ریتم آهنگ

نقد و بررسی دانلود کتاب خشم و هیاهو

نقد و بررسی دانلود کتاب خشم و هیاهو

شاید هنگامی که ویلیام فاکنر خط به خط خشم و هیاهو را پشت دستگاه تایپش می‌نوشت، هرگز تصور نمی‌کرد که کتابی که در حال نوشتنش است، روزی در مشهورترین دانشگاه‌های دنیا به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های رمان مدرن قرن بیستم تدریس شود.

کتاب خشم و هیاهو ویلیام فاکنر با سبک روایت نو و تازه‌اش خواننده را مسحور می‌کند. کتابی که یک رویداد را با چنان جذابیتی شرح می‌دهد که شما پس از بازکردنش، هرگز آن را نخواهید بست.

«خشم و هیاهو»؛ رمان پرفروش قرن بیستم

رمان خشم و هیاهو با عنوان اصلی The Sound and the Fury  در سال 1929 منتشر شد. اگرچه در روزهای اول انتشار فروش بالایی نداشت، اما در سال 1998زمانی که سایت مدرن لایبرِری (Modern Library) کتاب خشم و هیاهو را در مقام ششم فهرست «بهترین رمان‌های انگلیسی زبان  قرن بیستم» قرار داد فروش این کتاب چند برابر شد.  

خلاصه‌ی داستان «خشم و هیاهو»

داستان خشم و هیاهو در می‌سی‌سی‌پی اتفاق می‌افتد و ماجرای خانواده‌ی کامپسون را روایت می‌کند. خانواده‌ای که در گذشته اشراف‌زاده بوده‌اند و بعد از اتفاقاتی برای حفظ اموال و آبروی‌شان تلاش می‌کنند. رمان «خشم و هیاهو» روند زندگی خانواده‌ی کامپسون را در چهار فصل و در طول سی سال روایت می‌کند. هر یک از این فصل‌ها توسط یکی از پسران خانواده کامپسون روایت می‌شوند. این جابه‌جایی یا تغییر راوی به خواننده کمک می‌کند یک اتفاق را از چند زاویه ببینیم.

نویسنده‌ی «خشم و هیاهو» را بیشتر بشناسیم

ویلیام فاکنر (William Faulkner) (که گاهی به اشتباه  ویلیام فالکنر تلفظ می‌شود) نویسنده‌ی آمریکایی کتاب خشم و هیاهو در می‌سی‌سی‌پی به‌دنیا آمد و در همان‌جا نیز مرد. ویلیام فاکنر یکی از مشهورترین رمان‌نویسان قرن نوزدهم به شمار می‌آید. او در سال  1949 برای تاثیر‌گذاری هنرمندانه و قدرتمندش در نوشتن رمان مدرن، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد. نام فاکنر به عنوان بزرگ‌ترین رمان‌نویس بین دو جنگ جهانی در تاریخ ادبیات جهان ثبت شده است.

سخنرانی ویلیام فاکنر در مراسم اهدای جایزه نوبل بسیار به یادماندنی و تاثیرگذار بود:« این لحظه را چون بلند جایی بدانم، که از فراز آن صدایم به گوش مردان و زنان جوانی خواهد رسید که هم اکنون خود را وقف این درد و تلاش کرده‌اند و آن را که روزی اینجا به جای من خواهد ایستاد، در میان خود دارند. تراژدی ما امروز، ترسی جسمی، جهانی و همگانی است و آنچنان دیرپاییده است که اکنون حتی می‌توانیم آن را بر خود هموار کنیم. این زنان و مردان باید به خود بیاموزند که ننگی پست‌تر از ترسیدن نیست؛ و چون این را آموختند ترس را یکسره فراموش کنند.»

ویلیام فاکنر در کارنامه‌ی ادبی‌اش حدود سیزده رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه دارد. «خشم و هیاهو»، «گور به گور» و « آبشالوم، آبشالوم!» مشهورترین رمان‌هایش هستند و «شاخه گلی برای امیلی» و «سپتامبر بی‌پایان» را بهترین داستان کوتاه‌های او می‌دانند. آثار فاکنر را مترجمان بزرگی مثل ابوالحسن نجفی، نجف دریابندری و بهمن شعله‌ور به فارسی برگردانده‌اند.

