آه اگر روزی نگاه تو مونس چشمان من باشد ... قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد
آه اگر دستان خوب تو حامی دستان من باشد ... قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد
قلعه ی تنهایی ما را دیو در بندان خود کرده ... خون چکد از ناخن این دیوار جان به لبهای من آورده
آه اگر روزی صدای تو گوشه ی آواز من باشد ... قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد
آه اگر دیروز برگردد لحظه ای امروزِ من باشد ... قلعه سنگین تنهایی چهار دیوارش ز هم پاشد