شروع کتاب خواندن برای خیلیهایمان کار آسانی نیست. بارها شده که کتابی را شروع کردهایم و ناتمام رهایش کردیم. برای خیلیهایمان کتاب خواندن همراه با تعدادی از دوستانمان ممکن است بسیار لذتبخشتر باشد و انگیزهی بیشتری برای به پایان رساندن کتاب به ما بدهد. نمایشنامهها این فرصت را برایمان فراهم میکنند که در کنار هم بخوانیم. هر کداممان یک نقش را بر عهده بگیرد و با هم یک نمایشنامه را روخوانی کنیم.
علاوه بر این، نمایشنامهها یک دستهی مستقل در ادبیات داستانی هستند که خواندن آنها تجربهای ناب و جدید برای خواننده خواهد بود. در این یادداشت ۳ نمایشنامه را معرفی میکنیم که میتوانید برای شروع سراغ آنها بروید. هر کدام از آنها جزو بهترین نمایشنامهها هستند که میتوان از خواندن آنها لذت برد.
خرده جنایتهای زناشویی، مناسب برای نمایشنامهخوانی در یک بعد از ظهر دو نفره
اگر در یک بعد از ظهر روز تعطیل حوصلهتان سر رفته و به دنبال یک کار هیجانانگیز میگردید خواندن این نمایشنامه میتواند انتخاب مناسبی باشد به خصوص اگر یک همراه برای اجرای نمایشنامهخوانی دارید. این نمایشنامه دو نقش اصلی دارد: لیزا و ژیل. در همان کلمات اول داستان معلوم میشود حادثهای رخ داده و ظاهرا در اثر این حادثه ژیل حافظهاش را از دست داده است. لیزا میگوید همسر اوست و حالا او را به خانهشان آورده به امید اینکه چیزی از گذشته به یادش بیاید. اما واقعا چه اتفاقی افتاده؟ رابطهی لیزا و ژیل چگونه است؟ اینها سوالاتی هستند که در ادامهی داستان جوابشان معلوم میشود.
نمایشنامههای اریک امانوئل اشمیت پر از شگفتی هستند. ناگهان وقتی احساس میکنید همه چیز معلوم شده و رمز داستان را کشف کردهاید یک موضوع دیگر فاش میشود که شما را شگفتزده میکند و همین موضوع است که خواندن این نمایشنامهها را بسیار لذتبخش میکند.
اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلسوف فرانسوی بسیار معروف است. نمایشنامههایش در بیش از ۵۰ کشور دنیا به روی صحنه رفتهاند و کتابهایش به ۴۳ زبان ترجمه شدهاند.
رمولوس کبیر، یک نمایشنامه نسبتا تاریخی!
تاریخ همیشه یکی از موضوعات جدی و رسمی بوده است، سرشار از جنگ و خونریزی و استبداد. شاید اگر اینطور نگاه کنیم اصلا نتوان با آن شوخی کرد. اما این کاری است که دورنمات در نمایشنامهی «رمولوس کبیر» انجام داده است. در واقع میتوان این نمایشنامه را یک کمدی تاریخی خواند. رمولوس آخرین امپراطور روم غربی است و این نمایشنامه شرح آخرین روزهای سلطنت او و سقوط امپراطوری است.
در واقع رمولوس اسم دو نفر در تاریخ روم بوده است. اولین امپراطور و موسس شهر روم و آخرین امپراطور و براندازندهی آن. منتها این دو فرد تفاوتهای زیادی با هم داشتهاند. اولین امپراطور فرد بسیار ویژهای بوده و داستان زندگیاش بین رومیان نقل میشده است. داستانی افسانهای که در آن رمولوس در کودکی به رودخانه انداخته میشود، توسط ماده گرگی نجات یافته و بزرگ میشود و در همان مکان شهر روم را بنا میکند. اما رمولوسی که باعث براندازی روم میشود فرد بی کفایتی بوده است.
ما دورنمات در عنوان نمایشنامه و نحوهی روایت آن نظر متفاوتی دارد. نام نمایشنامه رمولوس کبیر است ولی منظور او آخرین امپراطور روم است. اما چرا او باور دارد صف کبیر شایستهی آخرین امپراطور است؟ برای یافتن پاسخ آن خوب است در یک روز شلوغ، به همراه ۵-۶ نفر از دوستانتان سری به این نمایشنامه بزنید. تجربهای متفاوت از نمایشنامه خوانی در تاریخ روم پیدا خواهید کرد.
دورنمات نمایشنامه نویس و نویسندهی سوئیسی است که بسیاری از آثارش به فارسی ترجمه شدهاند. او مطالعات بسیاری در مورد افسانههای کهن روم و یونان باستان داشت و درونمایهی بسیاری از نوشتههایش موضوع عدالت است.
شب هزار و یکم، بازگشت به افسانهها
بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان برجستهی ایرانی است. تعداد بسیار زیادی کتاب و فیلمنامه نوشته است که برخی از آنها به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و عربی ترجمه شدهاند. نمایشنامهی «شب هزار و یکم» در سال ۱۳۸۲ برای اولین بار منتشر شد. این نمایشنامه از سه پرده تشکیل شده است که به نوعی دنبالهی هم هستند ولی سه داستان مجزا دارند. داستان اول دربارهی ضحاک و افسانهی هزار و یک شب است.
داستان دوم دربارهی مترجم گمنامی است که داستان هزار افسان را از فارسی به عربی ترجمه کرده و داستان سوم راجع به سرانجام زنی است که هزار و یک شب را خوانده است. نمایشنامه متنی ادبی دارد و مناسب روزهایی است که حال و هوای تامل و تفکر داشته باشید. روی هر جمله باید مکث کنید و سپس سراغ جملهی بعدی بروید. بعد از به پایان رسیدن داستان هم تا مدتی ذهنتان مشغول آن خواهد بود و به راحتی فراموش نمیشود.
نمایشنامه و لذت نمایشنامهخوانی
یکی از تفاوتهای خواندن نمایشنامه با خواندن داستان این است که خواندن نمایشنامه مانند تماشا کردن یک فیلم است. توضیح اضافهای داده نمیشود. همهی اتفاقها در دیالوگها و بعضا تغییرات صحنه رخ میدهند. در ابتدای امر شاید خواندنش سختتر باشد. خواننده احساس میکند که این کلمات برای اجرا کردن نوشته شدهاند نه برای خواندن. اما کمی که جلوتر برود دیگر شبیه خواندن نیست و بیشتر شبیه تماشا کردن میشود. علاوه بر این بسیاری از نمایشنامهها حرفهای منتقدانهی زیادی برای گفتن دارند و رمز گشایی از این پیامها لذت خواندن آنها را بیشتر میکند.
بسیاری از ما تا به حال نمایشنامههای زیادی را تماشا کردهایم شاید حالا فرصت خوبی باشد که سراغ خواندن یکی از آنها برویم و این تجربهی جدید را از آن خود کنیم.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”