ریتم آهنگ

دانلود مقاله تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری

دانلود مقاله تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری

تاریخچه و سیر تحولی عکاسی و تصویر برداری :

در سال ۱۷۲۷، “T.H.Schulze” با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او می‌کوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از مخلوط گچ ، نقره ، اسید نیتریک و سایر مواد شیمیایی بود، بوجود آورد. او دریافته بود که کلرور نقره ، یکی از مهمترین مواد در عکاسی ، بوسیله نور ، سیاه می‌شود.

در سال ۱۸۰۲ ، “Humphrey Davy” و “T.Wedgewook” ، سعی کردند تصویر سایه واری را با استفاده از نور و روش شولز بوجود آوردند. آنها از محلول نیترات نقره که روی کاغذ مالیده بودند، استفاده کرده ،

جهت ثبت تصویر از دوربینی به نام آبسکورا (جعبه تاریک) استفاده کردند. این وسیله ، جعبه بدون منفذ و بسته ای بود که فقط در قسمت جلوی آن ، یک سوراخ کوچک یا یک عدسی ساده قرار داشت که تصویر را روی کاغذ می‌انداخت و این اولین باری بود که با استفاده از عدسی‌ها و فعل انفعالات شیمیایی ، ضبط تصور ممکن شد.

اما تصویر حاصل شده ، به علت آنکه که هنوز نمی‌دانستند چگونه املاح نقره اضافی را برای جلوگیری از سیاه شدن آن از بین ببرند، بعد از گذشت زمان تیره می‌شد. تا اینکه در سال ۱۸۳۷ توسط “J.B.Reade” خاصیت تیوسولفیت سدیم (هیپو) که مواد حساس به نور را در مناطق نور نخورده روی کاغذ زایل می‌ساخت، کشف شد. محلول هیپو با ترکیبات نقره ، ترکیباتی را بوجود می‌آورد که به راحتی در آب حل می‌شد و از روی فیلم و یا کاغذ ، زایل می‌گردید.

اولین عکس رنگی
اولین عکس رنگی نیز در تاریخ ۱۷ مه سال ۱۸۶۱ ، بوسیله Clerk Maxwellدر انجمن سلطنتی انگلستان به نمایش گذاشته شد. البته نمی‌توان گفت که عکس رنگی خوب و ایده آلی ارائه شد، ولی به هر حال با این کار ، فرایند روش رنگی توضیح داده شد. در سال ۱۸۷۰ ، “دکتر مارکس” ، طریقه ساختن امولسیونی را که با استفاده از ژلاتین و مخلوط کردن آن با برومورنقره بدست می‌آمد، معرفی کرد.

صفحات پوشیده از این امولسیون ، برای استفاده در دوربین به دست مصرف کنندگان می‌رسید. امروزه امولسیون تقریبا با همان روش قبلی آماده و مصرف
می‌شود.
فرایندهای عکاسی
فرایندهای انجام شده برای ثبت تصویر در عکاسی ، عبارتند از: نوردهی ، ظهور ، ثبوت ، شستشو.
نوردهی
در نتیجه هدایت نور، خواه به وسیله دوربین عکاسی دلخواه و خواه بوسیله هر دستگاه عملی دیگر ، بر روی سطحی حساس ، تصویری دید آمده و ثبت می‌شود که “تصویر مخفی” نامیده می‌شود. تصویر مخفی ، قابل رویت نبوده و فقط با اعمال روشهای خاص بعدی یعنی عمل ظهور می‌توان آن را قابل رویت ساخت و در حقیقت ،

زمانیکه مواد عکاسی (فیلم تخت ، فیلم حلقه‌ای ، کاغذ) در دوربین ، اگراندلسیور یا دستگاه چاپ ، نور می‌بیند، هالوژنهای نقره درون امولسیون آنها به وسیله نور متاثر شده، موجب بروز فعل و انفعالات شیمیایی می‌شود و در نتیجه تصویر مخفی بوجود می‌آورد که بعدها در اثر عمل ظهور قابل رویت می‌شود.

امولسیون‌های عکاسی
خمیر مایه حاصل از پخش یکنواخت هالوژنهای نقره (کلرور نقره یا برمورنقره یا یدورنقره) ژلاتین را “امولسیون عکاسی” می‌نامند. تهیه امولسیون یکی از کارهای دقیق و حساس در عکاسی است و مراحل تولید آن به شرح زیر می‌باشد: معادله شیمیایی که اساس تولید امولسیون عکاسی می‌باشد، عبارت است از:

AgNO3 + KCl → AgCl + KNO3

برای تهیه امولسیون به شکل ساده آن ، محلول ده درصد نیترات نقره را به محلولی که شامل ژلاتین و کلرورپتاسیم است، افزوده و آن را به شدت به هم می‌زنند، به این ترتیب ، بلورهای بسیار ریز کلرور نقره (AgCl) به تدریج و به مقدار زیاد بدست می‌آید. سپس امولسیون حاصل را تا میزان مشخصی که معمولا حدود ۹۰ درجه فارینهایت (۳۳ درجه سانتی‌گراد) است،

برای چندین ساعت حرارت می‌دهند. طی این عمل بلورهای هالوژن نقره (کلرور نقره) که بسیار ریز و دارای حساسیت کم است در محلول حل شده ، به دانه های بزرگتر تبدیل می‌شوند که این دانه‌ها هم یکنواخت‌تر و هم نسبت به نور حساستر هستند.

کلیه این اعمال فقط با وجود ژلاتین قابل اجراست. برای تکمیل امولسیون ، مواد شیمیایی دیگری نظیر عامل سخت‌کننده جهت جلوگیری از شل شدن و حل شدن امولسیون در مراحل مختلف ظهور ، عامل حساس کننده جهت افزایش حساسیت امولسیون به رنگهای مختلف طیف نور و غیره به آن می‌افزایند.

