ریتم آهنگ

هنرمند کیست؟ بحثی در خلاقیت

هنرمند کیست؟ بحثی در خلاقیت

هنرمند کیست؟

بحثی در خلاقیت

به نظر می‌رسد کوشش برای پیدا کردن جامعی مشترک برای انواع بسیار گوناگون هنرمند، همان اندازه بی‌نتیجه است که کوشش برای پیدا کردن جامع مشترک برای فعالیت‌ه ای متنوعو عقل و نبوغهای متنوع و لذیذ و آلام بسیار گوناگون لذا ما در این مبحث هرگز درصدد آن نیستیم که یک تعریف جامع و مانع کامل ( حد تام) برای هنرمند مطرح نماییم. آنچه که ما در این  مبحث درباره « هنرمند کیست؟ » متذکر می‌شوین اثر هنری به هنرمند می باشد.

گروه یکم: علاقمندان و عاشقان فعالیتهای هنری می‌باشند که کم و بیش قدرت درک و تشخیص اثر هنری را داشته و دارای ذوق و سلیمی می‌باشند که با وسیله آن ذوق می‌توانند قضاوت فطری صحیح درباره اثر هنری داشته باشند اگرچه نتوانند تفسیر و تحلیل علمی و فنی درباره آن اثر انجام بدهند. می توان گفت: اینان دسته‌ای از هنرمندان آماتور هستند که اگر از تعلیمتات صحیح برخوردار شوند و پشتکار درستی داشته باشند آماتور می‌توانند به درجه‌ای از هنرمندان حرفه‌ای برسند. و این معنی همان امکان دارد که توقف این‌گونه هنرمندان در مرحله حرفه‌ای با طول نیانجامد و با سرعت  غیرعادی رهسپار مرحله هنرمندان سازنده و پیشرو گردند.

گروه دوم: هنرمندان حرفه‌ای، اینان کسانی هستند که فعالیتهای هنری خواه فکری و عضلانی را پیشه خود ساخته‌اند و با درجاتی مختلف از مهارت و هوش استعداد در قلمرو هنر اشتغال می‌ورزند. معمولاً انگیزه‌ها و اهداف این گروه از هنرمندان در خود تکنیک هنر تجلی می نمایند. این گروه به نوبه ‌ خود به دو دسته تقسیم می‌شوند:د

دسته یکم: گروه  حرفه‌ای محض که چیزی جز همان اصول و مبانی و قضایا و هویت کار هنری که به دست داده‌اند، در دیدگاه خود ندارند. اینان اگر ابداعی هم داشته باشند جزئی بوده و توانایی سازندگیهای مهم و اساسی را دارا نیستند این گونه فعالیت در هنرمندان است که در فلسفه امروزی مغرب زمین مشاهده می شود که بجای اصلاح فلاسفه، اصلاح کارمندان فلسفه برای آنان شایسته‌تر می‌باشد.

دسته دوم: گروه دارای منشس ه نری افراد این گروه از هنرمندان ، عنصری فعال در درونشان به نام منش به وجود می‌آید که منش هنری نامیده می‌شود ( همانطوریکه که در درون گروهی از قضاوت،  منش قصضایی و در گروهی از سیاستمداران منش سیاسی و در گروهی از مدیران منش میدیریت بوجود می‌آید) و عینکی خاص به چشمان آنان می زند تفاوت میان این دسته که دارای منش هنری هستدئ و دئسته یکم در اینست کهخ می‌توانند از حدسها و ا ستنباطات ش خصی و شم های هخنری بهره گرفته و نوآوریها داشته باشند، در صورتی ک هنرمندان حرفه‌ای محض نمی‌توانند از امور مزبور تکه در نوآوری‌ها و ابداعات دخالت دارند، بهره‌برداری نمایند.

گروه سوم، هنرمندان سازنده  و پیشرو، برای توصیف این گروه مجبوریم واحدهای را درنظر بگذرانیم که برای هویت هنرمند سازنده و پشرو عناصر لازرم مغزی و روانی می‌بشند: یک نبوغ که همان استعداد سازندگی ( و به اصطلاح متداول خلافیت) است دو - حسن انتخاب سه معلومات لازم و کافی درباره و اقیعات مربوطه چهار دقت و ظرافت درک و برقرار کردن ارتباط مناسب با موضوعطز که در اثر هنری مطرح خواهد گشت. پنچ قدرت رهایی از  اصول تثبیت شده که مانند زنجیره‌های متنوع به دست و پای هنرمند پیچیده و او را از حرکت بازمی‌دارد. این بدان معنی نیست که هنرمندان باید اصل شکن باشد و هیچ اصلی را  نپذیرد. بلکه مقصود آن است که یک هنرمند سازنده باید قوانین هنری را مانند آیینه‌هایی ارائه و اقعیتها تلقی نماید که با تفکرات محدود به عوامل درونی و برونی دیگر و هنرمندان و دانشمندان تعبیه شده‌تاند و در معرض شکستن و اختلال می‌باشند و این یک اصل اساسی است که واقعیات را نباید قربانی آیینه‌ها  نمود، بلکه آیینه‌ها به قدری که از واقعیا‌ت برایما خبر می‌دهدن ارزیبای باید نمود. این قدرت رهایی از اساسی ترین شروط اکتشافات علمی و صنعتی نیز می‌باشد.

وصول به این مرحله قابل پیش‌بینی دقیق نیست، یعنی نمی‌توانت زمان وصول ره  این مرحله و چگونگی وضع ذهن را دقیقاً مشخص نمود. آنچه که در امکان و اختیار محقق و هنرمند است، تحقیق و تجربه و تلاش در قوانین و مسائل مربوط به موضوع کار خویشتن است، اما اینکه درچه نقطه‌ای از جریانات ذهنی، این رهایی به‌وجود می‌آید، برای ما کاملاً مجهول است که محققان بزرگ درباره اکشافات با صراحت یا  اشاراتی آن را پذیرفته‌اند و در بحث خلاقیت عبارت زیر آورده‌ایم:

« هیچ قاعده‌ و دستوری نمی‌توان به دست داد که هنگام مشاهده امری معین در سر محقق، فکری درست و مثمر که یک نوع راهیابی قبلی  ذهن به تحقیق صحیح باشد، ایجاد شود، تنها پس زا آنتکه فکر ب وجو و ظهور آمد، می‌توان گفت چگونه باید ان را بتابع دستورهای معین قواعد منطقی مصرح که برای هیچ وقق، انحراف از آنها جایز نیست، قرار داد و لکن علت ظهور آن نا معلوم و طبیعت آن کالمآص شخصی و چیزی است مخصوص که منشأ ابتکار و ا ختراع و نبوغ هرکس شمرده می‌شود»

شش ازادی پس از رهایی در این مرحله عامل سازند

ی ( خلاقیت) هنرمند است و عناصر فعال شخصیت او و احساسهای برین و فوق احساسات خام حکه نظاره و سلطه کامل به دو قطه مثبت و منفی فعالیتها و تأثیرات درونی دارد اینست عالیترین مرحله جریان ذهین یک هنرمند سازنده و پیشرو که می‌تواند با وصول به آن، از منابع « دو مرحله ‌ جریانی ذهین یک هنرمئ سازنده و پیشروکه می‌تواند با وصول به آن، از منابع « و علم آإم الاسما کلها» بهره‌بردای ناید.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”