ریتم آهنگ

بیوگرافی لئونورا کارینگتون؛ نقاش بریتانیایی

بیوگرافی لئونورا کارینگتون؛ نقاش بریتانیایی

بیوگرافی لئونورا کارینگتون

دوران کودکی

لئونورا کارینگتون در سال 1917 در خانواده هارولد کارینگتون، نجیب زاده انگلیسی و خودساخته نساجی و همسر ایرلندی او، موری مورهد کارینگتون، متولد شد. کارینگتون دوران کودکی خود را در املاک خانوادگی در لنکاوی، انگلستان گذراند. در آنجا او توسط حیوانات، به‌ویژه اسب‌ها احاطه شده بود، و با گوش دادن به افسانه‌ها و داستان‌های دایه ایرلندی‌اش از فولکلور سلتیک بزرگ شد، منابع نمادگرایی که بعداً الهام‌بخش آثار هنری او شد. کارینگتون کودکی سرکش و نافرمان بود که توسط تعدادی از فرمانداران، معلمان و راهبه ها آموزش دیده بود و به دلیل رفتار بد از دو مدرسه صومعه اخراج شد.

 

کارینگتون بیش از هر رشته دیگری به بیان هنری کشیده شد. با این حال، والدین او در مورد تمایلات هنری کارینگتون تردید داشتند و آنها اصرار داشتند که او را به عنوان اولین بازیگر در دربار پادشاه جورج پنجم معرفی کنند. هنگامی که او به شورش ادامه داد، آنها او را برای تحصیل مختصر هنر در فلورانس ایتالیا فرستادند. کارینگتون تحت تاثیر مجسمه‌سازی و معماری قرون وسطایی و باروکی که در آنجا مشاهده کرد، قرار گرفت و به‌ویژه از نقاشی‌های رنسانس ایتالیا الهام گرفت. هنگامی که کارینگتون به لندن بازگشت، والدین کارینگتون به او اجازه دادند ابتدا در مدرسه هنر چلسی و سپس در مدرسه ای که توسط آمده اوزنفانت، نقاش مهاجر فرانسوی و کوبیست تأسیس شده بود، در رشته هنر تحصیل کند.

 

آموزش اولیه

به طور اتفاقی، کارینگتون در اواخر نوجوانی خود، در جریان بین المللی شدن جنبش سوررئالیستی، در معرض کار چهره های برجسته آوانگارد قرار گرفت. در طول تحصیل در آکادمی Ozenfant، او عمیقا تحت تاثیر دو کتاب قرار گرفت. یکی از آنها خاطرات سفری بود از الکساندرا دیوید-نیل، کاشف زن که در دهه 1920 با لباس مبدل مرد به لهاسا، تبت رفت و به یک لاما تبدیل شد. دیگری سوررئالیسم سر هربرت رید با تصویر روی جلد هنرمند آلمانی ماکس ارنست بود. در سال 1936، کارینگتون 19 ساله در نمایشگاه بین المللی سورئالیسم در گالری نیو برلینگتون لندن شرکت کرد و متوجه شد که به کدهای هنری مرموز سورئالیست ها کشیده شده است. مانند بسیاری از سوررئالیست‌ها، کارینگتون از پس‌زمینه‌ای ممتاز سرچشمه می‌گرفت که به طور همزمان مانعی برای خلاقیت بود. احساس خفه شدن توسط سختگیری و تعصبات طبقاتی اشراف انگلیسی، او جذب قدرت دگرگون کننده زیبایی شناسی سوررئالیستی شد.

 

در سال 1937 کارینگتون در یک مهمانی در لندن با مکس ارنست آشنا شد. آن دو عاشق هم شدند و راهی پاریس شدند. ارنست همسرش را ترک کرد و او و کارینگتون در سال 1938 در سن مارتین اردش در جنوب فرانسه اقامت گزیدند. در این مرحله از عاشقانه آنها، کارینگتون خود را در شیوه های سوررئالیستی غوطه ور کرد و فرآیندهای مشترک نقاشی، کلاژ و نوشتن خودکار را بررسی کرد. ارنست با این حال، بت های آنها با پیشرفت جنگ جهانی دوم به پایان رسید. ارنست چندین بار در فرانسه تحت اشغال آلمان دستگیر شد و در نهایت با کمک پگی گوگنهایم به ایالات متحده گریخت و رابطه خود با کارینگتون را رها کرد. کارینگتون که به دلیل جدایی از ارنست ویران شده بود، فرانسه را ترک کرد و به مادرید سفر کرد و به سختی از دست نازی ها فرار کرد. او در اسپانیا دچار یک فروپاشی روانی شد و در بیمارستان روانی در مادرید بستری شد. زمانی که او از هذیان های مکرر و حملات اضطراب رنج می برد، والدینش در مراقبت های پزشکی او مداخله کردند. کارینگتون بستری شد و با شوک درمانی تحت درمان قرار گرفت. این هنرمند از این مصیبت آسیب دید و در نهایت به سفارت مکزیک لیسبون پناه برد.

 

دوره بلوغ

با تشویق آندره برتون، کارینگتون در مورد تجربیات خود با بیماری روانی در اولین رمانش به نام پایین پایین (1945) نوشت و چندین نقاشی تیره و تاریک را خلق کرد که تداعی کننده فروپاشی روانی او بود، از جمله یکی با عنوان پایین پایین (1941). کارینگتون اغلب به این دوره از آسیب روانی به عنوان منبع الهام برای هنر خود نگاه می کرد. در سال 1941 کارینگتون با شاعر و دیپلمات مکزیکی رناتو لدوک، دوست پابلو پیکاسو ازدواج کرد. در شراکت کوتاه مدت خود، کارینگتون و لدوک قبل از درخواست طلاق دوستانه به نیویورک سفر کردند.

 

کارینگتون در سال 1942 در مکزیک اقامت گزید. در مکزیکو سیتی، با Emeric ("Chiki") Weisz عکاس مجارستانی یهودی آشنا شد که با او ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام های پابلو و گابریل شد. کارینگتون در دهه‌های 1940 و 1950 خود را وقف آثار هنری خود کرد و یک حس سورئالیستی شدیداً شخصی را ایجاد کرد که نمادگرایی زندگی‌نامه‌ای و پنهانی را با هم ترکیب می‌کرد. او با چندین سوررئالیست دیگر که پس از آن در مکزیک کار می کردند، از جمله رمدیوس وارو و بنجامین پرت، نزدیک شد. در سال 1947 از کارینگتون برای شرکت در نمایشگاه بین المللی سورئالیسم در گالری پیر ماتیس در نیویورک دعوت شد، جایی که آثار او بلافاصله به عنوان رویایی و منحصر به فرد زنانه شناخته شد. آثار او همچنین در نمایشگاه‌های گروهی در موزه هنر مدرن و گالری هنر این قرن پگی گوگنهایم در نیویورک به نمایش درآمد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”