کتابهایی هستند که هیچوقت تکراری نمیشوند. دوست داریم هر شب کنار تخت بگذاریم و قبل خواب چند صفحه از آن را فارغ از روزمرگی شلوغ خود بخوانیم. یکی از کتابهایی که میتوان گفت اگر همه آن را نخوانده باشند قطعا نام آن را شنیدهاند، کتاب دلنشین و زیبای شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است. شازده کوچولو با 400 میلیون خواننده در جهان، و با اینکه 70 سال از اولین انتشارش میگذرد تا امروز فروش آن از مرز 200 میلیون نسخه در سراسر جهان گذشته است. در نظرسنجیهای پایان قرن بیستم شازده کوچولو عنوان بهترین و مهمترین کتاب قرن را به دست آورد.
درباره کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت اگزوپری
شازده کوچولو با عنوان انگلیسی The Little Prince اولینبار در سال 1943 در نیویورک منتشر شد. اما اگزوپری نوشتن شازده كوچولو را از سال ۱۹۴۱ شروع كرده بود و با آبرنگ و مداد آن را تصویرگری كرد. این اثر یکی از مهمترین آثار او و یکی از پرخوانندهترین کتابهای جهان است.
شازده کوچولو داستان تقریبا کوتاهی است که اتفاقات شگفتانگیز آن گاه رنگ و بوی فلسفی به خود میگیرد. فلسفهای از جنس سادگی یک کودک که به زبان ساده و خیالانگیز توصیف میشود. در سال ۲۰۰۷ شازده کوچولو به عنوان کتاب سال فرانسه برگزیده شد و از زمان انتشار تا امروز به بیشاز 300 زبان ترجمه شده است. از داستان شازده کوچولو چند اقتباس در سینما وجود دارد که جدیدترین آن در سال 2015 منتشر شد. یک فیلم پویانمایی رایانهای سهبعدی انگلیسیزبان ساخت فرانسه به کارگردانی «مارک آزبرن» بر اساس داستان شازده کوچولو ساخته شد. این فیلم بخشهایی از داستان را با استفاده از شیوه انیمیشنی استاپ موشن به تصویر کشیده است. شازده کوچولو یک اثر داستانی صرف نیست، فلسفهای از زندگی است که با هربار خواندش به مفهومی تازه از آن پی میبریم.
علاقهی مردم فرانسه به شازده کوچولو به قدری است که یک فروشگاه در پاریس قرار دارد که حدود 800 کالای مربوط به شازده کوچولو در آن فروخته میشود.
اگر به آدمبزرگها بگویید یکخانهی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوپنجرهاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتماً به شان گفت یکخانهی صدمیلیونی دیدم تا صداشان بلند بشودکه: وای چه قشنگ! یا مثلا اگر به شان بگویید«دلیل وجود شازده کوچولو این است که تودل برو بود و میخندید و دلش یک بره میخواست و بره خواستن، خودش بهترین دلیل وجود داشتن هر کسی است» شانه بالا میاندازند و باتان عین بچهها رفتار میکنند! اما اگر بهشان بگویید«سیارهای که ازش آمده بود اخترک ب ۶۱۲ است» بیمعطلی قبول میکنند و دیگر هزار جور چیز ازتان نمیپرسند. اینجوریاند دیگر نباید ازشان دلخور شد. بچهها باید نسبت به آدمبزرگها گذشت داشته باشند.
اما البته ماها که مفهوم حقیقی زندگی را درک میکنیم میخندیم به ریش هرچه عدد و رقم است! چیزی که من دلم میخواست این بود که این ماجرا را مثل قصهی پریا نقل کنم. دلم میخواست بگویم:«یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری یه شازده کوچولو بود که تو اخترکی زندگی میکرد همهاش یه خورده از خودش بزرگتر و واسه خودش پی دوست هم زبونی میگشت...» آنهایی که مفهوم حقیقی زندگی را درک کردهاند واقعیت قضیه را با این لحن بیشتر حس میکنند.
آنتوان دو سنت اگزوپری در سال ۱۹۰۰ در شهر لیون در فرانسه به دنیا آمد. در چهارده سالگی پدرش مرد و مادرش به تنهایی نگهداری و تربیت فرزندانش را به عهده گرفت اما بعد از مرگ برادرش مسئولیت ادارهی خانواده به عهده او بود.
اگزوپری در ۲۱ سالگی بهعنوان مکانیک در نیروی هوایی فرانسه مشغول به کار شد و بعدها در زمره هوانوردان خوب و زبردست ارتش فرانسه در جنگ جهانی بود. او بهواسطهی شغل خطیر خود به همهی جهان سرک کشید و در میان ملل گوناگون زندگی کرد. پروازهای مکرر و طولانی بر فراز آسمانها، اگزوپری را به نگریستن به پهنهی بیکران آسمان و نگرشی وسیع کشانده بود تا جایی که عمق اندیشه و نگرشهای او را میتوان در آثارش به ویژه شاهکار او شازده کوچولو پیدا کرد. اگزوپری با هواپیمای خود از اروپا، آفریقا، آمریکا و اقیانوس اطلس گذر کرد و از چند حادثه جان سالم به در برد. اما سال ۱۹۳۵، هواپیمای او که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد در بیابانی در آفریقا دچار نقص فنی شد و اگزوپری به ناچار همانجا فرودآمد. همین موضوع چند سال بعد دستمایه برای نوشتن داستان شازده کوچولو شد.
