ژوسکین دوپرز که اغلب به سادگی به عنوان ژوسکین شناخته می شود، آهنگساز فرانسوی رنسانس بود. او مشهورترین آهنگساز اروپایی بین گیوم دوفای و جیووانی پیرلوئیجی دا پالسترینا بود و معمولاً به عنوان شخصیت مرکزی مکتب فرانسوی-فلاندری در نظر گرفته می شود. ژوسکین به طور گسترده به عنوان اولین استاد سبک رنسانس عالی موسیقی آوازی چند صدایی شناخته می شود که در طول زندگی او ظهور کرد.
در طول قرن شانزدهم، جوسکوین شهرت بزرگترین آهنگساز عصر را به دست آورد، تسلط او در تکنیک و بیان مورد تقلید و تحسین جهانی قرار گرفت. نویسندگان مختلفی مانند بالداسار کاستیلیونه و مارتین لوتر در مورد شهرت و شهرت او نوشتند و لوتر اعلام کرد که "او استاد نتها است. آنها باید هر کاری که او میخواهد انجام دهند؛ در مورد سایر آهنگسازان نیز باید همانطور که نتها میخواهند عمل کنند. نظریه پردازانی مانند هاینریش گلارین و جوزفو زارلینو سبک او را بهترین بیانگر کمال می دانستند. بسیاری از تصنیفهای ناشناس توسط کپینویسان به او نسبت داده شد، احتمالاً برای افزایش فروش آنها. بیش از 370 اثر به او نسبت داده میشود؛ تنها پس از ظهور پژوهشهای تحلیلی مدرن بود که برخی از این انتسابها بر اساس ویژگیهای سبکشناختی و شواهد دستنویس به چالش کشیده شد و به عنوان اشتباه آشکار شد. علیرغم شهرت جوسکوین، که تا آغاز دوران باروک دوام آورد و در قرن بیستم احیا شد، زندگی نامه او در سایه است و تقریباً هیچ چیز در مورد شخصیت او شناخته شده نیست. تنها اثری که ممکن است در دست خود او باشد، گرافیتویی بر دیوار کلیسای سیستین است، و تنها یک ذکر معاصر از شخصیت او شناخته شده است.
ژوسکین هم موسیقی مقدس و هم سکولار و در تمام فرمهای آوازی مهم آن زمان، از جمله تودهها، موتتها، شنسونها و فرتولها نوشت. در طول قرن شانزدهم، او به دلیل استعداد ملودیک و استفاده از وسایل فنی مورد ستایش قرار گرفت. در دوران معاصر، محققین کوشیده اند تا به جزئیات اساسی زندگی نامه او پی ببرند و کوشیده اند ویژگی های کلیدی سبک او را برای تصحیح انتساب های نادرست تعریف کنند. ثابت شده است که این کار دشوار بوده است، زیرا ژوسکین گاهی به سبکی سخت و بدون تزئینات مینوشت، و در مواقع دیگر موسیقیای تولید میکرد که نیاز به مهارت قابلتوجهی داشت. هاینریش گلارین در سال 1547 نوشت که ژوسکین نه تنها یک "ویرتوز باشکوه" (لاتین را می توان به عنوان "خودنمایی" نیز ترجمه کرد) بود، بلکه قادر بود "مسخره کننده" باشد و از طنز به طور مؤثر استفاده کند. در حالی که تمرکز پژوهش در سالهای اخیر حذف موسیقی از «کانون جوسکوین» (از جمله برخی از معروفترین قطعات او) و نسبت دادن مجدد آن به معاصرانش بوده است، موسیقی باقیمانده برخی از معروفترین و ماندگارترین آثار رنسانس را نشان میدهد.
موسیقی
بررسی اجمالی
جوسکوین در یک مرحله انتقالی در تاریخ موسیقی زندگی کرد. سبک های موسیقی به سرعت در حال تغییر بودند، تا حدی به دلیل حرکت نوازندگان بین مناطق مختلف اروپا. بسیاری از نوازندگان شمالی به ایتالیا نقل مکان کردند، قلب رنسانس، که تحت حمایت اشراف ایتالیایی از هنر قرار گرفتند. در حالی که در ایتالیا، این آهنگسازان تحت تأثیر سبک های بومی ایتالیایی قرار گرفتند و اغلب آن ایده ها را با خود به سرزمین خود بازگرداندند. خطوط موزیکال آویزان نسل Ockeghem، پیچیدگی متضاد هلندی ها، و بافت های همفونیک لاودای ایتالیایی و موسیقی سکولار شروع به ادغام در یک سبک واحد کردند. در واقع ژوسکین قرار بود چهره پیشرو در این روند موسیقی باشد، که در نهایت منجر به شکلگیری یک زبان موسیقی بینالمللی شد که مشهورترین آهنگسازان آن شامل Palestrina و Lassus بودند.
جوسکوین احتمالاً هنر خود را در منطقه زادگاهش در شمال، در فرانسه، و سپس در ایتالیا زمانی که به میلان و رم رفت آموخته است. آثار مقدس اولیهاش از پیچیدگیهای متضاد و خطوط آراسته و ملیزماتیک اوکیگم و معاصرانش تقلید میکنند، اما در همان زمان که او تکنیک ضدپونگی خود را یاد میگرفت، برای موسیقی سکولار خود اصطلاحی ایتالیایی به دست میآورد: هر چه باشد، او توسط محبوب ایتالیایی احاطه شده بود. موسیقی در میلان در پایان کار خلاقانه طولانی خود، که تقریباً 50 سال پربار به طول انجامید، او سبک ساده شده ای را ایجاد کرد که در آن هر صدای یک آهنگ پلی فونیک حرکت آزاد و روان را به نمایش می گذاشت و توجه زیادی به تنظیم واضح متن و همچنین شفافیت می شد. همسویی متن با موتیف های موسیقی در حالی که آهنگسازان دیگری بر توسعه سبک جوسکوین تأثیرگذار بودند، به ویژه در اواخر قرن پانزدهم، او خود به تأثیرگذارترین آهنگساز اروپا تبدیل شد، به ویژه پس از توسعه چاپ موسیقی، که همزمان با سال های بلوغ و اوج تولید او بود. این رویداد تأثیر او را حتی بیشتر از آنچه در غیر این صورت ممکن بود تعیینکننده کرد.
بسیاری از شیوه های آهنگسازی مدرن "مدرن" در عصر حوالی سال 1500 متولد شدند. جوسکوین از "سلول های حرکتی" در آهنگسازی خود استفاده گسترده ای کرد.
ضربات ملودیک کوتاه و به راحتی قابل تشخیص است که از صدا به صدا در بافتی متضاد منتقل می شود و به آن وحدتی درونی می بخشد. این یک اصل اساسی سازمانی در موسیقی است که از حدود 1500 تا به امروز به طور مداوم اجرا می شود.
ژوسکین به تمام اشکال مهم رایج در آن زمان، از جمله توده ها، موتت ها، chansons و frottole می نوشت. او حتی در توسعه یک فرم جدید، موت-شانسون، که حداقل سه نمونه از آن را به یادگار گذاشت، کمک کرد. علاوه بر این، برخی از قطعات او احتمالا برای اجرای دستگاهی در نظر گرفته شده بود.
هر منطقه از خروجی او را می توان بر اساس فرم یا دوره فرضی ترکیب تقسیم بندی کرد. از آنجایی که تاریخگذاری ترکیبهای جوسکوین بهویژه مشکلساز است، با اجماع علمی فقط در مورد تعداد کمی از آثار، بحث در اینجا بر اساس نوع است.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”