در این نوشتار ابتدا به صورت مختصر به معرفی سازهای کلاویهای مرسوم تا قبل از ابداع پیانو پرداخته و ضمن بررسی زمینههای پیدایش پیانو، به موسیقی برای پیانو در قرن نوزدهم خواهیم پرداخت. موسیقی در قرن نوزدهم به همان اندازه که در رپرتوار گسترده است، در سبک و فرم نیز متنوع میباشد. تغییرات مهمی که در آرمانهای هنری در طول قرن اتفاق افتاد منجر به ظهور انواع جدید فرمها شد، در حالی که بسیاری از انواع کاملاً جاافتاده همچنان بیوقفه پرورش مییافتند.
با توجه به ناهمگنی آثار ساخته شده در طول این دوره طولانی، بررسی عملکرد آنها مطابق با ماهیت هر کدام و نه بر اساس ترتیب تاریخی که ساخته شدهاند، عملیتر است که در بخشهای بعدی این نوشتار به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
کلاویکورد و هارپسیکورد
کلاویکورد تا قرنها در اروپا به عنوان وسیله بیان موسیقی خودمانی و به عنوان راهنمای غیرقابل تعویض در مطالعه همه ابزارهای شستیدار رواج داشت. با خصوصیات بیانی منحصر به فرد خود، تا مدتی با ظهور پیانو رقابت کرد، و تنها در اواسط قرن نوزدهم بود که دیگر در دنیای موسیقی اهمیتی نداشت؛ تا اینکه در دههی ۱۸۸۰ گروهی از موسیقیدانانِ پرشور با علاقهی شدید به سازهای فراموششدهی رنسانس و باروک، تصمیم به احیای سازها و موسیقی آن دوران گرفتند.
تا دههی ۱۹۶۰ هارپسیکورد (که در ادامه به اختصار اشارهای به آن خواهیم کرد) همچنان مورد استقبال بود، ولی کلاویکورد، که صدای ظریفش با تالارهای بزرگ کنسرت سازگار نبود، تا حدودی در سایه باقی ماند.
نمونهای از ساز کلاویکورد
علاوه بر این، علاقه مندان به کلاویکورد، مانند سازی که تمرین میکردند، غالبا منزوی و درونگرا بودند، و عدم تبادل این شرایط نیز موجب احیای کندتر کلاویکورد میشد.
با وجود تحولی که ساخت کلاویکورد از آغاز قرن چهاردهم تا پایان آن، در اواخر قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم متحمل شد، ساختار کلی و مکانیسم آن تقریبا بدون تغییر باقی ماند.
جعبهی کلاویکورد معمولا مستطیلی شکل بود و در برخی مواردِ نادر بصورت چند ضلعی ساخته میشد. مکانیسم کلاویکورد بسیار ساده است: سیمها به وسیله تیغههای فلزی کوچک (Tangent)، که به صورت عمودی در انتهای شستیها کلیدهای قرار دارند، به صدا در میآیند. در واقع وقتی یک کلاویه توسط انگشت نوازنده فشار داده میشود، انتهای عقبی اهرم آن کلاویه بالا میرود، و مماس به سیمها ضربه میزند.
بنابراین کلاویکورد یک ساز پرکاشن (ضربهای) است، برخلاف کلاوسن، که در آن سیمها توسط مضرابهایی که روی جکها نصب شدهاند و با فشردن کلاویه به سیم زخمه میزنند.
یکی از نکات حائز اهمیت در ساختار کلاویکورد این است که تنجنتها با اینکه مانند چکشهای پیانو به عنوان یک عنصر کوبهای عمل میکنند، اما پس از ضربه زدن به سیم، در طول مدت صدا همچنان در تماس با سیم باقی میمانند.
تنجنت یا تیغههای فلزی در مکانیسم ساز کلاویکورد
کلاویکورد از لحاظ تاریخی بیشتر به عنوان وسیلهای تمرینی و برای کمک به نواختن قطعات هنری استفاده شده و صدایش برای اجراهای بزرگتر، کافی نبود.