در سال 1939 چاپ «باد،شن و ستارهها» دو جایزهی ادبی در فرانسه و آمریکا را برای اگزوپری به ارمغان آورد.«ژان رنوار» کارگردان معروف فرانسوی با اگزوپری دربارهی ساخت فیلمی بر اساس این کتاب مذاکره میکند اما در نهایت تهیهکنندهای برای آن پیدا نمیکند. در همین زمان با آغاز جنگ جهانی دوم اگزوپری به ارتش ملحق میشود و پروازهای متعدد نظامی انجام میدهد. در سالهای جنگ که فرانسه تحت اشغال نیروهای آلمانی بود اگزوپری به آمریکا تبعید شد و یک سال قبل از مرگش داستانهای «دژ»، «خلبان جنگی» و «شازده کوچولو» را منتشر کرد.
یکی از نکات جالب دربارهی کتاب شازده کوچولو این است که در مقدمهی کتاب شازده کوچولو اگزوپری کتاب خود را به «لئون ورث» صمیمیترین دوست خود که بیست سال از او بزرگتر بود تقدیم کرد. این دو روابط دوستانه و برادرانهای داشتند اما اگزوپری این کتاب را به کودکی ورث تقدیم کرد و برای مخاطبان خود نوشت: «از بچهها عذر میخواهم که این کتاب را به یکی از بزرگترها هدیه کردهام. برای این کار یک دلیل موجه دارم: این «بزرگتر» بهترین دوست من تو همهی دنیا است».
اگرچه عمر اگزوپری کم بود و از چهل و چهار تجاوز نکرد اما همین فرصت کوتاه باعث شد تا او آثار ارزشمندی مثل: «هوانورد»، «زمین انسانها»، «نامه یک گروگان»و «پرواز شبانه» را از خود به جا بگذارد. اگزوپری، نه تنها خلبانی شجاع، وطنپرست و مبارزی ضدفاشیسم بود بلکه تجربههای زندگیاش به عنوان خلبان در رمانها و داستانهای لطیف و خیالانگیز او منعکس شده است.
درباره مرگ اگزوپری اخبار ضد و نقیضی وجود دارد اما آنچه در همهی گفتهها مشترک است این است که اگزوپری در یکی از پروازهایش در سال 1944 ناپدید شد و هرگز بازنگشت.
ترجمه کتاب شازده کوچولو به فارسی
بیشتر ایرانیان کتاب شازده کوچولو را با دو ترجمهی «محمد قاضی» و «احمد شاملو» میشناسند. اولین ترجمه از شازده کوچولو را زندهیاد محمد قاضی به انجام رساند. او گفته است که زمانی که در اداره حقوقی وزارت دارایی مشغول به کار بوده یکی از دوستانش که زبان فرانسه میدانسته این کتاب را برای ترجمه به او پیشنهاد داده است.
یکی دیگر از ترجمههای شیوا و روان از کتاب شازده کوچولو متعلق به احمد شاملو است. این ترجمه هنوز هم برای خوانندگان یکی از شیرینترین و خاطرهانگیزترینهاست. شاملو این کتاب را به زبانی روان و ساده ترجمه کرده به همین دلیل خواندن آن همیشه برای مخاطب لذتبخش بوده است.
انتشارات نگاه کتاب شازده کوچولو را با ترجمهی احمد شاملو اولین بار در سال 1376منتشر کرده است. این کتاب تا امروز به چاپ چهل و هشتم رسیده است.
از دیگر ترجمههای کتاب شازده کوچولو میتوان برگردان «مصطفی رحماندوست»، «عباس شادلو»، «شورا پیرزاد» و «بهناز پیاده» نام برد.
مخاطب شازده کوچولو چه کسانی هستند
شازده کوچولو کتابی است با طیف خوانندگان وسیع، تفاوتی ندارد این کتاب را کودکان بخوانند، نوجوانان یا بزرگسالان چرا که هر فردی مبنی بر درک و درایت خود از داستان شازده کوچولو برداشتی خواهد داشت. اگزوپری خود را به عنوان شازده کوچولو معرفی میکند. او این کتاب را به سبکی نمادین و عاشقانه به مخاطب خود معرفی میکند. او در این داستان خیال انگیز و زیبا فلسفهی عشق و دوستی را نشان میدهد. سیارهای که شازده کوچولو به آنها سفر میکند درواقع نماد دنیای درون انسانهاست. در ادامه میبینیم که شازده کوچولو در هر سیاره با یک فرد با جایگاه خاص برخورد میکند. بهعنوانمثال ملاقات با پادشاهی متکبر، مردی خودپسند، تاجر، پیرمرد جغرافیدان و ... هرکدام نشان میدهند که نویسنده قصد دارد خواننده را با حقیقت تلخ انسان معاصر روبهرو کند. حقایقی که شاید در ظاهر داستان مشهود نباشند اما خالی از درد هم نیستند. بیشتر افرادی که شازده کوچولو با آنها ملاقات دارد انسانهایی هستند که به دلیل توجه نکردن به زیباییهای حقیقی، زندگی و دنیا را مسخره میکنند. هدف نویسنده در این داستان این است که بزرگی انسانها به کوچک شماردن زیباییهای دنیا نیست بلکه توجه به اصل و حقیقت آن است که شازده کوچولو با عشق خود به گل سرخ نمادی از انسانهای پاک و صادق است که از دنیای آدمبزرگها جداست. شازده کوچولو حاضر نشد آزادی خود را با هر پست و مقامی عوض کند.
بیتعارف باید گفت که اگر شازده کوچولو نبود دنیای ادبیات کودک چیزی کم داشت.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”