سپس امولسیون آماده شده برای مصرف ، نسبت به نوع استفاده ای که از آن خواهد شد، روی سطوحی چون شیشه ، فیلم و کاغذ و غیره مالیده و بسته‌بندی می‌شود.

حساسیت هالوژن‌های نقره به نور
اگر در تهیه امولسیون ، به جای کلرورپتاسیم ، برمورپتاسیم بکار برده شود، برمورنقره (AgBr) و یا یدور نقره (AgI) تولید می‌شود که آنها نیز حساس به نور هستند. این سه ترکیب را هالوژنهای نقره می‌نامند که از اجزاء اصلی امولسیونهای مورد مصرف در غالب زمینه‌های عکاسی هستند و حساسیت هالوژنها به نور به ترتیب کلرور ، برمور و یدور نقره افزایش می‌یابد.

به این ترتیب که برمورنقره حساس‌تر و یا سریع‌تر از کلرونقره است. در نتیجه می‌توان گفت که امولسیون مورد مصرف در ساختن فیلم‌ها ، بیشتر از برمور نقره و گاهی هم در صد کمی از یدور نقره تشکیل می‌شود.

هالوژنهای نقره فقط قسمتی از طیف نور یعنی طول موجی در حدود ۵۰۰ میلی میکرون را جذب می‌کنند و با افزودن مواد حساس کننده ، حساسیت امولسیون به نور بیشتر می‌شود. مثلا پاره ای از مواد آلی ، امولسیون را نسبت به اشعه ماوراء بنفش حساس می‌کنند و بعضی از این مواد حتی قادرند حساسیت فیلم را تا طول موجی برابر ۱۲۵۰ میلی میکرون گسترش دهند.

بسیاری از این امولسیون های حساس به اشعه ماوراء بنفش در عکسبرداری هوایی ، ستاره شناسی و سایر تحقیقات علمی و فنی که نیاز به عکسبرداری دارند، حائز اهمیت بسیاری هستند.

فرایند ظهور در عکاسی
فرایندی که طی آن ، در اثر فعل و انفعالات شیمیایی محلولهای ظهور با املاح نقره نورخورده درون امولسیون ، تصویر مخفی به تصویر قابل رویت تبدیل می‌شود، عمل ظهور نامیده می‌شود. تصویر مخفی ، متشکل از بلورهای بسیار ریز نورخورده املاح نقره است

و زمانی که در تماس با ظاهر کننده‌ها قرار می‌گیرد، هالوژنهای نقره به نقره آزاد ، احیا شده و از تجمع نقره آزاد ، تصویر شکل می‌گیرد و عامل ظهور نیز اکسید می‌شود.

محلولهای ظهور عکاسی
محلولهای ظهور ، امولسیونهای سیاه _ سفید بسیار متنوعی هستند و می‌توان گفت، برای هر منظوری ، از محلول ظهور خاصی استفاده می‌شود. ولی بطور کلی محلولهای ظهور ، حاوی مواد زیر می‌باشند:
حلال
برای مخلوط کردن مواد شیمیایی مختلف یک فرمول ظهور ، از آب بعنوان حلال استفاده می‌شود، از آن رو که محلول حاصله بتواند در امولسیون ، نفوذ کرده و جذب آن شود.

در برخی از مواد خاص ، مثل بعضی از انواع ظاهر کننده‌های غلیظ ، مواد حل کننده دوم و یا سومی نیز لازم است تا مواد شیمیایی به صورت محلول بمانند. ماده ای مثل دی‌اتیلن گلیکول که به عنوان نگهدارنده مواد آلی بکار می‌رود.

عامل ظهور
عوامل ظهور ، ترکیبات شیمیایی پیچیده آلی هستند که وقتی در محلول ظهور حل می‌شوند، دارای قابلیتی می‌شوند که هالوژنهای نقره نورخورده را ظاهر می‌سازند.

ولی با هالوژنهای نور نخورده هیچگونه فعل انفعالاتی انجام نمی‌دهند. به عبارت دیگر ، آنها احیا کننده های هستند که الکترونهای لازم جهت احیا شدن یونهای نقره و تبدیل آنها به فلز نقره را آزاد می‌کنند.

بیشتر عوامل ظهور که بطور معمول از آنها استفاده می‌شود، از خانواده بنزن هستند که عبارتند از: هیدروکینون ، اِلون با نام شیمیایی پاراآمینوفنل ، کاتکول (C4H4(OH)4) ، دیانول ، دولمی ( (C6H3OH (NH3Cl2) ، کودورول (OH , C6H4.NH(CH3COOH) ، آمیدول ، گلیسین ، متول و…

مواد نگهدارنده (محافظ)
عامل نگهدارنده یا محافظ که معمولا سولفیت سدیم (Na2SO4 ) است. اکسیداسیون محلول ظهور را متوقف ساخته و از تیره شدن رنگ آن جلوگیری می‌کند. رنگ محلول ظهور اگر چه سرانجام در اثر استفاده تغییر می‌کند، لیکن وجود نگهدارنده در محلول باعث می‌شود که مقدار بیشتری امولسیون نور خورده در محلول ظاهر شده و رنگ آن هم دیرتر تغییر کند.

مواد فعال کننده
در محلولهای خنثی ، بسیاری از عوامل ظهور ، قادر به ظهور املاح هالوژنه نقره نور خورده نیستند. به همین دلیل ، در محلول ظهور از مواد قلیایی مخصوصی استفاده می‌شود تا عوامل ظهور را فعالتر سازند. افزایش فعالیت عامل ظهور با بکار بردن مواد قلیایی مختلف و میزان قدرت و ضعف آن ، کنترل می‌شود. معمولترین فعال کننده‌ها

به ترتیب افزایش حالت قلیایی آنها عبارتند از: براکس (Na2B4O7,10H2O)، کدالک(NaBO4,4H2O)و کربنات سدیم (Na2CO3) و سود سوزآور (NaOH). سولفیت سدیم که به عنوان نگهدارنده هم مصرف می‌شود، دارای خاصیت قلیایی ضعیفی است و به همین دلیل در پاره ای موارد از ماده قلیایی دیگری استفاده نمی‌شود.