سبک نوشتار «ویلیام فاکنر»

در بررسی سبک نوشتاری ویلیام فاکنر دو موضوع مهم را نباید نادیده گرفت. اول این‌که فاکنر حساسیت زیادی روی شخصیت‌هایش داشت. همه‌ی شخصیت‌های نوشته‌های او از لحاظ روانی کاملا پرداخت شده هستند و می‌توان شخصیت‌های فاکنر را از دیدگاه‌های مختلف فلسفی و روان‌شناختی بررسی کرد. نقدها و مقالات زیادی درباره‌ی شخصیت‌های فاکنر نوشته شده است.

دیگر این‌که رمان‌ها و داستان‌های ویلیام فاکنر معمولا در ژانر گوتیک (ژانری از ادبیات که در آن مضامین وحشت‌انگیز و عاشقانه با هم ترکیب می‌شوند)  قرار می‌گیرند. فاکنر داستان‌هایش را به سبک تجربی می‌نوشت و یکی از بنیان گزاران سبک «جریان سیال ذهن» بود.

 کتاب خشم و هیاهوی فاکنر هم به سبک «جریان سیال ذهن»  روایت می‌شود. جریان سیال ذهن نوعی سبک روایت است که در آن نویسنده از خط زمانی پیروی نمی‌کند و داستان را در برش‌های زمانی گوناگون بیان می‌کند. همان‌طور که ذهن ما در یک لحظه هم به گذشته و هم به آینده فکر می‌کند، در این سبک از روایت هم، متن در زمان جا‌به‌جا می‌شود. در نسخه‌ی اصلی رمان خشم و هیاهو، فاکنر متن رمان را یکدست و با یکنواخت نوشته است، اما ناشر برای بهتر فهمیده شدن متن، بخش‌هایی از آن را که به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده است، به صورت بولد یا ایتالیک چاپ کرده است. برای مثال در اولین سطرهای کتاب می‌خوانیم: « از کنار نرده رفتیم و به نرده باغ، آنجا که سایه‌هامان بودند رسیدیم. سایه‌ی من روی نرده از سایه‌ی لاستر بلندتر بود. به آن قسمت شکسته رسیدیم و تو رفتیم.»

لاستر گفت:« یه دقه صب کن. باز به اون میخ گیر کردی. هیشخون نشده از این لا بری تو و به این میخ گیر نکنی.»

کدی مرا از میخ جدا کرد و تو رفتیم. کدی گفت دایی موری گفته نذاریم کسی ببینتمون. بهتره دولا بشیم. بنجی دولا شو. اینطوری. ببین دولا شدیم و از باغ گذشتیم. به جایی رفتیم که گل‌ها وقتی به ما می‌خورند خس خس می‌کردند. زمین سخت بود. آنجا که خوک‌ها خروپف راه انداخته بودنداز نرده بالا رفتیم.کدی گفت، گمونم غصه می‌خورند. چون امروز یکیشونو کشته‌ن. زمین سخت و غلنبه و گرهدار بود.

«خشم و هیاهو» یعنی چه؟

یکی از نکته‌های جذابی که می‌توانیم درباره‌ی رمان ماندگار فاکنر بدانیم، ریشه‌ی اسم خشم و هیاهو است. عبارت خشم و هیاهو (The Sound and Fury)   که ویلیام فاکنر برای نام این رمان انتخاب کرده ‌است از نمایشنامه‌ی «مکبث» شکسپیر می‌آید.

مکبث در یکی از تک‌گویی‌هایش می‌گوید: « فردا و فردا و فردا، می‌خَزَد با گام‌های کوچک از روزی به روزی  تا که بسپارد به پایان رشته‌ی طومارِ هر دوران. و دیروزان و دیروزان کجا بوده است ما دیوانگان را جز نشانی از غباراندوده راهِ مرگ.

