ژاک لیپچیتز (1891-1973)
ژاک لیپچیتز، مجسمهساز روسی-لیتوانیایی، دانشجوی آکادمی هنرهای زیبای فرانسه و عضو بخش آوانگارد مدرسه پاریس، یکی از پیشگامان کوبیسم و یکی از معدود هنرمندان روسی بود که اصول کوبیسم را ترجمه کرد. به مجسمه سازی سه بعدی او در کنار هنرمند اوکراینی الکساندر آرچیپنکو (1887-1964) به عنوان یکی از مدرنیست های برجسته در مجسمه سازی روسی شناخته می شود و در ردیف برترین مجسمه سازان انتزاعی قرن بیستم قرار دارد.
از مشهورترین آثار او در مجسمه سازی انتزاعی می توان به موارد زیر اشاره کرد: شکل نیمه ایستاده (1915، تیت). مردی با گیتار (1915، موزه هنر مدرن، نیویورک); فرار پیروت (1926، کونستاوس زوریخ)؛ زن با گیتار (1927، مجموعه خصوصی); پرومتئوس کرکس را خفه می کند (53-1944، مرکز هنر واکر مینیاپولیس). و همچنین بناهای تاریخی عمومی در مقیاس بزرگ مانند صلح روی زمین (1969، مرکز موسیقی لس آنجلس)، فواره (1972، بیمارستان سنت توماس لندن)، و درخت زندگی ما (1967، کوه اسکوپوس، اسرائیل).
مطالعات هنر
لیپچیتز در سال 1909 برای تحصیل هنر به پاریس آمد و در نهایت در سال 1924 شهروند فرانسه شد. او در مدرسه هنرهای زیبا و آکادمی جولیان تحصیل کرد. در اینجا او با دیگر هنرمندان مهم زمان خود از جمله مودیلیانی، دیگو ریورا، چایم سوتین و مجسمهسازان کنستانتین برانکوزی و الکساندر آرچیپنکو دوست شد. اولین مجسمه های لیپچیتز که به نمایش گذاشته شد حساس بودند و از رودن الهام گرفتند. او همچنین از مجسمههای سکایی از ایران باستان الهام گرفته است. او در بازدید از سنت پترزبورگ در سال 1911، آثار باستانی کلاسیک را مورد مطالعه قرار داد و از مجسمههای ارمیتاژ در هرمیتاژ طراحی کرد.
کوبیسم
اما از سال 1913، با ملاقات با پیکاسو و خوان گریس، لیپچیتز به عنوان یک کوبیست کار کرد. در سال 1912 او در سالن ملی هنرهای زیبا و سالن d'Automne به نمایش گذاشت. در سال 1915 او شروع به ساخت مجسمههای فیگوراتیو جداشدنی با سوراخ کردن قطعات چوب یا کارت به یکدیگر کرد (شبیه به Naum Gabo)، در حالی که به کارهای کوبیست خود در مقیاس بزرگ ادامه داد. از سال 1916، لئونس روزنبرگ، دلال آثار هنری، آثار لیپچیتز (همراه با آثار پیکاسو، گریس و ریورا) را به نمایش میگذاشت و به این ترتیب درآمدی منظم به او میداد. در سال 1920 لیپچیتز اولین نمایشگاه انفرادی خود را در Galerie L'Effort Moderne روزنبرگ در پاریس برگزار کرد. در همان سال، یک سرمایهگذار آمریکایی، دکتر آلبرت بارنز، کارهایی را از او سفارش داد و خرید، که به این معنی بود که او میتوانست آزادانهتر به ریختن آثار برنزی بپردازد، و آثاری را که در غیر این صورت به دلیل موادی که با آن ساخته میشدند آسیبپذیر میشدند، نجات میداد. در سال 1922، لیپچیتز توسط بنیاد بارنز در مریون، پنسیلوانیا برای ساخت پنج نقش برجسته ساخته شد.
بازگشت از چکیده
در اواخر جنگ جهانی اول، لیپچیتز احساس کرد که آزمایشهایش با کوبیسم او را بیش از حد در جهت هنر انتزاعی سوق داده است. در این مرحله او به سبکی فیگوراتیوتر و آسانتر قابل درکتر بازگشت، اگرچه هنوز برخی از ویژگیهای کوبیسم را حفظ کرده است. دو نمونه خوب را می توان در تیت لندن مشاهده کرد: مرد نشسته با کلارینت (1920) و زن دراز کشیده (1921). از اواسط دهه 1920، لیپچیتز سبک خطی تری را در آنچه که «شفاف» نامید، توسعه داد و از آثار خود برای ارائه موضوعات سنتی از کتاب مقدس و اساطیر استفاده کرد. او سبکی کاملاً شخصی ایجاد کرد و اشکال هندسی مجسمهسازی کوبیسم را کنار گذاشت و آثار بزرگ مقیاس او اشکال خشن گل رس مدلسازی شده را برای جلوههای دراماتیک حفظ کردند.