مواد مانع شونده (ضد خفگی)
ماده ضد خفگی ، ظهور هالوژنهای نقره نور نخورده را به تاخیر انداخته و یا از آن جلوگیری می‌کند. در حقیقت مانع از آن می‌شود که نقاطی در امولسیون که فاقد تصویر هستند، با ظهورشان سبب خفگی امولسیون شوند و معمولا از برمورپتاسیم بعنوان عامل خفگی استفاده می‌شود.

یونهای برم حاصل از یونیزه شدن برمورپتاسیم به سطح بلورهای نقره جذب شده و باعث کاستن اثر محلول ظهور روی هالوژنهای نقره نور نخورده می‌شود و بنابراین از ظهور بی‌مورد آنها جلوگیری و در نتیجه ، حالت خفگی امولسیون هنگام ظهور کاملا از بین می‌رود.

اجزای ترکیبی دیگر
مواد متفرقه دیگری نیز گهگاه جهت مقاصد خاصی به محلول ظهور اضافه می‌شوند:

• در مواقعی که محلول ظهور در درجه حرارتهای بیش از معمول مورد استفاده قرار گیرد، به آن سولفات سدیم (NaSO4) اضافه می‌گردد تا از حل شدن ژلاتین در محلول و از هم پاشیدگی امولسیون جلوگیری شود.

• استفاده از تیوسولفات سدیم (NaCNS) برای از بین بردن و حل کردن جزئی از هالوژنهای نقره.
• استفاده از ماده شیمیایی ضد کلسیم ، باعث سنگینی آب و ایجاد رسوبهای لجن مانند در محلولهای ظهور و کثیف شدن سطح کاغذ چاپ هنگام ظهور می‌شود.
• در محلولهای ظهور رنگی نیز از مواد شیمیایی آلی پیچیده ای به نام “کوپلر جفتگر” استفاده می‌شود.

فرایند ثبوت در عکاسی
به دنبال عمل نوردهی ، فقط قسمتهایی از مواد حساس به نور ، تبدیل به تصویر مخفی شده که بعد از مرحله ظهور نمایان می‌شود. بخشی که تحت تاثیر نور قرار نگرفته و در مرحله ظهور تغییری نکرده است، با نور خوردن محدود ، سیاه می‌شود.

برای جلوگیری از این امر ، از محلولهای شیمیایی خاصی به نام “حمام ثبوت” استفاده می‌شود. در واقع مقصود از به کار بردن حمام ثبوت این است که هالوژنهای نقره نور نخورده را از امولسیون جدا کرده و بدین وسیله تصویری ثابت و دایمی حاصل می‌شود.

حمام های ثبوت حاوی ترکیبات زیر می‌باشد: تیوسولفات سدیم “هیپو” Na2S2O3,5H2O و تیوسولفات آمونیوم NH4)2S2O3 ) برای حل کردن هالوژنهای نقره ، اسید ضعیفی مانند اسید استیک برای خنثی کردن ماده قلیایی که ممکن است از محلول ظهور به محلول ثبوت انتقال یابد، سولفیت سدیم بعنوان ماده نگهدارنده یا محافظ ،

زاجها به عنوان سخت کننده امولسیون جهت جلوگیری از بوجود آمدن آسیبهای احتمالی فیزیکی مانند خراش و غیره هنگام شستشو ، بافرها برای ثبت PH محلول.

حل شدن هالوژنهای نقره نور نخورده
تیوسولفات “هیپو” با یونهای نقره ، ترکیب ثابتی را بوجود می‌آورد که این ترکیب از تمرکز یا افزایش تعداد یونهای نقره آزاد به طور موثری در محلول جلوگیری می‌کند. این امر سبب می‌شود که برمورنقره و سایر هالوژنهای نقره ، به تدریج و دائما در محلول حل شده و درنتیجه ، سدیم و آمونیوم موجود در محلول ثبوت ، مانند حلال هالوژنهای نقره عمل کنند.

فرایند شستشو در عکاسی
در فرایند عکاسی ، از آب جهت زدودن مواد شیمیایی که در هر مرحله ، درون امولسیون بوجود می‌آید و به خاطر عدم انتقال آن مواد به مراحل بعدی که سبب آلوده شده آن می‌گردد، استفاده می‌شود. همچنین ، از آب جهت شستشوی نهایی استفاده می‌شود تا مواد شیمیایی باقیمانده در امولسیون از آخرین مرحله آن (مرحله ثبوت) نیز کاملا زایل شده و باعث خرابی تدریجی تصویر نشود.

نگاتیف (تصویر منفی)
تصویری که طی مراحل ذکر شده حاصل می‌شود، کاملا مانند “موضوع” نیست؛ یعنی آنچه که سفید و روشن است در تصویر ، تیره و آنچه تیره و سیاه است در تصویر ، سفید دیده می‌شود. این محصول را تصویر منفی “نگاتیف” می‌نامند که باید با عمل چاپ ، تصویری بدست آورد تا شبیه موضوعی دیده شود که از آن عکسبرداری شده است. (تصویر مثبت)

ظهور مثبت (ریورسال)
فرایند ظهور مثبت ، بوجود آمدن تصویری مثبت و یا به عبارت دیگر ، تصویری مانند موضوع اصلی مورد عکسبرداری می‌شود. از این فرایند در تولید فیلمهای آماتوری عکاسی ، عکسهای مثبت “اسلاید” سیاه – سفید برای استفاده در تلویزیون ، تولید و تکثیر نسخه‌های خطی و نظایر آن در امور گرافیک و طراحی و چاپ و در پاره ای موارد در فیلمهای رنگی سینمایی ، تکثیر و تولید اسلایدهای نمایش و نظایر آن استفاده بسیاری می‌شود.