فرو میر آی، اِی شَمعک، فرو میر، آی، که نباشد زندگانی هیچ اِلّا سایه‌ای لغزان و بازی‌هایِ بازی پیشه‌ای نادان که بازَد چندگاهی پُرخروش و جوش نقشی اَندرین میدان و آنگه هیچ. زندگی افسانه ای است کز لبِ شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم و خروش و غُرِّش و غوغا، لیک بی معنا»

بهترین ترجمه‌ی «خشم و هیاهو» از کیست؟

مترجم‌های زیادی خشم و هیاهو ویلیام فاکنر را ترجمه کرده‌اند. مرضیه خسروی، نرگس خامهای، صالح حسینی که ترجمه‌ی او توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است و بهمن شعله‌ور. بهمن شعله‌ور کار ترجمه و نوشتن را از سیزده سالگی شروع کرد و تاکنون شش رمان از زباتن انگلیسی به فارسی ترجمه کرده‌ است.

بهمن شعله‌ور رمان خشم و هیاهو فاکنر را برای اولین بار در سال 1338 ترجمه کرد و این کتاب ابتدا در سال 1338 توسط انتشارات نیل منتشر شد و سپس انتشارات نگاه در سال 1383 آن را دوباره تجدید چاپ کرد.

بهمن شعلهور اکنون بیش از چهل سال است که خارج از ایران زندگی می‌کند و نوشته‌هایش را به زبان انگلیسی چاپ می‌کند. رمان «سفر شب» او یک بار در ایران منتشر شد و بعد از آن دیگر اجازه انتشار نیافت. بهمن شعله‌ور ترجمه‌ی مشهوری از شعر سرزمین هرز (The Waste Land)  اثر جاودان و ماندگار تی.اس. اِلیوت شاعر مدرن قرن بیستم هم دارد که به شهرت او اضافه کرده است. آخرین کتاب شعر و آخرین رمان بهمن شعله‌ور نامزد دریافت جایزه‌ی پلیتزر شده‌اند.   

فیلم «خشم و هیاهو»

مارتین ریت (Martin Ritt)  اولین اقتباس سینمایی از کتاب خشم و هیاهو را در سال 1959 را کارگردانی کرد اما موضوع فیلم تقریبا هیچ شباهتی به رمان خشم و هیاهو نداشت.

در سال 2014، جیمز فرانکو (James Franco) اقتباس دقیقی از این کتاب را روی پرده‌ی سینماها برد و خودش در نقش بنجی ایفای نقش کرد. این اقتباس سینمایی فرانکو، مورد تایید دوست‌داران خشم و هیاهو قرار گرفت.

در سال 1394 در سینمای ایران، هومن سیدی فیلمی با نام خشم و هیاهو ساخت که قصه‌ی این فیلم هم هیچ ارتباطی به رمان خشم و هیاهو ویلیام فاکنر ندارد. 

 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم

من گریه نمی‌کردم، ولی نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. گریه نمی‌کردم اما زمین آرام نبود و بعد داشتم گریه‌ می‌کردم. زمین اریب بالا می‌رفت و گاوها از تپه‌ها بالا می‌دویدند. تی پی سعی کرد بلند شود و دوباره زمین خورد و گاوها از تپه‌ها پایین دویدند. کونتین بازوی مرا گرفت و به طرف طویله رفتیم. بعد طویله آنجا نبود و ما مجبور شدیم صبر کنیم تا برگردد. من برگشتنش را ندیدم. از پشت ما آمد و کونتین مرا در آخوری که گاو‌ها می‌خوردند زمین گذاشت. من به آن چسپیدم. آن هم داشت در می‌رفت، و من بهش چسپیدم. گاوها دوباره از تپه پایین دویدند. از جلوی در. نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. کونتین و تی پی از تپه بالا آمدند، داشتند دعوا می‌کردند. تی پی داشت از تپه پایین می‌افتاد و کونتین او را از تپه بالا کشید. کونتین تی پی را زد. من نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”