کتاب دختر شایستهی شهرمون مجموعه داستانهایی است از عزیز نسین (۱۹۹۵- ۱۹۱۵) طنزنویس و مترجم اهل ترکیه که در سالهای آخر زندگیاش آن را نوشته است. به مسخره گرفتن دیوان سالاری و مبارزه با افراطی گری از مهمترین و اساسیترین ویژگیهای نوشتههای عزیز نسین است که در این کتاب هم مانند دیگر آثارش آمده است. تأکید نسین برنقد جامعهاش است جامعهای که از نگاه او بسیار از کشورهای دیگر عقب است.
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات شرق پیشنهاد میکنیم
مهمانی سر میرسد و بین صحبتهایش تکمضرابی میزند که:
– راستی ببینم شما شکر که دارین؟
– …مثل اینکه داشته باشیم، چون دیروز پریروز، بروبچهها یک کیلو خریده بودند…
مهمان با خنده:
– نکنه دیوانه شدی؟ یک کیلو شکر چیه؟ شما باید یه عدل شکر بخرید و ذخیره کنین و الا مدتی بعد پشیمون میشین، چون که تا چند وقت دیگه تو بازار شکر گیر نمیاد. کاملاً متوجه عرضم شدین چند کیلو چیه؟ چند گونی بخرید!…
با آشنایی دیگه برخورد میکنیم. اولین سؤالی که میکند این است:
– تو منزل نفت دارین؟ یعنی منظورم اینه نفت کافی خریدین؟
– بله…که داریم، چلیک نفتمون پره…
– یک چلیک چی هست؟ هر چه زودتر پانزده چلیک دیگه هم بخرین و بذارین تو انبار.
با یکی دیگه از دوستان برخورد میکنیم، اما از ما میپرسند:
– چایی دارین؟
– داریم…دو روز پیش یک بسته چایی خریدیم.
_ چند بسته بخرین و بذارین یک گوشهای بمونه وگرنه دیر میشه و یک مثقال چایی گیرتون نمیاد.
با رفیق شفیقی درد دل میکنیم، بهمون سفارش دوستانهای میکنه:
– تا دیر نشده ده دوازده تا گونی لوبیا خریداری کنین و بذارین تو خونه که چند روز دیگه لوبیا گیر نمیاد.
همسایهای سراغ همسایهشو میگیره و میپرسه:
– خونۀ شما صابون پیدا میشه؟
و او جواب میده: «ا…ا.ی چند تا قالب داریم.»
– عجب، مثل اینکه شما از دنیا بیخبرید…مردم دوره افتادن صابون جمع میکنن.
همسایۀ دیگری از اسراری پرده برمیدارد و سفارش میکند که این سرّ را برای کسی فاش نکنید.
– همین روزهاست که روغن زیتون قیمت سرسامآوری پیدا میکنه. تا کسی از این موضوع باخبر نشده مقدار زیادی روغن زیتون بخرین و انبار کنین.
اگه آدم بخواد به حرف دوست و آشنا گوش بده کارش به کلی فلج خواهد شد، برای ذخیره و انبار کردن آذوقه باید یک کاروانسرا اجاره بکنیم، از طرفی دیگه ما از این پولها نداریم و راه و روش خودمان را عوض نمیکنیم.
ما با نیم کیلو روغن و چند قالب صابون، یکی دو کیلو برنج، یک بسته چایی و یک کیلو شکر قانع هستیم.
واسه داشتن همین نعمتها شکرگزاریم. وای به حال و روز آن بدبختهایی که از بیم آنکه مبادا فلان چیز گران بشه آنها را انبار میکنند. برای این منظور باید جاهای وسیعی داشته باشند و مجبورند که ساختمانها، ویلاها و چند دستگاه ماشین، باغها و باغچهها و مزارعی خریداری کرده و احتکار کنند، کارشان به جایی میرسد که نمیدانند چه خاکی سر خودشان بریزند.
همۀ صاحبخانهها بد نیستند.. ۶۹
به زور جلوی خودم را گرفتم.. ۹۳
دامن شکلاتی و رژ لب اروپایی.. ۱۳۷
چطور شد دایی «ولی» خندید….. ۱۶۴
مردان شیکپوش دنیا مشتری ما هستند… ۱۸۸
در پشت جلد کتاب چنین آمده است:
«دختر شایسته شهرمون» مجموعه داستانهایی ست از عزیز نسین (۱۹۹۵- ۱۹۱۵) طنزنویس و مترجم اهل ترکیه که در سال های پایانی زندگی او به نگارش درآمده است. هجو دیوان سالاری و مبارزه با افراطی گری از مهمترین ویژگیهای قلم بی همتای اوست که در این کتاب نیز همانند سایر آثار وی به چشم می خورد. تأکید نسین برنقد جامعه ای عقب افتاده است که از موج مدرنیته غرب، سطحی ترین و مبتذل ترین برداشت را داشته است. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«… مدتی بود که توی مملکت سر و صدای زیادی برای غارت کردن زمینهای ساحلی بلند شده بود. از خودم پرسیدم ما که در این مملکت حق آب و گل داریم و فرزندان این مرز و بوم هستیم، چرا در این غارت همگانی وظیفه مان را انجام ندهیم…؟ »
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”