در فرایند ظهور مثبت ، برگردان (ریورسال) ، تصاویر منفی به طرق خاصی شستوش داده شده و از بین می‌روند و به بقیه مواد حساس نور نخورده ، مجددا تحت شرایطی نور داده شده و به جای آنکه عمل ثبوت روی آنها انجام گیرد، مرحله ظهور ادامه پیدا می‌کند. تصویر نهایی در این صورت شبیه موضوع اصلی خواهد شد.

فرایند ظهور رنگی
طی سال ۱۸۷۹ ، ملاحظه شد که بعضی از عوامل ظاهر کننده عکاسی ، هنگام ظهور تصاویر ، باعث سخت شدن ژلاتین نیز می‌شوند. ضخامت و میزان سخت شدن ژلاتین ، نسبت مستقیمی با مقدار نقره ای که هنگام ظهور مبدل به تصویر قابل رویت می شود، دارد.

ژلاتین سخت نشده در قسمتهای بدون تصویر را می‌توان با آب گرمی در حدود ۱۲۰ درجه فارینهایت شسته و از بین برد. نتیجه و حاصل کار ، به صورت تصویر برجسته ژلاتین به جا می‌ماند. این عمل را “ظهور برجسته” می‌نامند و اهمیت زیادی در برخی از فرایندهای ظهور چاپ رنگی دارد.

در ظهور برجسته ، عمل اکسیداسیون باید آزاد باشد تا در نتیجه ، محلول ، عملیات لازم را روی ژلاتین انجام داده و آن را سخت کند.

تصاویر برجسته ژلاتین تولید شده در عمل ظهور قادرند که نسبت به ضخامت خود ، اگر در محلولهای مناسب قرار گیرند، مقداری رنگ جذب کنند و رنگ جذب شده را به سطح مناسبی که در تماس کامل با خطوط برجسته تصویر قرار می‌گیرد، انتقال دهند.

در ظهور رنگی ، نقره (در امولسیون) به نسبت نوری که به هالوژنهای نقره تابیده شده، آزاد می‌شود و همزمان با آن ، مواد فرعی تولید شده در اثر اکسیداسیون محلول ظهور با جفتگرهای رنگی “کوپلرها” فعل و انفعالاتی انجام می‌دهد و در نتیجه تصویر رنگی به نسبت مقدار نقره آزاد شده حاصل می‌شود.

بنابراین ، هنگام عمل ظهور رنگی ، تصویری که حاصل می‌شود متشکل از نقره و مواد رنگی به نسبتی است که نور به هالوژن خورده است.

این نکته لازم به تذکر است که قسمتی از مولکول جفتگرها در به وجود آوردن مواد رنگی و قسمت دیگر آن ، در تولید ماده ای قابل حل و نفوذ به طبقات مختلف امولسیون موثر است. نوع جفتگر و محلول ظهور ، در ثبات رنگ حاصله و حلال بودن آن تاثیر به سزایی دارند. آلفا- نفتول و کلرو- آلفا- نفتول دو نمونه ای از جفتگرهای رنگی هستند.

محلولهای ظهور رنگی
بطور کلی ، یک محلول ظهور رنگی دارای همان ترکیباتی است که یک محلول ظهور سیاه – سفید دارد. ترکیباتی چون عامل ظهور ، فعال کننده ، محافظ و عامل ضد خفگی و غیره. همچنین محلول ظهور دارای ترکیبات اضافی دیگری است، حتی اگر جفتگرهای رنگی در درون امولسیون باشند.

عامل ظهور رنگی
برای ظهور رنگی ، عامل ظهور به خصوصی مورد نیاز است که بتواند به واسطه عمل اکسیداسیون ، با جفتگیرهای رنگی ترکیب شده و تصویر رنگی را بوجود آورد. برای نمونه ، دی متیل- پارا- فنیلن دی آمین و ۴- آمینو- ان- اتیل- ان- (بتا متان – سولفونامیدو اتیل)- ام- تولوییدن سسکوسولفات مونوهیدرات را می‌توان نام برد.

عامل تشدید کننده
از الکل بنزیلیک ، جهت تسریع نفوذ عامل ظهور به همه لایه های مختلف امولسیون رنگی استفاده می‌شود و برای حل کردن هالوژنهای نقره از سولفات اتیلن دی‌آمین استفاده می‌شود.
عامل فعال کننده
برای این منظور ، از دو ماده شیمیایی قلیایی ، سود سوزآور و فسفات تری سدیک استفاده می‌شود.

عامل نگهدارنده (محافظ)
اگر چه در محلولهای ظهور رنگی از سولفیت سدیم به عنوان ماده محافظ استفاده می‌شود، اما غلظت آن خیلی کمتر از آن است که در محلولهای ظهور سیاه – سفید بکار می‌رود.

عامل ضد خفگی
برومورپتاسیم یا یدورپتاسیم با غلظت کمتر از آنچه که در محلولهای سیاه- سفید بکار می‌رود، به عنوان عامل ضد خفگی به کار برده می شود.

جفتگر کمکی
در بسیاری از ظهورهای رنگی ، کنترل میزان کنتراست رنگها مشکل است. به همین جهت ، ترکیبات خاصی چون اسید سیترازینیک را می‌توان به محلول ظهور افزود تا با برخی از ترکیبات حاصله از اکسیداسیون درون محلول ترکیب شده و ماده بی‌رنگی تولید کند.

این عمل ، میزان نقره و رنگهای حاصله از آن را در تصویر کنترل کرده و در نتیجه ، میزان کنتراست تصویر رنگی کنترل می‌شود.

عکاسی
تاریخچه عکاسی
پیدایش عکاسی به اتاق تاریک بر می‌گردد. در حقیقت اتاق تاریک منجر به پیدایش عکاسی و دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی است بی هیچ پنجره. هیچ نوری به آن راه ندارد مگر از طریق روزنه‌ای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده.

