معماری سنتی ایرانی
حتما می دانید که ایرانی ها آجر را درست کرده و از آن برای اولین بار در معماری استفاده کردند. معبد چغازنبیل شوش شاید نشانگر معماری بشر نام داشته باشد .
همچنین نخستین آجرها را در تپه سیلک کاشان، مناره ها و سدهای باستانی و بازمانده ساختمان های کهن در مرو، خرابه قصر هاتره در ساحل دجله و ویرانه های معبد کنگاور، یادگار خسرو پرویز در قصر شیرین و طاق بستان کرمانشاه هم یافته اند .
هرچه در تاریخ به عقب می رویم بیشتر به قدمت هنر ایرانی پی می بریم . تا جاییکه می توان به جرات گفت عمر هنر در ایران به قدمت تاریخ است و این جمله جای تامل دارد . معماری در ایران از جمله کهن ترین هنرهاست و معماران ایران باستان در اعتلای سبک های مختلف بسیار کوشیده اند . آثار به جا مانده از ایران باستان گواه این قدمت است . کانون های شهرسازی نخستین ، سد سازی ها و پدید آوردن کاخ ها و شهر های زیر زمینی و آبراه ها که تنها بخشی از آثار آن امروزه به جا مانده حاصل یک عمر تلاش و ذوق و هنر ایرانیان همیشه خوش ذوق و با صفاست . بر جای مانده هایی از هنر و معماری که از ۵۰۰۰سال قبل در این مرز و بوم ریشه دوانده است ارزشی والا و مفتخرانه دارد .
خوب است بدانیم معماری ایران بر سه اصل استحکام، آسایش و انبساط پایه ریزی شده است. معماری ایرانی دارای اصالت در طرح ریزی و سادگی ساخت توام با آرایش و تزیین بوده است . هر جای ایران که پا بگذاریم از به اصطلاح ده کوره ها تا شهر های بزرگ هر یک برگی پر افتخار اما فرسوده از معماری سنتی ایران است و از این برگها کتابی پدید می آید ، بس دیدنی و بس آموختنی .
معماری ایرانی به سبک استاد پیرنیا
پدر معماری ایران ، استاد پیرنیا که یکی از هفت نفر پدیرفته شده در دانشکده هنرهای زیبا در رشته معماری بود با تحصیل ، تحقیق و تلاش بسیار 5 اصل گرانبها در معماری سنتی ایران از خود بجای گذاشته و در کتابهایی به رشته تحریر در آورده است . او که عقیده داشت پیرمردهای معمار ، خود ، دانشگاه های زنده معماری هستند با غرق کردن خود در تجارب آنان به نامی ماندنی در ایران بدل شد .
استعداد درونی پیرنیا در طراحی المانهای سنتی معماری ایران مثال زدنی است . او دانشگاه را رها کرد و به دنبال کسب علم و تجربه ای که خود می خواست رفت . وی می گوید : «دیدم این نوع کارها را در دانشکده مسخره میکنند. از آنجا دل بریدم و به کارهای مورد علاقه خود پرداختم. دنباله خودباختگیهایی که از زمان قاجار آغاز شده بود و در زمان ناصرالدین شاه به حد اعلای خود رسیده بود، در دانشکده به شدت به چشم میخورد، به نحوی که از هر چیزی که ایرانی بود به شدت پرهیز میکردند، حتی طرح خانه ایرانیمن معتقد بودم که نباید ادا درآورد. برای معماری ایرانی و یا اسلامی، ادای معماری زمان صفوی را درآوردن، غلط است. همیشه معماران ما از پیشرفتهترین فن (تکنیک) زمان بدون تعصب اینکه از کجا آمده است، بهره میبردهاند؛ تا وقتی که زمان خودباختگی شروع شد و پیوندمان با هنر خودمان گسسته شد»
دلیل ترک دانشگاه توسط پیرنیا
پس از این گفتار وی با با رییس دانشکده اختلافی پیدا کرد، برای همیشه آنجا را ترک کرد و حتی با عذرخواهی رییس وقت نیز دیگر به دانشکده بازنگشت. پس از ترک دانشگاه در وزارت فرهنگ قدیم یا آموزش و پرورش مشغول به کار شد و به طراحی و ساخت مدرسه روی آورد. او بناهاب بسیاری را مرمت کرد و از معماران تجربی بسیار آموخت و سپس سبک خود را ارائه داد .
سبک او با عنوان «چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی – اسلامی» در معماری مشهور است .
احیای مسجد کبود تبریز«فیروزه اسلام» یکی از زیباترین مساجد دنیا از ارزشمندترین کارهای پیرنیا بود. احیای سردر باغ فین، تعمیر مسجد جامع ورامین، مرمت سردر شاه عبدالعظیم، احیای «باغ دولتآباد» یزد، بازسازی مسجد «فهرج» و ایوان «سید رکنالدین» از دیگر فعالیتهای وی بود . پنج اصل پیرنیا را در ادامه مرور می کنیم .
