاد کرده‌اند.

در ابتدای سدهٔ هفتم هجری، مهاجرت به بغداد (که از دورهٔ امویان آغاز شده بود) کماکان تداوم داشت و گفته شده که پدر صفی‌الدین نیز در همین دوره به بغداد مهاجرت کرد. در بغداد صفی‌الدین ابتدا فقه شافعی را فراگرفت و سپس به مدرسهٔ مستنصریه رفت و در آنجا علوم مختلف و هنر خوشنویسی را آموخت. وی در زمینهٔ خوشنویسی و انشا از سرآمدان روزگار خود شد. به گفتهٔ خودش در همین دوران موسیقی و نواختن عود را هم آموخت اما با وجود چیره‌دستی در این هنر، بیشتر شهرتش در آن زمان از خوشنویسی حاصل شد.

 

ارموی دو ساز به نام‌های مغنی و نزهه ابداع کرد.

نزهه در حقیقت حاصل ترکیب سازهای چنگ و قانون بود. تنهٔ آن به شکل مربع مستطیل، از چوب بید سرخ ساخته می‌شد و دو خرک و 81 تار داشت که در دسته‌های سه‌تایی با هم کوک می‌شدند. نام این ساز در رساله‌های درة التاج لغرة الدباج و نفائس الفنون فی عرائس العیون نیز آمده‌است.

(در کنزالتحف تعداد سیم‌های این ساز 108 ذکر شده‌است.)

مغنی در واقع ترکیبی از سازهای قانون، رباب و نزهه بود. در کتاب کنز التحف آمده که ارموی این ساز را در بازگشت از سفری به اصفهان ابداع کرد. تا پیش از زمان او، ساز رباب ساز مخصوص مردم اصفهان و فارس بود و قانون نیز در عراق متداول بود. مغنی از چوب درخت زردآلو ساخته می‌شد، کاسه‌اش از رباب بزرگتر و پهن‌تر بود و دسته‌اش شکل مثلث داشت. درازا و پهنای کاسه در حدود یک وجب و نیم و عمق آن در حدود چهار انگشت بود. درون کاسهٔ ساز را با مخلوطی از سریش و خردهٔ شیشه پر می‌کردند و روی آن پردهٔ نازکی می‌کشیدند. این ساز 33 تار داشت.

آثار

 

رساله الأدوار فی الموسیقی

الرساله الشرفیه

کتاب الکافی من الشافی فی علوم العروض و القوافی؛

رسالة ایقاع (رسالهٔ ریتم یا وزن) که به فارسی نوشته شده بود؛

فائدة فی العلم الموسیقی.

 

آثار موسیقیِ بر جا مانده از صفی‌الدین به سه دسته تقسیم می‌شوندصوت، قول و نوبه.

صوت‌ها (که دو نمونهٔ از آن‌ها در پایان رسالهٔ الأدوار آمده‌است) قطعه‌هایی کوتاهند. قول‌ها، قطعات مفصل‌تری‌اند. قطب‌الدین شیرازی در درة التاج یک نمونه از قول‌های منسوب به صفی‌الدین را آورده‌است. هر قول شامل چند بخش به نام «نوبه» می‌شود. اجرای نوبه در زمان صفی‌الدین بسیار طرفدار داشته‌است. بنا به یک روایت، صفی‌الدین بیش از 130 نوبه ساخته بود که برخی از این نوبه‌ها را بعداً کُتَیله (موسیقی‌دان معروف حوالی 730 قمری) در ماردین و قاهره اجرا کرد.

اگر چه صفی‌الدین در دوره‌ای می‌زیست که زبان فارسی در حال گسترش بود (چنانکه ادبای پیش از او و هم دورهٔ او نظیر امام محمد غزالی، مولوی و سعدی آثار شاخصی به فارسی نگاشته‌ بودند) اما از آنجا که وی بیشتر عمرش را در بغداد گذراند آثارش را نیز به زبان عربی نگاشت.

به عقیدهٔ نویباور، نقش ارموی در تألیف الأدوار جای نقد دارد. از آنجا که صفی‌الدین در زمان نگاشتن این رساله تنها حدود 20 سال سن داشته و با توجه به ماهیت این رساله که بیشتر توصیفی است و در آن به نظریات شخصی مؤلف اشاره نشده‌است، مشخص نیست که چقدر از این رساله زاییدهٔ نظریه‌پردازی خود صفی‌الدین است. آنچه مشخص است آن است که صفی‌الدین در زمان نگارش این رساله در کتابخانهٔ مستعصم عباسی صاحب منصب بوده و به کتاب‌های بسیاری دسترسی داشته‌است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”