تصاویر یا چشم‌اندازهای روبروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب می‌یافت. بعضاً نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی‌شان استفاده می‌کردند.

بعدها این اتاق تاریک در ابعاد کوچک‌تر تبدیل شد به دوربین عکاسی. یعنی در برابر روزنه‌ای که وجود داشت ماده حساس به نور قرار می‌دادند تا تصاویر بازتافته ثبت و ضبط شود. در روند تکاملی دوربین،

از عدسی و لنز در جایی که روزنه قرار داشت استفاده شد. مواد حساس به نور به فیلم‌های عکاسی امروزین تبدیل شدند که در انواع سیاه و سفید و رنگی (نگاتیو) و اسلاید (پوزتیو) موجود است. نگاتیوها طی فرآیند دیگری در آزمایشگاه (لابراتوار) به عکس تبدیل می‌شوند.

این روند ادامه یافت تا با پیدایش دوربین دیجیتال از حسگرهای حساس به نور به جای فیلم استفاده شد و دوربین‌های دیجیتال گسترش چشمگیری یافت اما فیلم‌های عکاسی هنوز جایگاه خود را دارند.

افراد مهم در توسعه عکاسی
• ابن هیثم – رساله فی صوره الکسوف
• یوهان هاینریش شولتسه – اثبات حساس بودن املاح نقره به نور
• نی یپس

• داگر،لویی مانده – داگروتایپ
• تالبوت ، هنری فاکس – کشف شیوه نگاتیو پزتیو ؛ نگاتیوهای کاغذی
استفاده‌های عکاسی
عکاسی موارد استفاده بسیار زیادی دارد .از جمله میتوان به عکاسی خبری ،علمی، تفریحی و ثبت خاطرات، ،مستند سازی اشاره کرد.

عکاسی در ایران
۳ سال پس از پیدایش عکاسی این هنر-صنعت در دسامبر ۱۸۴۲ به ایران وارد شد. ناصر الدین شاه به این فن علاقه فراوانی داشت و خود نیز عکاسی می‌کرد. آلبومخانه کاخ گلستان تعداد بسیاری از عکسهای بسیار قدیمی ایران را در خود دارد.

کوتاه زمانی پس از اختراع دوربین و رواج فن عکاسی در اروپا و پیش از آنکه این اختراع پر جاذبه و پر سر و صدا حتی در خود قارهء اروپا گسترش یابد،

دوربین عکاسی به ایران وارد شد و فن عکاسی رواج یافت. عکاسی شاید تنها فنی باشد که ما آن را از اروپائیان آموختیم و توانستیم پا به پای آنها پیش رویم. ظاهراً این نیز به برکت تبدیل فن عکاسی به ترکیبی از فن و هنر بود که ایرانیان در این دومی بی هیچ دو دلی دستی بالاتر از دست دیگرملت ها داشته اند.

البته نباید از عوامل دیگر در راه پیشبرد عکاسی چشم پوشید. دلبستگی ناصرالدین شاه به این پدیده نو و پرداختن خود او و برخی از شاهزادگان و درباریان او به عکاسی اسباب دیگر رواج و رونق آن در تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان و تبریز و شیراز و رشت … شد. ورود عکاسهای خارجی که رده اول آنها بیشتر کارشناسان نظامی و یا معلمین دارالفنون بودند در آموزش و گسترش عکاسی کمک بسیار کرد.

اما نقش بزرگی که ناصرالدین شاه افزون بر رواج و رونق عکاسی بازی کرد و تأثیر این نقش که امروزه پس از سالها مورد بحث و گفتگو و استفاده است، پایه گذاری آرشیو تصویری بزرگی است که ما امروز آنرا به نام “آلبوم خانه کاخ گلستان ” می شناسیم.

این آرشیو که بیشترین بخش آن در پی علاقمندی و تشویق ناصرالدین شاه از هنر عکاسی و به روزگار خود او گرد آمده، امروز اگر بزرگترین مرکز اسناد مصور تاریخی جهان به شمار نیاید بی تردید یکی از غنی ترین آنهاست.

برای شناسائی و شناساندن این مرکز اسناد کم نظیر تاریخی ایران که نه تنها شامل مدارک مصور سدهء ۱۳و۱۴ ق ، بلکه دارای اسنادی چون تصاویر تخت جمشید، شوش، تیسفون، بیستون و جز آن است که قدمت آنها به هزاره های پیشین می رسد،

در گذشته کوشش در خور توجهی نشده است. کاخ گلستان برآن است که در کنار دیگر فعالیتهای فرهنگی، به معرفی این مرکز اسناد تاریخی نیز چنانکه باید و شاید بپردازد. در انجام این امر ضروری گامهائی در گذشته دور و نزدیک برداشته شده کهیکی از آنها اجرای یک پروژه آزمایشی زیر نام “پیش طرح ساماندهی آلبومهای کاخ گلستان ” بود.

دست آورد اجرای این طرح شناسائی همه جانبه ای است از ۲۱۰۰ عکس از میان نزدیک به ۴۰۰۰۰ عکس و باسمه های رنگی، سیاه وسفید موجود در ۱۰۴۰ جلد آلبوم، آلبوم خانهء کاخ گلستان است که به صورت ۲۱۰۰ شناسنامه عکس، ۳۲۲۲ عدد کارت اطلاعاتی و ۵۶ جلد “آلبوم سایه” هم اکنون در دسترس پژوهشگران قرار دارد.

برای آنکه حاصل کار انجام شده در اختیار همگان باشد و روش کار مورد نقد و بررسی صاحب نظران قرار گیرد،کاخ گلستان بر آن شد که دست آورد “پیش طرح ” یاد شده را به صورت کتاب حاضر منتشر کند.

