ریتم آهنگ

کلو کاهون؛ عکاس خلاق فرانسوی

کلو کاهون؛ عکاس خلاق فرانسوی

خلاصه ای از کلود کاهون

سلف پرتره های عکاسی کلود کاهون ترکیبی گیج کننده از رمز و راز، شور و شعف و متانت را ارائه می دهد. کاهون که در فرانسه متولد شد، بیشتر در جزیره جرسی با عشق طولانی مدت، مارسل مور زندگی می کرد. آنها که با نام های لوسی شواب و سوزان مالهرب نیز شناخته می شوند، هر دو نام مستعار ترجیحی خود را که از نظر جنسیت خنثی هستند، در اوایل بزرگسالی انتخاب کردند. مور، اگرچه اغلب نامرئی بود، اما همیشه حضور داشت - معمولاً عکس‌ها را می‌گرفت و همچنین کلاژ می‌نوشت - و از این نظر به همان اندازه که حمایت شخصی کاهون بود، همکار هنرمند بود. کشف خود کاهون که به قول خود کاهون به عنوان یک «شکار» توصیف می‌شود، از طریق ترکیبی از متن و تصویر، بی‌وقفه و گاه آزاردهنده است. از مجری سیرک، پوشیده در لایه‌های هنری گرفته تا یک راهب بودایی برهنه‌شده که بر پایه صداقت است، کاهون درگیر گفت‌وگوی مداوم با چندگانگی است. به طور غم انگیزی مطابق با ماهیت پراکنده دیدگاه کاهون، بسیاری از آثار این هنرمند پس از دستگیری و سپس زندانی شدن به دلیل مقاومت در برابر نازی ها از بین رفت. آنچه باقی می ماند موازی جالب توجه با عنوان نشریه خاطرات کاهون Aveux Non Avenus است که به عنوان Disavowels ترجمه شده است، که به طور معمایی نشان می دهد که برای همه آنچه آشکار و داده می شود، هنوز چیزهای زیادی پنهان یا گم شده است.

 

دستاوردهای او

مضامین مالیخولیا، بیهودگی و عدم اطمینان در زندگی حرفه ای کهون وجود دارد. کاهون آثار هنری "کامل" نمی سازد، بلکه همه عکس ها و نوشته ها ترکیب می شوند تا بخشی از یک کل بزرگتر و در عین حال ناتمام شوند. کاهون اعتراف می‌کند که پاسخ‌ها را ندارد، و به همین دلیل به طور غیرعادی خامی، عذاب و ناراحتی ندانستن را قابل مشاهده می‌کند.

سوال مقدماتی رمان ناجا (1928) آندره برتون، "من کی هستم؟" با موشکافی شدید تکرار می شود، در حالی که کلاژهای ساخته شده با مور همان عشق به تقارن و دید منشوری موجود در تصاویر کتاب را نشان می دهد. به طور کلی، کاهون به نقوش خاصی مانند مو، دست و حیوانات با دیگر سوررئالیست‌های زن علاقه دارد و به طور مشابه از تکنیک‌های دوبرابر کردن و تأمل برای زیر سؤال بردن مفاهیم ثابت جنسیت و هویت استفاده می‌کند.

کارهای کاهون مشتاقانه منتظر آثار فرانچسکا وودمن، سیندی شرمن و گیلیان ویرینگ است. شرمن و ویرینگ، تحت تأثیر آثار تئاتری کاهون، هر دو بعداً فرضیات چند شخصیت «نقاب‌دار» را بررسی می‌کنند و مقاله کلاسیک خوان ریویر درباره زنانی را که «زنانه بودن را به عنوان بالماسکه» به کار می‌گیرند (1929) را به یاد می‌آورند. با این حال، وودمن، عکس‌های بعدی کاهون، ارگانیک‌تر و در فضای باز را دنبال کرد. هر دو هنرمند با جلبک های دریایی، پوشانده شده در پوشش گیاهی و غوطه ور در آب، اروس و تاناتوس را به طرزی عالی در محیط بزرگ طبیعت ترکیب می کنند.

