این اثر بالزاک پایانی تلخ و تراژیک دارد اما آنچه همانند دیگر آثار او در سطر سطر آن احساس میشود حس زندگی و عشق به آن است. کاراکترهای اصلی رمان دو زنی هستند که به گزارش حالات روحی خود بیشتر بسنده میکنند تا تصویر کردن مردان و زنان دور و اطراف خود به همین جهت بر خلاف آثار دیگر بالزاک که معمولا پر از آدمهای مختلف است، این اثر فاقد چنین ویژگیای است. اما نویسنده با استادی توانسته تصویرگر حالات روحی و اوج و فرود زندگی دو شخصیت اصلیاش باشد. مهرورزی، پندآموزی، خشم، دوستی، عشق و نفرت مفاهیمی هستند که از خلال سطور اثر، خواننده را درگیر خود میکنند.
کتاب خاطرات دو عروس جوان (Letters of Two Brides)، رمانی است از نامهها. در دیباچهی نخستین چاپ کتاب، در سال 1942 نویسنده خود را فقط تدوینگر اثر معرفی میکند. کسی که فقط نامههای واقعی را جمعآوری کرده و کمی آنها را جرح و تعدیل نموده است، آن هم به خاطر "احتراز از طولانی بودن نامهها"؟ البته این شگرد هیچکس را فریب نمیدهد زیرا این خود نویسنده است که از این شیوه برای نوشتن این رمان استفاده کرده است.
البته اونوره دو بالزاک (Honore De Balzac) بعداً گرهگشایی کرده و اعتراف میکند که وی با اُسلوبی به نقد مسئلهای میپردازد که "از چهل سال به این طرف مرسوم نبوده" است. زیرا این نوع رمان منسوخ و "پُر طول و تفصیل" در مورد دل و جان، در انظار امری است خطرناک، "تنها سبکی که بتواند خود را به حقیقت نزدیک کند داستانی است خیالی" (دیباچهی زنبق دره). بنابراین در سرتاسر کُمدی انسانی تنها یکبار میتوان با تعجب با چنین داستانی مواجه شد. چگونه میبایست چنان شیوهای را پدید آورد تا سیمایی استثنایی را تبیین کند؟ "هر اثر در قالب خود زیباست": و این یک دستورالعمل بالزاکی است. اگر ما بخواهیم رمان خاطرات دو عروس جوان را درک کنیم، باید بدانیم که این رمان، یکی از بدیعترین و همچون نویسندهاش یکی از پیچیدهترین آثار داستانی است و شیوهای که برای نوشتن آن به کار رفته برازندهی قالب چنین اثری است؟
در بخشی از کتاب خاطرات دو عروس جوان میخوانیم:
شب در بوژانسی غافلگیر شدم و در افسردگی روحی غرقه گشتم که باعث آن خداحافظی عجیباش بود. بنابراین در این جهان بسیار خواستنی میباید به دنبال چه میگشتم؟ از همان آغاز، هیچ یک از بستگانم در خانه نبودند تا به من خوشآمد بگویند! شور و اشتیاق من خاموش شده بود؛ مادرم در جنگل بولونی بود و پدرم در شورا، از برادرم دوک دور توره خبری نیست، مادموآزل گریفیث (اواستیلای جابرانهای دارد.) به من گفت: قبل از شام لباس عوض کنم و فیلیپ مرا به اتاقم راهنمایی کرد؟
این آپارتمانی است از آن مادربزرگ محبوبم، در این گذر عمر پرنسس دو وور مون که ثروتم را مدیون وی هستم، دربارهی آن هیچکس چیزی به من نگفته است. به محض ورود مکانی که به خاطرات گذشتهام تعلق دارد غمی جانکاه در جانم خلید. آپارتمان همانگونه بود که او آن را رها کرده بود! من میخواستم در بستری بخوابم که او در آن بدرود حیات گفته بود. بر لبهی نیمکتاش نشستم، گریستم، خیال کردم تنها هستم، به یادم آمد که اغلب در برابرش زانو میزدم تا به حرفهایش بهتر گوش دهم.
در این اثنا چهرهای از ورای توری حنائی محوش را که بر اثر کهولت و رنج های احتضار تکیده شده بود، دیدم. این اتاق به نظرم بر اثر گرمایی که او در آنجا حفظ کرده، هنوز گرم بود. چطور میشود مادموآزل آرماند - لوییز - ماری دو شولیو مجبور شده باشد همچون زنی روستایی که در بستر مادرش میخوابد، بخوابد، آن هم تقریباً روز مرگش؟ زیرا به نظرم میرسید متوفی شب پیش در سال 1817 فوت کرده است.
در پشت جلد کتاب چنین آمده است:
خاطرات دو عروس جوان یکی از آثار مجموعه جاودانی بالزاک ” کمدی انسانی ” است . این رمان تنها رمان بالزاک است که بر اساس مکاتبه و نامه نگاری نوشته شده و از طریق مکاتبات دو زن جوان ، ما وارد زندگی و دغدغه های آنها و روابطشان می شویم. مهرورزی، پندآموزی، خشم ، دوستی، عشق و نفرت مفاهیمی هستند که از خلال سطور اثر خوانده را درگیر خود می کنند. این اثر بالزاک پایانی تلخ و تراژیک دارد اما آنچه همانند دیگر آثار او در سطر سطر آن احساس می شود حس زندگی و عشق به آن است . کاراکترهای اصلی رمان دو زنی هستند که به گزارش حالات روحی خود بیشتر بسنده می کنند تا تصویر کردن مردان و زنان دور و اطراف خود به همین جهت بر خلاف آثار دیگر بالزاک که معمولا پر از آدمهای مختلف است، این اثر فاقد چنین ویژگی ای است. اما نویسنده با استادی توانسته تصویرگر حالات روحی و اوج و فرود زندگی دو شخصیت اصلی اش باشد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”