امید است که این گام، سرآغازی برای اجرای طرحی جامع در راه معرفی آلبوم خانهء کاخ گلستان باشد.

عکاسان پیش کسوت ایران
• مسیو ژول ریشار
• شاهزاده ملک قاسم میرزا
• مسیو کارلیان
• ناصرالدین شاه
• آقا رضا خان اقبال السلطنه
• ژوزف پاپازیان
• آنتوان سوریوگین

عکاسی دیجیتال
استفاده از دوربین دیجیتال در بین عکاسان آماتور و حرفه‌ای هر دو رواج یافته‌است. آماتورها به خاطر سهولت استفاده و کم شدن هزینه‌ها به دلیل عدم نیاز به فیلم از آن بهره می‌گیرند اما حرفه ای‌ها خصوصا خبرنگاران عکاس دلایل دیگری برای استفاده از دوربین دیجیتال دارند.سرعت عمل در انتقال تصاویر به رسانه‌ای که برای آن کار می‌کنند

به دلیل حذف مراحل ظهور و چاپ و ادیت یا ویرایش سریع آن در رایانه از مهم‌ترین این دلایل است. درصد کمی از آماتورها هنوز از فیلم استفاده می‌کنند اما بسیاری از حرفه ای‌ها آن جا که نیاز به انتقال سریع تصاویر ندارند فیلم را ترجیح می‌دهند. به اعتقاد ایشان هنوز حسگرهای دیجیتال نمی‌تواند همهٔ کیفتی را که فیلم منتقل می‌کند عرضه کنند و نقایصی در این خصوص وجود دارد. اما با تحول سریع و چشمگیری که در عرصه دیجیتال شاهدیم این فاصله به سرعت رو به کاهش است .

تمام‌نگاری

نگاه اجمالی
تمام‌نگاری از نظر ثبت اطلاعات مربوط به یک صحنه و منظره بر روی فیلم، به عکاسی شباهت دارد اما شیوه‌ها و وسایل کار برای ایجاد تصویر همچون خود مقادیر به دست آمده کاملاً متفاوتند. در عکاسی متعارف تصویری که از یک منظره و صحنه به دست می‌آید، چه عکس باشد یا اسلاید به هر حال تصویری است که نهایتا ایجاد می‌شود.

اطلاعات مربوط به هر سه بند ثبت شده است و ناظر از تماشای تمام‌نگاشت احساس برجستگی در تصویر می‌کند. حتی بیش از آنچه در برجسته‌نمایی (استرئوسکوپی) معمول است بُعد در برجسته‌نمایی را با تعبیری می‌شود بعد کاذب نامید. چون فقط از یک زاویه یعنی همان زاویه‌ای که دوربین‌ها موقع عکسبرداری، مستقر بوده، می‌شود تصویر را مشاهده کرد.

در حالی که در تمام‌نگاری منظره بازسازی شده را از زوایای متعدد می‌توان دید و ناظر با حرکت دادن سر خود اثر ناشی از اختلاف منظر معین جابجایی روشن نسبت به هم در اثر جابجایی ناظر را حس خواهد کرد. سیر تحولی و رشد در سال ۱۹۴۷ دنیس گابور دانشمند انگلیسی تمام‌نگاری را پیش‌بینی و پیشگویی کرد، ولی نتوانست این امر را به طور عملی به نمایش در آورد.

این کار به اجبار تا اوایل سالها ۱۹۶۰ یعنی زمان اختراع نوع خاصی از منبع نور، لیزر به تعویق افتاد. تمام‌نگاری با نور همدوس لیزر • تهیه تمام‌نگاشت (هولوگرام) و ثبت تصویر مانند آنچه برای ثبت تصاویر متعارف عکاسی معمول است روی |فیلم عکاسی|فیلم حساس عکاسی انجام می‌گیرد اما برای درک تفاوت میان دو شیوه لازم است طبیعت نور بررسی شود.

• نور مرئی : نور مرئی شکلی از تابش الکترومغناطیسی است و با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ثانیه حرکت می‌کند. از سوی دیگر می‌دانیم که فاصله دو بر آمدگی در حرکت موجی را طول موج و تعداد برآمدگیهایی را که در هر ثانیه از یک نقطه معین می‌گذرد فرکانس یا بسامد حرکت موج می‌نامند. حاصلضرب بسامد در طول موج نیز سرعت انتشار خوانده می‌شود و چون سرعت انتشار ثابت است. بنابراین، می‌توان گفت که در فرکانس بالا طول موج‌ها کوتاهترند.

• منابع نوری که در عکاسی متعارف از آنها استفاده می‌شود، نور خورشید روشنایی حاصل از چراغهای برق است. فرکانس این نوع منابع نور، بسیار گسترده است. و نورهای فرابنفش تا فروسرخ را در بر می‌گیرد. به دلیل ماهیت نا منظم نور سفید در این نوع نور نمی‌توان در ثبت اطلاعات مربوط به عمق منظره یا صفحه استفاده کرد.

• برای ثبت اطلاعات مربوط به عمق منظره یا صفحه، منبع نور مورد استفاده باید از نوع تک فرکانسی باشد، یعنی تک رنگ باشد. و هر چه موج با موجهای دیگر هم فاز یا همدوس باشد، در چنین منبع نوری برآمدگی هر موج هم فاز با دیگر فیزیک امواج حرکت می‌کند و اضافه می‌کنیم که چنین تابش نوری را ابزار لیزری منتشر می‌کند. ثبت تمام‌نگاشت چون تابش لیزر منظم یعنی تکرنگ و همدوس است. جزئیات صحنه‌ای که چنین نوری بر آن می‌تابد،

با دقت تمام روی فیلم عکاسی منتقل می‌شود. موجی که از بخش‌های دورتر صحنه به فیلم می‌تابد نسبت به موج مربوط به بخش‌های نزدیکتر صحنه تأخیر خواهد داشت. همین امر روی فیلم ثبت می‌شود. برای ثبت یک باریکه مبنا (reference beam) مورد نیاز خواهد بود تا روابط فازی باریکه ما با هم مقایسه شوند. این کار با تقسیم کردن پرتو لیزر به دو بخش به دست می‌آید.