شهرت بین المللی
با اشغال فرانسه توسط آلمان در طول جنگ جهانی دوم، لیپچیتز به عنوان یک یهودی از تبعید ترسید و به آمریکا گریخت. او در ایالات متحده به خوبی مورد استقبال قرار گرفت، مکرراً نمایشگاه میکرد و در جذب کمیسیونهای بینالمللی برای هنر پلاستیک موفق بود، نمونههای مهم عبارتند از: پرومتئوس (1937 برای غرفه علمی نمایشگاه جهانی پاریس). صلح روی زمین (1969، مرکز موسیقی لس آنجلس) و درخت زندگی ما (1967، کوه اسکوپوس، اسرائیل). از اواخر دهه 1940، او به یک ستاره بین المللی تبدیل شد و در آلمان، فرانسه و اسرائیل نمایشگاه داشت. در سال 1949 او یکی از مجسمه سازان انتزاعی برجسته بود که در سومین نمایشگاه بین المللی مجسمه سازی که در موزه هنر فیلادلفیا برگزار شد، به نمایش گذاشت. او متعاقباً در عکسی از مجله LIFE شناسایی شد که 70 هنرمند را نشان می داد که در آن زمان گرفته شده بودند. در سال 1954 یک بازنگری بزرگ از آثار لیپچیتز در موزه هنر مدرن (MoMA) در نیویورک برگزار شد و به مرکز هنر واکر در مینیاپولیس و موزه هنر کلیولند سفر کرد. در سال 1959 او مجموعهای کوچک روی برنزها با عنوان تا حد ممکن ساخت که با استقبال زیادی در Fine Arts Associates در نیویورک به نمایش درآمد. یک سال پیش از آن، او جایزه هنرهای خلاقانه را از دانشگاه برندیس، یک دانشگاه تحقیقاتی با تمرکز بر هنرهای لیبرال در بوستون دریافت کرد.
جوایز و تقدیر
آتش سوزی در استودیو در سال 1952 بسیاری از قطعات اولیه او، به ویژه ماکت های او (مدل های مقیاس دست ساز) را از بین برد. با این حال به نظر می رسید فاجعه مجسمه ساز را به اختراعات بیشتری سوق داد. او شروع به ایجاد قطعات «نیمه خودکار» کرد که با فشردن موم گرم و ایجاد تصاویر پیشنهاد شده توسط نتایج ایجاد شده بودند. و ترکیب موم با موادی که در استودیوی خود پیدا کرد. این فرآیند آزاد از مدلسازی فرمها به مجسمههای کوبیست او حسی کاملاً فردی بخشید. در سال 1961 او توسط گالری اتو گرسون، نیویورک (در حال حاضر گالری مارلبورو) نمایندگی شد. در سال 1965 لیپچیتز جایزه ای را برای دستاوردهای فرهنگی از دانشگاه بوستون دریافت کرد و توسط مدرسه علمیه الهیات یهودی در نیویورک دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. یک سال بعد او مدال طلا را از آکادمی هنر و ادبیات نیویورک دریافت کرد. در سال 1971 این مجسمه ساز به اسرائیل سفر کرد تا در نمایشگاهی از آثارش در موزه تل آویو شرکت کند. (همچنین نگاه کنید به: موزه هنر یهودی.)
میراث
لیپچیتز در سال 1973 درگذشت و در اسرائیل به خاک سپرده شد. جانشین او شاگرد معروفش مارسل مولی (1918-2000)، نقاش انتزاعی فرانسوی شد که تحت تأثیر کوبیسم تحلیلی و کوبیسم مصنوعی قرار داشت. امروزه آثار لیپچیتز را می توان در برخی از معتبرترین موزه های جهان از جمله مرکز جورج پمپیدو، پاریس یافت. گالری تیت، لندن و موزه هنر تل آویو. او یکی از مهمترین مجسمه سازان قرن بیستم است.
گزیده ای از مجسمه های ژاک لیپچیتز
مگر اینکه خلاف آن مشخص شده باشد، مکان مجموعه تیت، لندن است.
- رقصنده با حجاب (1928)
- شکل خوابیده (1929)
- زن تکیه بر یک ستون (1929، بازیگران دهه 1960)
- رقصنده (1929، بازیگران دهه 1960)
- The Snuffer (1930، بازیگران دهه 1960)
- مدیتیشن (1931، بازیگران دهه 1960)
- جیکوب و فرشته (1931، بازیگران دهه 1960)
- اولین مطالعه برای پرومتئوس (1931، بازیگران دهه 1960)
- آواز صدادارها (1931، دانشگاه کرنل، پرینستون)
- Picador, Bas Relief (حدود 1932)
- سر، نیم تنه و بازوها (1932)
- زن با مو (1932)
- بول و کندور (1932، بازیگران دهه 1960)
- Gericault (1933)
- دیوید و جالوت (1933، بازیگران 1963)
- اولین مطالعه برای "به سوی دنیای جدید" (1934، بازیگران 1965)
- مطالعه برای "پرومته" (1936، طراحی)
- تجاوز به اروپا (1938)
- آهنگ آوازها (1945)
- مادر و کودک (1949، آکادمی هنر هونولولو)
- طرحی برای "درخت زندگی ما" (1962)
- طرحی برای بنای یادبود دولوث (1963)
- Bellerophon Taming Pegasus (1964-66، دانشکده حقوق کلمبیا)
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”