درونگرایی ، اصل اول پیرنیا
مردم ایران افرادی هستند که برای زندگی شخصی خود حرمت قایلند و به عبارتی معماری خانه های ایران درون گراست . ترجیح مردم ایران جداسازی فضای درونی خانه به طور کامل از فضای بیرون است . « معماران ایرانی با سامان دهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد.» یک ساختمان درون گرا محلی امن برای زیستن است چه در دل کویر که همچون بهشتی است و جه در مابقی اقلیم ها. درونگرایی در معماری ایرانی پیشتر در همین سایت بررسی شده است .
بیشتر خانه های شرق آسیا و خانه های غربی از چند جهت به بیرون راه دارند . بناهایی مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام و غیره مربوط درون گرایانه است . هدف ذاتی درون گرایی در ذات ایرانیان رسیدن به تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش است . حفظ حریم و داشتن آرامش اصیل اساس تفکر شرقی و اسلامی است که به دنبال خودشناسی و تفکر و زیبایی درون است .
پرهیز از بیهودگی ، اصل دوم پیرنیا
ایرانیان بر این باور بودند که کار بیهوده ای در ساختمان سازی نکنند . پرهیز از بیهودگی در معماری ایرانی یک اصل مهم بوده است . مردم ایران از اسراف دور بودند و این قانون مخصوص پیش از اسلام است . حتی در کاشی کاری های رنگ رنگی و پر نقش و نگار هم دلایلی صحیح پنهان بوده مثلا برای کاشی کاری در آمود گنبدهای پر از نقش و نگار میکردند. دلیل آن این بوده که این تکههای رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی میشدند. عمر کاشی زیاد نبوده و پس از زمانی از جا کنده شده و می ریخته. اگر رویهای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار میشود و کار دو رنگ می شده؛ ولی هنگامی که تکهتکه و چند رنگ باشد و رنگارنگ باشند کار تعمیر آسانتر است. این یک نمونه از پرهیز از بیهودگی است .
مردمواری (محوری) ، سومین اصل پیرنیا
انسان بر اساس نیاز خود هر چیزی را طراحی می کند و می سازد . ابنیه هم ازین قاعده مستثنا نیستند . مردم محوری در اصول پیرنیا به این معنی است که تناسب درستی میان عناصر ساختمان و اندام انسان باید وجود داشته باشد . بلندی طاقچه به اندازه دسترسی قد متوسط انسان است و تالار مهمان به اندازه حرمت مهمانان باید بزرگ باشد . طول اتاق خواب باید بیش از قد بلند ترین انسان باشد و ... .
خودبسندگی ، چهارمین اصل پیرنیا
خودبسنده به معنی استفاده از هرچه خود داریم است . معماران ایرانی همیشه از هر آ«چه خود داشتند استفاده کردند ، و نیازمندی های خود را از نزدیک ترین مکان ها و طبیعی ترین مواد بر طرف میکردند . با این کار هم سرعت کار بالا می رفت و هم هنگام بازسازی و نوسازی آن مواد باز هم در دسترس بود . ساختمان هم با طبیعت اطراف خود یکپارچه تر و سازگار تر در می آمد . معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمایه باید "بوم آورد" یا "ایدری"(اینجایی) باشد. یعنی مصالح باید از همان محل ساخت و ساز تعمین شوند تا با اقلیم و فرهنگ هم سازگار شوند .
مثلا برای ساختن تخت جمشید بهترین مصالح را از یک معدن در نزدیک دشت مرغاب به دست میآوردند و با ارابههای چوبی به پارسه میرساندند . اگر چنین نکرده بودند همین چند ستون باقی مانده از تخت جمشید هم امروزه وجود نداشت .
نیارش ، پنجمین اصل پیرنیا
ویکی پدیا : نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مصالح) شناسی گفته میشده است. معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند و آنرا از زیبایی جدا نمیدانستند. «پیمون»، اندازههای خردو یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته میشد. پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را درباره نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان میبرده، چنانکه یک گِلکار نه چندان چیرهدست در روستایی دور افتاده میتوانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده.
باز برای نمونه، در محله شارستان یزد، زمین تا ژرفای دو متری از جنس خاک رُس و پایینتر از آن، جنسی به نام چلو یا کرشک است که لایهای بسیار سخت است. معماران خاک رُس را برداشته و روی لایه سخت، با همان خاک ساختمان میساختند.
سرانجام استاد پیرنیا
معاونت فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینه ترمیم و تدریس در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه شهید بهشتی و همچنین ، تعمیر و احیای بناها و آثار باستانی سرانجام این استاد گرانقدر است .
دریافت لوح افتخار از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور، عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران از افتخارات پیرنیاست.
این معمار ایرانی پس از یک عمر فعالیت در سال 1376 درگذشت و در آرامگاه «خانه رسولیان» (دانشکده هنر و معماری یزد) به خاک سپرده شد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”