بخشی از باریکه به سمت صفحه مورد نظر هدف گیری می‌شود و باریکه منعکس شده از صفحه‌ با بخش دیگری از باریکه که مستقیما به فیلم عکاسی می‌تابد، مقایسه می‌شود. پرتوهای تابشی در محلی که به هم می‌رسند با هم تداخل خواهند کرد.

هنگامی که شکمهای دو موج بر هم منطبق می‌شوند. شدت با دامنه انرژی موج افزایش می‌یابد. این حالت را تداخل می‌نامند. وقتی شکم یک موج بر حداقل وضعیت موج دوم تطبیق می‌کند. چگالی کاهش می‌یابد. تداخل سازنده وقتی رخ می‌دهد که هر دو موج به طور هم فاز نسبت به هم به یک نقطه برسند. تداخل ویرانگر هنگامی اتفاق می‌افتد که فیزیک امواج غیر فاز باشند.

هر چند هر دو این فیزیک امواج که با یکدیگر برخورد می‌کنند با گذشت زمان تغییر می‌کنند. اما دامنه‌های به دست آمده در صفحه تمام‌نگاری با زمان تغییر نمی‌کنند این مسئله به این معناست که الگوی امواج ساکن به وجود می‌آید. و همین فیزیک امواج ساکن هستند که در فیلم عکاسی ثبت می‌شوند. علاوه بر این الگوی ثبت شده شامل اطلاعات دامنه و فاز باریکه تابشی است. در یک عکس متعارف فقط دامنه‌های نوری که به فیلم می‌رسند ثبت می‌شود.

طرح تمام‌نگاشت
فیلم تمام‌نگاری ظاهر شده یا تمام‌نگاشت، شباهتی به منظره اصلی یا موضوع اصلی ندارد. هرگاه موضوع مورد عکاسی، صفحه‌ای صاف و منعکس کننده نور باشد، تصویر روی فیلم مجموعه‌ای از رشته‌های روشن و تاریک خواهد بود. حال آنکه تصویر یک نقطه به صورت تعدادی دایره‌ هم مرکز خواهد بود و در واقع تمام‌نگاشت یک منظره به شکل دوایر تیره و روشن است است که با پیچیدگی خاصی بر روی هم قرار گرفته‌اند.

بازسازی صحنه
ثبت تصاویر تمام‌نگاری شیوه‌های گوناگون دارد اما معمولاً تمام‌نگار به صورت شفافه (فیلمی مانند اسلاید) ثبت می‌شود برای ایجاد و بازسازی منظره اصلی باید پرتو نور همدوس مطابق باریکه مبنا که در ثبت تصویر مورد استفاده قرار گرفته است بر شفافه تاباند. هرگاه در پشت همین شفافه قرار بگیریم تصویرهای صحنه یا منظره را دوباره خواهیم دید.

در واقع پرتو لیزری که تصویر را بازسازی می‌کند، باید عینا مانند پرتو اولیه نباشد. این پرتو به محض عبور از داخل شفافه تمام‌نگاشت از نظر دامنه و فاز تغییر می‌کند. و به این ترتیب تصویر مجازی از جسم ایجاد می‌کند که فقط ناظری که پشت تمام‌نگاشت قرار دارد، آن را می‌بیند.

علاوه بر آن یک تصویر حقیقی نیز در سمتی که ناظر قرار دارد، ظاهر می‌شود. این تصویر را با چشم نمی‌توان دید و برای مشاهده آن باید پرده‌ای را در باریکه کانونی قرار دارد، تا تصویر بر روی آن تشکیل شود. چون رنگ به فرکانس نور بستگی دارد. بنابراین تمام‌نگاری که با استفاده از یک باریکه لیزر به وجود می‌آید تکرنگ خواهد بود. البته با استفاده از سه باریکه لیزر که بسامد آنها مطابق با بسامد نور (رنگهای اصلی قرمز، سبز و آبی باشد می‌تواند تصویری تمام رنگی ایجاد کرد.

کاربردهای تمام‌نگاری
• با توجه به خواص بی‌شمار تمام‌نگارها از آنها در صنعت و مهندسی بسیار سود می‌برند. یک خاصیت این است که می‌توان چندین تمام‌نگاشت را روی یک فیلم ثبت کرد. جهت باریکه مبنا یا مرجع نسبت به فیلم در عکسبرداریهای گوناگون متفاوت است.

از این رو الگوهای تداخلی و ایجاد تصویر هنگامی امکان دارد که فیلم را پس از ظهور و ثبت در برابر تابش پرتو در باز سازنده قرار دهیم. این پرتو دقیقا در همان جهتی بر فیلم می‌تابد که باریکه مبنا در آن جهت بر آن تابیده است.

در واقع به همین دلیل است که می‌توان با تغییر دادن زاویه تابش نور تصاویر متعددی را بر روی یک فیلم ثبت کرد. و ناظر می‌تواند با چرخاندن فیلم در برابر باریکه ثابت نور، کلیه تصاویر ثبت شده را یک به یک ببیند. بدین ترتیب از تمام‌نگاری در تمام زمینه‌هایی که به ذخیره و نگهداری اطلاعات مربوط می‌شود می‌توان استفاده کرد.

• کاربرد دیگر تمام‌نگاری در بررسی اندازه اشیایی است که از روی آن مدل دیگری ساخته‌اند. در واقع اصل شیئ و نسخه بدل را طوری در معرض تابش شعاعهای لیزر قرار می‌دهند که تمام‌نگاشت ایجاد می‌کند. هرگاه اندازه‌ اصل و بدل با یکدیگر متفاوت باشند، الگوههای تداخلی به وجود می‌آورند. از روی این الگوها اختلافها را متوجه می‌شوند. در این شیوه اختلافی به اندازه ۰٫۰۰۰۳ میلیمتر قابل مشاهده و بررسی است. تمام‌نگار از کشفیات نسبتاً جدید است و موارد استفاده از آن در حال افزایش است.

