خلاصه ای از گلن براون
کار براون نشان میدهد که مشغولیت حرفهای با تملک کردن است. براون با به چالش کشیدن این اصل قدیمی که بهترین هنر باید واقعاً اصیل باشد، به دنبال راههایی بود که از طریق آنها میتوانست تاریخ هنر و فرهنگ را دوباره تصور کند - ارجاعات به آثاری از کانون به راحتی در کنار منابع محبوبتر و امروزیتر قرار میگیرد. و او به هنر "پسرو" نقاشی روی آورد تا نشان خود را بگذارد. براون که صرفاً به آثار اصلی قناعت نمی کرد، ترجیح داد که ادراک مخاطبان را با ترسیم "کپی از نسخه ها" تغییر دهد - معمولاً به صورت دست دوم از طریق صفحه نمایش رایانه مشاهده می شود. نقاشیهای «مسطح» و اغلب پر زرق و برق او که شیفته ایده سطوح هستند، با زبان بومی هایپررئالیسم صحبت میکنند. در بخش پایانی زندگی حرفهایاش، او از نقاشی روی گردانید تا امکانات طراحی و مجسمهسازی را کشف کند، اگرچه از نظر موضوعی در تعهد خود به شیوههای تخصیص و تفسیر بینامتنی ثابت مانده است.
حذف تبلیغات
دستاوردهای
در حالی که گرایش در میان کسانی که درگیر عمل تخصیص بودند، ساختارشکنی و/یا تقلید یک تصویر یا مجموعه ای از تصاویر موجود بود، کار براون به سمت خوش خیم تر شدن گرایش داشت. دغدغههای هنری او اساساً با فرم نقاشی و اینکه چگونه میتواند از تاریخ هنر بخواهد تا علاقهاش را در پرداختن به معمای فلسفی اصالت هنری دنبال کند، نهفته است.
براون که از محیط اواخر قرن بیستم که با نقاشی با بی اعتمادی برخورد می کرد، پدیدار شد، علاقه خاصی به قلم موی برجسته پیدا کرد. او در پی آن بود که قلم مو اکسپرسیونیستی را مانند آنچه که کار مدرسه لندن را مشخص می کند، با صاف کردن سطوح لمسی از طریق قلم موی ریز به کار برده شود.
نقاشیهای براون اغلب با تمایلشان به اعوجاجها مشخص میشد. در همین حال، ترجیح او برای سطوح صیقلی براق و چیدمان های رنگی نامتجانس، او را با سنت غیرطبیعی منیریسم در نقاشی مرتبط می دید. طرحهای رنگ مصنوعی براون نیز نشاندهنده تلاشهای هنرمند برای تولید مجسمههای ساختهشده از قلم مو بود.
در آثار بعدی خود، براون از سبک اشتقاقی گرامی خود دور شد (در حالی که آن را رها نکرد) تا برداشت شخصی تری از موضوع گروتسک و زوال را دنبال کند. این آثار، که رویکردی آزادتر و گستردهتر را اتخاذ میکنند، از طریق آرایشهای رنگی ساینده که به طور موثر هرگونه ارجاع به منابع دیگر را از بین میبرد، به هاله ناراحتکننده خود دست مییابند.
گلن براون در سال 1966 در هکسام، نورثامبرلند، در شمال انگلستان به دنیا آمد. او اهمیت شمایلنگاری مذهبی را در رشد بصری اولیهاش توصیف کرده است - او میگوید: "این چیزی است که وقتی بزرگ شدم مرا احاطه کرده است" - و به ویژه موضوع باشکوه و اغلب به شدت تکان دهنده. اما زمانی که علایق هنری براون در نوجوانی رشد کرد، این زبان خودآگاه پست مدرنیسم بود که او را جذب کرد. با صحبت از هنرمندانی مانند گرهارد ریشتر، زیگمار پولک و ریچارد پرینس، او به "جدایی عاطفی، نگاه خونسرد هنرمند جدا" و این واقعیت که مخاطبان "هیچوقت کاملاً نمی دانند [هنرمندان] به چه فکر می کنند. روشی که فناوری ما را از ارتباط مستقیم با دنیای واقعی جدا کرده است.»
روزی که جهان آئورباخ را تبدیل کرد
همه چیز آنطور که در این پرتره شکنجه شده یک مرد به نظر می رسد نیست. صورتش در دریایی از قلم موی آبی و سبز مذاب حل شد. آنچه که به نظر می رسد کش رفتن، رگه ها و لکه های برجسته رنگ روغنی چرب است که با وحشیانه علامت تجاری فرانک اورباخ اعمال شده است، با بررسی دقیق تر، یک کپی مسطح آینه ای آشکار می شود. با در نظر گرفتن آزادیهای هنری با نقاشی اصلی اورباخ، رنگها در نقاشی بازسازیشده براون افزایش یافتهاند تا درخششی دیجیتالی فراواقعگرایانه به خود بگیرند که هالهای افزوده به تصویر میبخشد که در مرزهای ترسناک و هیولایی قرار دارد. اگرچه میتوان تصویر را با شرایط خاص خود خواند، اما با این تصویر، براون - که نقاشی اصلی را در عنوان خود تصدیق میکند - با مخاطبانش روبرو میشود و از آنها میخواهد تا پیشفرضهایشان درباره هنرهای زیبا و چگونگی آن را زیر سوال ببرند. با توجه به درجه اصالت آن قضاوت می شود.
براون در حین تحصیل در کالج هنر گلداسمیت از این واقعیت آگاه شد که نقاشی (و مخصوصاً اکسپرسیونیسم) به عنوان گذرا در نظر گرفته می شود. براون به درستی روش جدیدی برای نقاشی ابداع کرد که قطعات موجود را دوباره کار می کرد. براون با مشاهده بوم اصلی از طریق صفحه نمایش کامپیوتر و/یا کتابهایش، آنچه را که او آن را «بدبینی سالم در مورد نگاه کردن به جهان [و] بودن در دنیای مدرن احاطه شده با تصاویر» مینامید، توسعه داد. در پاسخ به اتهامات سرقت ادبی، براون به سرعت اشاره کرد که رویه هنرمندانی که کارهای یکدیگر را تکرار می کنند را می توان در طول تاریخ هنر ردیابی کرد. همانطور که گفته شد، کپیبرداری آشکارتر براون (از نسخههای موجود) به راحتی در میل به تصاحب قرار میگیرد که به یکی از نشانههای یک هنر کاملاً بازیگوش و خودآگاه پست مدرن تبدیل شد.
رنگ روغن روی بوم - مجموعه خصوصی، لندن
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”