و اما در مورد ساز کلاوسن یا همان هارپسیکورد، همانطور که اشاره شد، سیمها توسط مجموعهای از مضرابها (خارهایی کوچک از جنس پلاستیک، چرم یا پر) زخمه زده میشوند. این مضرابها به واسطهی یک یا دو ردیف شستی در مهار نوازنده قرار میگیرند. کلاوسن از حدود سالهای ۱۵۰۰ تا ۱۷۷۵ که پیانو کمکم جایگزین آن شد، مهمترین ساز شستیدار زهی (زخمهای) بوده است. گرچه کلاوسن در سدهی نوزدهم سازی متروک و فراموششده بود، اما در سدهی بیستم با اجرای آثار دوران پیش از ۱۷۵۰، رواجی دوباره یافت. این ساز در آثار آهنگسازان سدهی بیستم نیز کاربردی تازه یافته است.
در سازهای خانوادهی هارپسیکورد، هر کلاویه باعث میشد که «پره یا مضراب» (Quill) از جای بلند شود و بر سیم زخمه بزند.
در سازهای خانوادهی هارپسیکورد، هر کلاویه باعث میشد که «پره یا مضراب» (Quill) از جای بلند شود و بر سیم زخمه بزند.
هارپسیکوردها در شکلها و اندازهها و با نامهای گوناگون ساخته میشدند. «ویرجینال» در انگلستان؛ «کلاوسن» در فرانسه؛ «کلاوی چمبالو» در ایتالیا.
صدای هارپسیکورد ستبرتر از صدای کلاویکورد بود، اما نوازندهاش نمیتوانست با تغییر فشار کلاویهها، طیفهایی متنوع تولید کند. سازندگان هارپسیکوردها میتوانستند با دو برابر یا اضافه کردن ردیفی از کلاویهها، صدای سازشان را تقویت کنند و به طنینهای متنوع دست یابند.
زمینههای پیدایش پیانو
قرن نوزدهم عصر طلایی موسیقی برای پیانو بود. در این دوره، شاهد استقرار پیانو به جای هارپسیکورد، نخست به عنوان سازی مورد علاقه، و سپس به عنوان تنها ساز شناختهشده برای کنسرت و مقاصد خانگی هستیم.
در طی قرن نوزدهم برخی از بزرگترین آهنگسازان، ادبیات پیانو را با شاهکارهای ماندگار غنی ساختند. آهنگسازان دیگر، که به همان اندازه مشهور ولی کمتر شناخته شدهاند، نیز به این ساز آثاری ارزانی میداشتند که حتی امروزه مورد توجه و استقبال واقع شده و زیباترینِ آنها برای هر نوع نوازنده، حرفهای، و غیرحرفهای ضروری شدهاست.
بتهوون، شوبرت، وِبر، مندلسون، لیست، فردریک شوپن، شومان، سِزار فرانک، برامس، چایکوفسکی، دِوورژاک، و گریگ نامهایی هستند که وقتی موسیقی پیانو در قرن نوزدهم در حال بحث است به ذهن خطور میکنند. سوناتها، بالادها، فوگها، نوکتورنها، روندو، اِتودها، واریاسیونها، پولونزها، و قطعات آوازی تنها چند نمونه از انواع مختلف قطعاتی هستند که در طول چند صد سال اخیر رونق یافتهاند.
در آغاز سال ۱۸۰۰، پیانو به هیچوجه یک ساز جدید یا سازی نادر که به ندرت نواخته میشود، نبود. در واقع، در نیمهی دوم قرن گذشته بسیار مورد توجه عموم مردم قرار گرفته، و الهامبخش بسیاری از آهنگسازان بود؛ تا سرانجام تقریباً به برتری کاملی نسبت به هارپسیکورد دست یافت.
پیدایش پیانو و دستیابی به شدتهای صوتی متفاوت
برای یک لحظه تفاوت اساسی میان پیانو و هارپسیکورد را در نظر بگیریم تا ببینیم پیانو چگونه جانشین هارپسیکورد شد.
در همان بدو استفاده از سازهای کلاویهای، عدم رضایت از محدودیتهای بیان آنها، در مقایسه با سازهای زهی، به طور فزایندهای توسط نوازندگان احساس میشد. نحوهی لمس نوازنده روی کلیدهای کلاوسن، چه سبک و چه سنگین، تفاوت محسوسی در مقدار (شدت) یا کیفیت صدای تولید شده نداشت. همچنین هیچ کنترلی بر تاکید یا درجهبندی تُن و هیچ قدرتی برای برجسته کردن یک رشته ملودیک در بافت موسیقی، وجود نداشت.
