ریتم آهنگ

کلود دبوسی

کلود دبوسی

کلود دبوسی

کلود آشیل دبوسی (Claude-Achille Debussy  1862- 1918) آهنگساز فرانسوی که در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد، در سال 1872 وارد هنرستان موسیقی (کنسرواتوار) پاریس شد و به مدت 12 سال در آنجا به فراگیری موسیقی پرداخت. در سال 1879، آموزگارش با وجود اینکه از دبوسی چندان دل خوشی نداشت اما او را به نادژدا فن مک (حامی اسرارآمیز چایکوفسکی) که در جستجوی یک نوازنده پیانو بود، معرفی کرد؛ دبوسی همچنین به فرزندان او درس پیانو می‌داد. سه بار اقامت بلند مدت در روسیه برای دبوسی فرصت بسیار خوب و مهمی بود تا فرهنگ موسیقی خود را پربارتر گرداند و نیز به او این امکان را داد تا با موسیقیدانان آن سرزمین آشنا گردد.

پس از یک دوره اقامت کوتاه در ویلا مدیسیس-چون سختگیری‌های زندگی در آنجا برایش غیرقابل تحمل بود-ویلا را به قصد پاریس ترک کرد و در آنجا در پیوندی عاشقانه با دختری به نام گابریل دوپون که امور مالی دبوسی را به خوبی اداره می‌کرد و در دیدارهای پیوسته با دوست شاعرش استفان مالارمه روزگار را سپری می‌کرد. وی در 1888 برای نخستین بار به بایروت سفر کرد و سال پس از آن به آنجا سفری دوباره کرد، در بازگشت او «دیوانه وار» پیرو ریشارد واگنر شده بود. او سال‌ها بعد با تندی زیادی از واگنر انتقاد می‌کرد. در سال 1889 و در نمایشگاه جهانی پاریس با موسیقی آسیای دور آشنا گردید، در همین سال به مطالعه اپرای بوریس گودونف اثر مودست موسورگسکی که سن سانس از روسیه آورده بود پرداخت که دریچه‌های تازه‌ای در موسیقی را به رویش گشود. او اپرای رودریگ و شیمن را نیمه کاره رها کرد تا سال‌ها بعد به دست ادیسون دنیسوف تکمیل و در سال 1993 در اپرای لیون اجرا شود.

در حالیکه دبوسی در سال 1899 گابریل دوپون را برای ازدواج با یکی از دوستان گابریل به نام لی لی تکسیه ترک کرده بود و گابریل بر اثر اندوه فراوان دست به خودکشی زده بود، بار دیگر در سال 1903 با دختر دیگری به نام اما بارداک که دختری موسیقیدان و بسیار زیبا بود آشنا می‌گردد و یک سال بعد لی لی را برای پیوستن به او ترک می‌کند، لی لی نیز همانند دوست خود گابریل دست به خودکشی می‌زند. ماجرا در روزنامه‌ها که به طرفداری از همسر رها شده می‌پردازند کشیده می‌شود و دبوسی به گوشه تنهایی پناه می‌برد. او در سال 1905 با اما ازدواج می‌کند و در این فرصت تنهایی ناگزیر، به آفرینش «دریا» می‌پردازد. دو هفته پس از نخستین اجرای دریا دخترشان کلود ـ اما به دنیا می‌آید. دبوسی به زندگی به دور از هیاهوی جامعه ولی در رفاه خود ادامه می‌دهد در حالیکه نام و هنر او در حال گسترش در سراسر دنیا بود و پلئاس و ملیزاند در بروکسل، برلین، رم، میلان و نیویورک اجرا می‌شد.

تا چند سال بعد از اجرای موسیقی آسیایی در نمایشگاه بین المللی پاریس در 1889 دبوسی زندگی نابسامان و از راه تدریس پیانو درآمدی اندک داشت. دبوسی تا سی و یک سالگی برای دوستداران موسیقی کمتر شناخته شده بود و خود نیز چندان اعتماد به نفسی نداشت. در 1893 نوشت: «کارهایی هست که از من بر نمی آید- برای مثال، خلق شاهکار». اما در همان سال شاهکاری خلق کرده بود: یک کوارتت زهی، و در 1894 شاهکاری دیگر یعنی پوئم سمفونیک پرلود «بعدازظهر یک فون» را آفرید که محبوب ترین اثر ارکستری او شد.

آفرینش اپرای پلئاس و ملیزاند در سال 1902 نقطه عطفی بزرگ در زندگی هنری دبوسی بود و باعث برانگیختن واکنش های متفاوت منتقدان شد. برخی به فقدان سنت شکنانه آن خرده گرفتند و دیگران از حال و هوای شاعرانه و رنگ های صوتی لطیف آن به شوق آمدند. با این همه چندی نگذشت که ارزش و اهمیت این اثر را دریافتند و دبوسی به عنوان مهم ترین آهنگساز زنده فرانسوی شناخته شد و موسیقیدانان سراسر جهان به تقلید از سبک او پرداختند.

این پیروزی هنری، با زندگی خصوصی دبوسی که آکنده از بحران های مالی و عاطفی بود تضاد داشت. دبوسی پیوسته برای برآوردن خواسته های تجملی اش- غذای عالی، پوشاک زیبا و آثار هنری- زیر بار قرض می رفت. دو زنی که با آنها رابطه داشت دست به خودکشی زدند و این در پاریس رسوایی های بزرگ به پا کرد. معشوقه قدیمی اش خود را با گلوله زد، زیرا دبوسی او را رها کرده و با روزالی تکسیه، خیاط زنانه ای که نخستین همسر او شد، صمیمیت یافته بود. روزالی تکسیه نیز به نوبه خود با دل بستن دبوسی به اما بارداک-زنی هوشمند، بااستعداد و اعیان زاده- خود رار با شلیک گلوله مجروح کرد.

دبوسی و مودست موسورگسکی را بوجود آورنده سبک دریافتگری (امپرسیونیسم) در موسیقی می‌دانند اما او خود (همچون موریس راول) از پذیرفتن آن ابا و پرهیز داشت. در هر حال او یکی از مؤثرترین آهنگسازان قرن بیستم است.

 

برخی از آثار او:

بعد از ظهر یک دیو

دریا

نکتورن‌ها

نقش‌ها

سوییت کوچک

سونات ویلن

و ...

 

واپسین سال های عمر

با آغاز جنگ جهانی اول روحیه میهن‌پرستی دبوسی شدت بسیاری می‌گیرد و می‌توان در آن دلیل دشمنیش با آرنولد شونبرگ را که در جبهه روبرو خدمت می‌کرد و دبوسی او را «خطرناک» می‌خواند، یافت. در این سال‌ها دبوسی آثارش را این‌گونه امضا می‌کرد: «کلود دبوسی، موسیقیدان فرانسوی» (برای نمونه سه سونات برای سازهای گوناگون و 12 اتود برای پیانو). او در 1917 در حالیکه بسیار مریض بود برای آخرین بار برای اجرای سومین سوناتش بر صحنه عمومی حاضر شد. او در حالیکه هنوز جنگ به پایان نرسیده بود و در بی‌تفاوتی دیگران در 25 مارس 1918 پنجاه ساله بود که بر اثر ابتلا به سرطانی حاد و پیشرفته درگذشت و نخست در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد ولی سپس به گورستان دو پاسی انتقال داده شد، دختر و همسر او نیز در همان‌جا در کنارش به خاک سپرده شده‌اند.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”