اولین قدم:
فرض کنید که شما و کارگردان دارید درباره نقش تان صحبت می کنید، شاید فکر کنید که در این لحظه باید کلی سوال فلسفی و اجتماعی و هنری بپرسید، اما اتفاقا بهترین کار اینجا چیزی نگفتن است. یعنی بیشتر گوش بدین و کمتر حرف بزنید، رو به او باستید و کاملا به چیزهایی که می گوید توجه کنید و گاهی هم سرتان را به علامت تایید یا اینکه متوجه شده اید چه می گوید تکان دهید. بگذارید به شما بیشتر اعتماد کند. خلاصه، کاری کنید که با تمام مشغله ی کاری اش، بیشتر برای شما وقت بزاره و این یعنی یک شروع خوب برای هر دو طرف.
نتیجه ی قدم اول:
با توجه به قدم اولی که گفتیم، وقتی کارگردان بیشتر توضیح بده، یعنی شما اطلاعات بیشتری درباره نقش تان میگیرین. و این کمک بزرگی به شماست تا بهتر شخصیت بازی رو درک کنید. اما یادتون باشه، این اطلاعات رو نباید هی هر روز و هر ساعت یادآوری کنه، اعتماد جلب کنید، قدم اول رو حساب شده و عالی بردارین.
دومین قدم:
قبل از پاسخ دادن به سوالات کارگردان کمی مکث کنید. معمولا در طی این مکث، خود کارگردان دوباره رشته ی کلام را به دست می گیرد. اما اگر می توانید جوابش را بدهید، مکث کمتری کنید تا بتوانید نظرتان را بگویید.
نتیجه قدم دوم:
سه تا پنج ثانیه مکث کنید، چند نتیجه خوب در پی دارد.
اول: با این مکث کارگردان متوجه می شود که دارید به حرفهایش گوش می دهید.
دوم: با این مکث واقعا می شود کمی عمیق به نظرات کارگردان گوش داد.
سوم:با این مکث، همانطور که گفته شد، اگر کارگردان بخواهد رشته ی کلام را دوباره به دست بگیرد،حرف او را قطع نمی کنید، چرا که توصیه ما بیشتر گوش کردن است تا حرف زدن.
سومین قدم:
از کارگردان بخواهید بیشتر توضیح دهد اگر در قدم های قبلی خوب عمل کرده باشید،اکنون او دوست دارد بیشتر درباره نقش، با شما صحبت کند. شما کمتر صحبت کنید تا با این گفت و گو شما بتوانید متوجه شوید خواسته ی اصلی که از شما برای نقش می خواهد چیست. البته شما می توانید در این بین از جملاتی بابت تایید یا سوال بپرسید که در جهت گفت و گو همسو باشد. مثلا:
” دقیقا منظورتون چیه؟ ” یا ” چطور می تونم کاری که می گید رو بهتر انجام بدم؟ ” و… . نتیجه قدم سوم:شما از بین اطلاعات زیاد و جدا شده توسط کارگردان می توانید با مشورت او بهترین ها را بکار بگیرید. دقیقا به اطلاعات بیشتر نیاز دارد، پس قدم سوم را اجرایی کنید تا به خواسته تان برسید.
چهارمین قدم در یک راز درخشان:
راز: در مواقعی که از شما انتظار می رود حرفی بزنید و شما حرفی ندارید، می توانید حرف طرف مقابل یا همان کارگردان را به زبان خودتان تکرار کنید، یعنی شما همان حرفش خودش را تکرار کنید.
شما در قدم چهارم دقیقا چه کردید؟
شما حرف هایی را که کارگردان به تازگی زده را به زبان خودتان تکرار می کنید. حالا یا این خلاصه ی حرف های اوست یا کامل. در هر صورت اگر درست عمل کرده باشید، طرف مقابل شما به جهت تایید سری تکان می دهد یا می گوید: “بله درسته”، یا ” دقیقا منظورم همین بود”.وقتی او بفهمد که خوب دارید به حرف هایش گوش می دهید، قطعا اطلاعات بیشتری در اختیار شما می گذارد و این برگ برنده ی شماست.
درواقع، فایده و نتیجه اجرایی کردن قدم چهارم در اینجاست که به کارگردان تان می رسانید که با نهایت انرژی تان دارید به حرف هایش گوش می دهید، اگر این کار شما را، جزئی از وظایفتان بدانیم، قطعا کارگردان وظیفه شناسی شما را درک می کند.
نتیجه گیری کلی
شما با رعایت این چهار قدم مهم ، حس خوبی به کارگردان تان می دهید و او از انتخاب شما راضی تر می شود و کار مهم و نهایی آخر می ماند، آن هم بازی دلچسب شماست، که نتیجه اش درک درست خواسته ی کارگردان از متن و بازیگری شماست. زیرا او در چهار قدم که گفتیم درباره نقشتان هر چه دارد را به شما انتقال می دهد. در این صورت شما کارتان را قوی تر انجام می دهید، این حتما برای کارگردان بسیار ارزشمند است اما درواقع شما به خودتان و کارتان اعتبار بیشتری بخشیده اید.
چند مورد از کل مقاله فقط جهت یادآوری
یک: شما قرار نیست کلا تغییر کنید، فقط این چهار قدم را اجرا کنید.
دو: با جدیت درباره نقش تان، بپرسید و بخواهید.
سه: اطلاعات بیشتر درباره نقش مساوی است با نزدیکی بیشتر شما کاراکتری که می خواهید بازی کنید. نکات دیگری هستند که باید در زندگی و در بازیگری تان آزمون و خطا کنید، بعضی از راه ها که برای همه به بن بست ختم می شود، امکان دارد برای شما راه گشا باشد.