ابهامی در اطراف کاهون وجود دارد که هنرمند را به چهره ای منزوی تبدیل کرده است. در شخصیت کاهون یک فرد وسواسی تنها بود و در عین حال از مور نیز جدا نشدنی بود. از سال 1937 به بعد، با دور شدن از محافل هنری پاریس به جزیره دورافتاده جرسی، این زوج تا حدودی بی دست و پا، طرد شده و غیرقابل دسترس شدند. علاوه بر این، با تخریب بیشتر آثار کاهون در سال 1944، آثار شناخته شده کلی نسبتاً کوچک شد و این معما را بیشتر کرد. آثار اصلی که باقی مانده اند بسیار کوچک هستند، گویی به عنوان سرنخ هایی برای گنج یابی بسیار بزرگتر باقی مانده اند.

 

درباره اثر خود پرتره به عنوان یک دختر جوان

این عکس یکی از اولین نمونه های شناخته شده از سلف پرتره توسط کاهون است و نگاهی شدید و نافذ به بیرون را نشان می دهد. سر هنرمند به طرز قابل توجهی و به طرز بی‌روحانه‌ای بی‌جسم است، که نشان‌دهنده عدم تعادل است، گویی سر به‌طور نامتناسبی سنگین است و بدن به نوعی زائد است. سارا هاوگیت، مورخ هنر متخصص در کارهای کاهون، در رختخواب دراز کشیده و ملحفه ها را تا چانه بالا کشیده است، استدلال می کند که "او مانند یک معلول در تخت بیمارستان به نظر می رسد" و پیشنهاد می کند که این ممکن است اشاره ای بصری به دوره های زمانی باشد. افسردگی حاد که هم کاهون و هم مادر کاهون از آن رنج می بردند. در واقع، این مسیر تحقیق را می توان بیشتر پیش برد، زیرا به نظر می رسد که زن در سردخانه مرده است. چشم‌های کاهون به‌طور غیرمعمول، ظاهراً مرگ‌بار، کاملاً باز و قطعاً زنده است، شاید دائماً زیر بار دانش درونی جنبه‌های تاریک‌تر و پنهان‌تر زندگی باشد.

 

موهای جاری و فراوان هنرمند زندگی خاص خود را دارد و بلافاصله مدوسا، زن/هیولا اسطوره‌ای و قدرتمند یونانی را به یاد می‌آورد که سر پر از مار داشت و نگاهش قدرتی داشت که مردان را به سنگ تبدیل کند. از این تعبیر روشن می شود که کاهون، همانطور که در آن زمان معمول بود، هیچ قصدی برای جلب رضایت مردان ندارد. در عوض، هنرمند بیننده را به چالش می‌کشد و از آن‌ها سؤال می‌پرسد، و عواطف خشم زنانه را که امروزه جوامع و افراد برای ابراز آن تلاش می‌کنند، تصدیق می‌کند. اگرچه در رختخواب، کاهون آنطور که ممکن است برای یک زن در سال 1914 مورد انتظار/پذیرفته شده باشد، خواب‌آلود، در حال نقاهت یا از نظر جنسی در دسترس نیست. در عوض، تصویر احتمالاً ترکیبی از هنرمند افسرده، خشمگین و فعال است که همگی ویژگی‌های ناشناخته‌ای برای یک زن بود. یک زن در آن زمان و هنوز هم کسانی هستند که با آن دست و پنجه نرم می کنند. در تقابل قاطع با تابلویی مانند المپیای مانه (1863)، پرتره از خود به عنوان یک دختر جوان، بی سر و صدا انقلابی است و حضور پیچیده و پایدار یک چهره زن باستانی را دوباره معرفی می کند، که مدت هاست توسط سلسله مراتب مردسالار ساکت شده بود.

 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”