واژه تمام‌نگاری از برابرنهاده‌های فرهنگستان زبان فارسی است.
مطلب از دانشنامهٔ رشد از کاربردهای تمام نگاری CDهای تمام نگاری است : تمام نگاری یعنی ایجاد یک تصویر کامل و سه بعدی از یک شی سه بعدی. این کار به‌وسیله پرتوهای لیزر انجام می‌شود. پرتوهای لیزر همدوس را به سمت هدف نشان می‌‌گیرند و در سر راه موانعی قرار می‌‌دهند. پرتوها پس از برخورد با مانع و منحرف شدن،

جایی با هم تداخل می‌کنند. با قرار دادن مناسب منبع لیزر و مانع، می‌توان کاری کرد محل تداخل پرتوها کاملاً مشخص شود و در این محل تصویری از مانع بوجود می‌آید که شامل همه زوایای آن هم هست. اخیرا یک شرکت ژاپنی با نام اپتور (Optware) موفق به استفاده از این فناوری در تولید سی دی‌ها و دی وی دی‌های ذخیره اطلاعات شده است

این شرکت پیشرو در تکنیک‌های تمام نگاری است و توانسته با استفاده از تمام نگاری دیسک‌هایی تولید کند که قادر به ذخیره یک ترابایت اطلاعات هستند و سرعت انتقال اطلاعات حدود یک گیگابایت در ثانیه است. کاری که دانشمندان شرکت اپتور انجام داده اند، قرار یک لایه بسیار نازک آینه‌ای در جلوی لایه اطلاعات است. نقش این لایه جلوگیری از پخش شدن پرتوها پس از بازتاب و محلی برای ایجاد تصویر تمام نگاری از اطلاعات است.

همچنین برای ذخیره اطلاعات بر روی این دیسک ها، از صفحات اطلاعات (DATA Pages) استفاده می‌شود که دوبعدی و بصورت فایلهای Bitmap هستند و پس از قرار گرفتن بر روی هم نقشه‌ای را در اختیار دستگاه می‌‌گذارند که بر اساس آن تصویر تمام نگاری اطلاعات ایجاد می‌شود. پس از ایجاد نقشه سه بعدی، یک پرتو که شامل دو نوع لیزر مرجع و سیگنال است به سمت آن شلیک می‌شود و با برخورد با پستی بلندی‌های اطلاعات براساس نقشه سه بعدی، اطلاعات را بصورت تمام نگاری ذخیره می‌کند. این روش کاملاً عملی علاوه بر افزایش سرعت انتقال و میزان ذخیره اطلاعات، امتیاز دیگر هم دارد که تغییر نکردن ابعاد دیسک‌ها است.

دیسک‌های تمام نگاری، ابعادی در حدود DVD معمولی دارند و از همه مهم‌تر عمل ضبط اطلاعات و خواندن آن توسط دستگاه‌های تمام نگاری، بسیار کم هزینه است و طبق پیش بینی شرکت اپتور، استفاده از این دیسک‌ها به زودی در میان کاربرها رایج خواهد بود. قطر این دیسک‌ها حدود ۱۲ سانتی متر است که تفاوت چندان با قطر دی وی دی‌ها ندارد. اگر با دقت به سطح پشتی یکی از این دیسک‌های تمام نگاری نگاه کنید، می‌توانید ردیف‌های اطلاعات ضبط شده بصورت سه بعدی را در آن ببینید.

انسل آدامز

انسل آدامز ۲۰ فوریه ۱۹۰۲ در سانفرانسیسکو به دنیا آمد. ۱۲ ساله بود که پدر و مادرش به استعداد او در موسیقی پی بردند و مشغول مشق پیانو شد. چند سال بعد با عکاسی آشنا شد. اولین گزارش تصویری‌اش را در ۲۰ سالگی به چاپ رساند.

اما هنوز آن قدر شیفته عکاسی نبود که پیانو را رها کند، تا آن جا که در۲۳ سالگی هنوز مصمم بود یک پیانیست شود. ۵ بعد با عکاس برجسته آمریکایی پل استراند ملاقات کرد. مصمم شد عکاس شود. از آن به بعد نمایشگاه‌های زیادی گذاشت و مجموعه‌ها و گزارش‌های تصویری متنوعی از آمریکا به چاپ رساند.

چاپ کتاب مقدمه ای بر عکاسی، تأسیس بخش عکاسی موزه هنرهای مدرن نیویورک و برگزاری نمایشگاه انفرادی مکان آمریکایی از فصل‌های کارنامه عکاسی او هستند. موضوع عکس‌های انسل آدامز، بیشتر طبیعت و چشم اندازهای غرب آمریکا بود. فرم بیانی در تصویر برای آدامز اهمیت بیشتری از واقعیت داشت. او نگاتیو را مواد خام عکاسی می دانست

و به چاپ به عنوان مرحله اجرا و به ثمر رساندن اثر، اهمیت بسیاری می داد. این حرکت قبلا توسط استیگلیتز شروع شده بود و نگاه آدامز متأثر از آشنایی با او بود. آدامز دخل و تصرفی که به قابلیت های اساسی نگاتیو آسیب نزند را در عکاسی پی می گرفت و در همین راستا ابداعات زیاد برای تحول در چاپ و دستکاری نور و قابلیت های بصری داشت.

او خودش می گوید: من یک کنتراست و زمان نوردهی معینی را به عنوان پایه و اساس به دست آوردم بعد با تغییرات نور و عمل سوزاندن و بعضی اوقات با استفاده از فیلترهای گوناگون کنتراست، نگاتیو را چاپ کردم.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”