ریتم آهنگ

آشنایی با زندگی آنتون ریچا؛ آهنگساز بزرگ ولی ناشناس موسیقی کلاسیک

آشنایی با زندگی آنتون ریچا؛ آهنگساز بزرگ ولی ناشناس موسیقی کلاسیک

آنتون جوزف ریچا آهنگساز و نظریه‌پرداز موسیقی متولد چک، تحصیل‌کرده باواریایی بود.  او که دوست معاصر و مادام‌العمر بتهوون بود، اکنون بیشتر به خاطر مشارکت‌های اولیه‌اش در ادبیات پنج‌گانه بادی و نقشش به عنوان معلم شاگردانی از جمله فرانتس لیست، هکتور برلیوز و سزار فرانک به یاد می‌آید. او همچنین یک نظریه پرداز ماهر بود و چندین رساله در جنبه های مختلف آهنگسازی نوشت. برخی از کارهای نظری او به روش‌های تجربی آهنگسازی می‌پردازد که در آثار مختلفی مانند فوگ و اتود برای پیانو و کوارتت زهی به کار می‌برد.

 

هیچ یک از ایده‌های پیشرفته‌ای که او در رادیکال‌ترین موسیقی و نوشته‌هایش از جمله چند ریتم، چندتونالیته و موسیقی میکروتونال دفاع می‌کرد، توسط دیگر آهنگسازان قرن نوزدهم پذیرفته یا به کار گرفته نشد. به دلیل عدم تمایل ریچا به انتشار موسیقی خود (مانند مایکل هایدن قبل از او)، او بلافاصله پس از مرگش در گمنامی فرو رفت و زندگی و کار او هنوز به طور فشرده مورد مطالعه قرار نگرفته است.

زندگی

1770-1805: سال های اولیه، اولین بازدید از پاریس و دوره وین

ریچا در پراگ به دنیا آمد. پدرش شیمون، لوله کش شهر، زمانی که آنتون تنها 10 ماه داشت درگذشت.  ظاهراً مادر ریچا علاقه‌ای به تحصیل پسرش نداشت، و بنابراین در سال 1780 او به دنبال یک انگیزه ناگهانی از خانه فرار کرد - همانطور که در خاطراتش نقل می‌کند، روی کالسکه‌ای در حال عبور پرید.  او ابتدا به دیدار پدربزرگ پدری خود در کلاتووی رفت و سپس عموی پدری خود جوزف ریچا، نوازنده ویولن سل، رهبر ارکستر و آهنگساز برجسته ساکن والرشتاین، باواریا، که او را به فرزندی پذیرفت.  یوزف و همسرش از آنجایی که فرزندی نداشتند، می‌توانستند توجه کامل خود را به آنتون جوان معطوف کنند: یوزف ویولن و پیانو را به او یاد داد، همسرش اصرار داشت که فرانسوی و آلمانی به او آموزش داده شود و فلوت نیز به او آموزش داده شد.

 

در سال 1785 خانواده به بن نقل مکان کردند، جایی که ریشا به عضویت Hofkapelle ماکس فرانتس، انتخاب کننده کلن، با نواختن ویولن و فلوت دوم در ارکستر دربار به رهبری عمویش، شد.  بتهوون جوان در سال 1789 به عنوان ویولن و نوازنده ارگ ​​وارد Hofkapelle شد و رایشا با او دوست شد. کریستین گوتلوب نیفه، یکی از مهم‌ترین چهره‌های زندگی موسیقی شهر در آن زمان، احتمالاً به رایچا و شاگرد پیانوی با استعدادش بتهوون آهنگسازی را آموزش داده و آنها را با آثار یوهان سباستین باخ، مانند چاه آشنا کرده است. -کلاویر مزاج.

 

از حدود سال 1785 ریشا برخلاف میل عمویش به طور مخفیانه آهنگسازی خواند و اولین سمفونی خود را در سال 1787 آهنگسازی و رهبری کرد و در سال 1789 وارد دانشگاه بن شد و تا سال 1794 که بن مورد حمله فرانسوی ها قرار گرفت و به تصرف درآمد، در آنجا تحصیل کرد و اجرا کرد. او موفق شد به هامبورگ فرار کند،   عهد کرد که دیگر در انظار عمومی اجرا نکند و شروع به کسب درآمد از تدریس هارمونی، آهنگسازی و پیانو کرد. او آهنگسازی را ادامه داد و ریاضیات، فلسفه و به طور قابل توجهی روش های تدریس آهنگسازی را مطالعه کرد. در سال 1799 او به پاریس نقل مکان کرد، به امید موفقیت به عنوان آهنگساز اپرا. با این حال، این امیدها بر باد رفت: او با وجود حمایت دوستان و اعضای با نفوذ اشراف، نه می‌توانست لیبرتوهای قدیمی‌اش را پذیرفته و نه متن‌های جدید مناسب پیدا کند، و در سال 1801 به وین رفت.