کنتراست و تنوع در رنگِ تُن را تنها میتوان با استفاده از علائم مختلف، پدالها یا ایستها، ایجاد کرد. کلیدهای کوچکتر کلاویکورد تا حدی پاسخگوی انگشتان نوازنده بود، ولی لحن ملایم این ساز در مقایسه با طنین و درخشندگی بیشترِ کلاوسن بیاثر بود؛ و همین امر ساز کلاویکورد را محدود به تمرینات خانگی و استفادهی صرف برای آهنگسازی کرده بود. علاوه بر این هیچ یک از این سازها نمیتوانست به نحو دلپذیری کرِشندو و دِکرشندویی واضح (که از ویژگیهای طبیعی و مهم صدای انسان و سازهای زهی و بادی است) را ایجاد کند.
این مشکل، به شیوهای کاملا متفاوت، توسط کلاوسنساز ایتالیایی – بارتولومئو کریستفوری، که نخستین پیانوی معتبر تاریخی را در سال ۱۷۰۹ در فلورانس اختراع کرد – حل شد:
Gravicembalo Col Piano e Forte
(کلاوسنی که هم صدای ملایم و ضعیف را اجرا میکند و هم قوی را)
کریستفوری با تمهیدی ساده اما زیرکانه، استفاده از چکشهایی که به سیمها ضربه میزدند، را جایگزین تیغههای فلزی یا مضرابها کرد؛ این نخستین قدم به سوی کمرنگ کردن نقش مهم کلاوسن در میان سازهای کلاویهای بود.
مکانیسم عملکرد پیانو ویژگیهای مهمی را دارا بود منجمله: ضربه زدن چکش به سیم با فشار دادن کلاویه، قابلیت بازگشت چکش به هنگام رها کردن کلاویه، متوقف شدن ارتعاش سیمها با رها کردن کلاویه، به دست آوردن طیف وسیعی از شدتهای مختلف صدا با ایجاد فشارهای متفاوت بر کلاویه، و قابلیت تکرار سریع این چرخه به صورت مداوم.
این ساز و کار با شیوهی کارکرد هارپسیکورد و کلاویکورد تفاوت داشت:
صدای هارپسیکورد با زخمه خوردن سیمها بلند میشد و سیم کلاویکورد از راه تماس قطعههای مماس با آن تنیده میشد و مادامیکه نوازنده انگشتش را روی کلاویه نگاه میداشت، این تماس برقرار میماند.
پیانو به نوازندهاش امکان میداد که شدت صداها را با آسودگی مهار کند، با نوک انگشتانش لحن قطعه را دگرگون سازد، از «کِرِشِندو» استفاده کند، یا از «دیمینوئندو» بهره بگیرد، تضادهای ناگهانی پدید آورد، و جلوههای دیگر خلق کند.
در تصویر زیر، مکانیسم و نحوهی عملکرد متفاوت چکش، شناخته شده به «Escapement Action» را مشاهده میکنید:
Cristofori Action
وی اختراع خود را در سال ۱۷۲۰ بهبود بخشید و آن را در سال ۱۷۲۶ تکمیل کرد، ولی اینگونه به نظر میرسد که اثر او در کشور خود چندان مورد توجه قرار نگرفت.
موسیقی برای پیانو
این ساز جدید، الهامبخشِ یکی از آهنگسازان آن زمان به نام لودوویکو جوستینی برای ساختن مجموعهای از سوناتهای دوازدهگانه بود (منتشر شده در سال ۱۷۳۲ در فلورانس). از آنجا که این مجموعهی قدیمی مشتمل بر این سوناتها، که به شکل سوئیت در چندین موومان کوتاه هستند، نشانههای مکتوب درجهبندی در دینامیک (اصطلاح پیانو به معنی ضعیف و فورته به معنای قوی) را دارند، به عنوان اولین موسیقی چاپی نظر گرفته میشود که طور خاص برای پیانو نوشته شده است.
کریستوفوری در سال ۱۷۳۱ درگذشت، و از آن پس ساختن پیانو در ایتالیا از رونق افتاد. اما خوشبختانه او تنها کسی نبود که در این زمینهی خاص پیشقدم بود؛ برخی دیگر به طور همزمان در فرانسه، آلمان، و انگلستان مشغول به کار بودند که در آنها پیشرفت کشورها در تولید انواع مختلفی از این ساز نیز تاثیرگذار بود.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”