 

زمانی که در آنجا بود، مانند بتهوون و شوبرت جوان، نزد آنتونیو سالیری و یوهان گئورگ آلبرشتبرگر مطالعه کرد.  هر دو معلمان مشهوری بودند، و آلبرشتسبرگر نیز نظریه پرداز مهمی بود و در نظریه کنترپوان و تئوری فوگال صاحب اعتبار بود. رایشا با هایدن که در طول دهه 1790 چندین بار در بن و هامبورگ ملاقات کرده بود، تماس گرفت و دوستی خود را با بتهوون، که از سال 1792، زمانی که بتهوون از بن به وین نقل مکان کرد، ندیده بود، تجدید کرد. در این زمان (اواخر 1802-1803) سمفونی ارویکا بتهوون در دوران بارداری بود، و به احتمال زیاد این دو مرد در مورد فوگ در ترکیب مدرن تبادل نظر کردند.  نقل مکان رایشا به وین، آغاز دوره ای پربارتر و موفق تر در زندگی او بود. همانطور که او در خاطرات خود می نویسد: "تعداد کارهایی که در وین به پایان رساندم شگفت انگیز است. پس از شروع، قدرت و تخیل من خستگی ناپذیر بود. ایده ها آنقدر سریع به ذهنم می رسید که اغلب دشوار بود که آنها را بدون از دست دادن برخی از آنها کنار بگذارم. همیشه میل زیادی به انجام کارهای غیرمعمول در ترکیب بندی داشتم. وقتی با روشی اصلی می نوشتم، قوای خلاقیت و روحیه من نسبت به دستورات پیشینیانم تیزتر به نظر می رسید." در پاریس، در کاخ شاهزاده جوزف فرانتس فون لوبکوویتز، حامی برجسته بتهوون اجرا شد. امپراتور ماریا ترزا (از ناپل و سیسیل) پس از این اجرا اپرای دیگری به نام Argine, regina di Granata را سفارش داد که فقط به صورت خصوصی اجرا شد. مطالعات او در هامبورگ در اینجا با انتشار چندین اثر نیمه آموزشی و دایره المعارفی مانند 36 فوگ برای پیانو (منتشر شده در 1803، تقدیم به هایدن) و L'art de varier، a lar به نتیجه رسید.

 

چرخه تغییرات مقیاس ge (در 1803/04 برای شاهزاده لوئی فردیناند) و رساله Practische Beispiele (منتشر شده در 1803) که شامل 24 ترکیب بود.

 

1806–1836: خروج از وین و زندگی در پاریس

زندگی و حرفه ریشا در وین با اشغال شهر توسط نیروهای فرانسوی توسط ناپلئون در نوامبر 1805 قطع شد. در سال 1806 رایشا به لایپزیگ سفر کرد تا اجرای کار جدید خود، کانتاتا لنور را ترتیب دهد (در پراگ توقف کرد تا مادرش را برای اولین بار از سال 1780 ببیند)، اما به دلیل اینکه لایپزیگ توسط فرانسوی ها محاصره شده بود، نه تنها اجرا لغو شد، بلکه لغو شد. او چندین ماه نتوانست به وین بازگردد. زمانی که او بازگشت خیلی طول نکشید، زیرا در سال 1808 امپراتوری اتریش در حال آماده شدن برای جنگی دیگر، جنگ ائتلاف پنجم بود، بنابراین رایشا تصمیم گرفت به پاریس برگردد.  او به زودی آهنگسازی را به طور خصوصی تدریس می کرد. جورج اونسلو آهنگساز پرکار آینده یکی از شاگردان او در سال 1808 بود. این بار سه اپرای او ساخته شد، اما همه آنها شکست خوردند. با این حال شهرت او به عنوان نظریه پرداز و معلم به طور پیوسته افزایش یافت و تا سال 1817 بیشتر شاگردانش به استادی در کنسرواتوار پاریس تبدیل شدند. سال بعد، خود رایشا با حمایت لویی هجدهم به عنوان استاد کنسرواتوار کنسرواتوار منصوب شد، علی‌رغم مخالفت پروفسور تأثیرگذار آهنگ‌سازی و (از سال 1822) کارگردان، لوئیجی کروبینی  .

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”