ریتم آهنگ

دوئان هنسون؛ مجسمه ساز هایپررئالیسم

دوئان هنسون؛ مجسمه ساز هایپررئالیسم

یکی از مشهورترین مجسمه‌سازان آمریکایی، دوئان هنسون، بیشتر به خاطر مجسمه‌های فیگوراتیو سوپررئالیستی خود از مردم طبقه متوسط ​​آمریکایی شناخته می‌شود. فیگورهای تمام شده او که از طریق فرآیند پیچیده ریخته‌گری از مدل‌های زنده، بازسازی شده در رزین فایبرگلاس، وینیل یا برنز ساخته شده‌اند، بسیار محبوب هستند و با هنر پاپ مرتبط هستند. لباس‌های واقعی به آن‌ها می‌پوشاند و وسایلی مانند صندلی، چرخ دستی و کالسکه را تکمیل می‌کرد. هانسون بسیاری از آثار شناخته شده را تولید کرد، از جمله گردشگران (1970، گالری ملی هنر مدرن، ادینبورگ).سلطنتی 2 (1988، گالری ساعتچی، لندن)، و فرد بی خانمان (1991، Kunsthalle، هامبورگ).

 

هانسون که با مکتب هنر وریسم نیز مرتبط است - همراه با همعصران جوانش جان دی آندریا (متولد 1941) و کارول فوئرمن (متولد 1945) - به عنوان بزرگترین مجسمه سازان قرن بیستم در نظر گرفته می شود که به سبک فوتورئالیسم و هایپررئالیسم کار می کنند. هنرمندان دیگری که به محبوبیت جنبش فوتورئالیستی در آمریکا کمک کردند عبارتند از: ریچارد استس نقاش صحنه خیابان (1932) و چاک کلوز (متولد 1940) پرتره نگار.

 

اوایل زندگی

 

هانسون در سال 1925 در اسکندریه، مینه سوتا به دنیا آمد، پدرش یک کشاورز لبنیات بود. هانسون علاقه اولیه خود را به هنر، به ویژه شکل انسانی نشان داد. اولین تلاش او در هنر پلاستیک، یک مجسمه چوبی بود که بر اساس پرتره معروف گینزبورو از پسر آبی (1770) ساخته شده بود. هانسون در آن زمان 13 سال داشت و در یک شهر کوچک زندگی می کرد. این کتابخانه فقط یک کتاب هنری داشت و درون آن کتاب پرتره گینزبورو بود. هانسون همچنین از چوب جاروهای مادرش اشکال انسانی را مجسمه سازی کرد. در سال 1943 به کالج هنر ماکالاستر رفت، اگرچه مجسمه‌های کمی از این دوره باقی مانده است. در سال 1951 از آکادمی هنر کرنبروک میشیگان فارغ التحصیل شد. بدون شک او با جنبش های هنری در کالج آشنا شد، از جمله جنبش به سمت انتزاع. در طول دهه 1950 دوان بین رئالیسم و ​​انتزاع مبارزه می کرد. او بعداً نوشت: «به مدرسه رفتم و شنیدم که باید مدرن باشی... من واقعاً گرم نمی‌شدم تا اینکه هنر پاپ رئالیسم را دوباره مشروعیت بخشید».

 

اولین مجسمه ها

 

در دهه 1950 هانسون هنر را در آلمان تدریس می کرد و در اینجا بود که شروع به آزمایش با مواد مصنوعی، به ویژه رزین پلی استر و فایبرگلاس کرد. او در سال 1960 به آتلانتا بازگشت و سرانجام در سال 1965 در میامی ساکن شد. در طول دهه 1960، پاپ آرت سبک هنری مد در بریتانیا و آمریکا بود. مهمتر از همه، با این ادعا که استفاده یک هنرمند از کالاهای تولید انبوه مانند قوطی سوپ، شکل معتبری از هنرهای زیبا است، قرارداد را به چالش کشید. هنر پاپ واکنشی بود به سبک نخبه‌گرایانه‌تر اکسپرسیونیسم انتزاعی، که ترجیح می‌داد جنبه‌های پیش پا افتاده اما فوراً قابل تشخیص زندگی روزمره را جشن بگیرد.

 

 

 

در اواسط دهه 60، هانسون شروع به ساختن قالب های فیگوراتیو با استفاده از فایبرگلاس و وینیل کرد. چهره‌های اولیه او تا حدودی وحشیانه و خشن بودند، و تحت تأثیر کار هنرمند اینستالیشن آمریکایی ادوارد کینهولز (1927-1994) - معروف به پشت صندلی دوج 38 (1964، موزه هنر شهرستان لس‌آنجلس) بود. نمونه ای از آن سقط جنین (1966) بود، یک رندر ترکیبی 2 فوتی از یک زن باردار مرده که روی میز پخش شده و با یک ملحفه پوشیده شده بود. این ترس او را از رویه خیابان پشت خیابان نشان داد، اما مهمتر از آن علاقه فزاینده او را به زندگی معاصر نشان داد. اولین نسخه او کوچک بود و واکنش عمومی را در صحنه هنری فلوریدا جنوبی برانگیخت. او بعداً یک نسخه در اندازه واقعی ساخت که بعداً آن را نابود کرد. در سال 1967، او Accident را ساخت که یک تصادف موتورسیکلت و Race Riot (1969) را نشان داد که در میان هفت چهره آن، یک پلیس سفیدپوست که یک مرد آفریقایی-آمریکایی را به وحشت انداخته بود. از دیگر آثار خشونت آمیز می توان به شورش (1967)، بازیکنان فوتبال (1969) و صحنه ویتنام (1969) اشاره کرد. تا سال 1967، هانسون مجسمه‌های خود را مستقیماً از بدن مدل‌های انسانی خلق می‌کرد، این روش استاندارد کاری او برای بقیه دوران حرفه‌ای او شد.

 

سبک بالغ

 

در اوایل دهه 1970، هانسون موضوعات تاکتیکی ترور خود را برای یک موضوع ظریف تر رها کرد. یانگ شاپر (1973، گالری ساعتچی) مجسمه ای از پلی استر و فایبرگلاس از زنی چاق بود که لباس های واقعی به تن داشت، چند رنگ روغنی بر تن داشت و لوازم زندگی واقعی را حمل می کرد. هنسون هنگام توصیف مجسمه خود گفت: من از بار فیزیکی این زن خوشم می آید. او با همه کیف های خریدش سنگینی می کند و خودش تقریباً یک کیف شده است. او بارهای فیزیکی را حمل می کند - بارهای زندگی، زندگی روزمره. اما در ابتدا، این یک مجسمه خنده دار است. از دیگر آثار این دوره می توان به خریدار سوپرمارکت (1970، Padiglione d'arte Contemporanea، میلان) و گارد موزه (1975، Padiglione d'arte، میلان) اشاره کرد. اگرچه منتقدان هنری اغلب آثار او را با مجسمه‌های موجود در یک موزه مومی مقایسه می‌کنند، محتوای مجسمه‌های او ممکن است گویاتر و پیچیده‌تر در نظر گرفته شود. این آثار از افراد واقعی ساخته شده اند، در فایبرگلاس تکرار شده و با رزین فیبر تقویت شده اند. پوست حتی با رگه ها و لکه های واقعی رنگ آمیزی شده است. لباس ها از فروشگاه های دست دوم می آیند. هانسون مانند رئالیست‌های فرانسوی که او را تحسین می‌کرد، مانند ژان فرانسوا میله و آنوره دامیه، تلاش کرد تا شباهت‌های اجتماعی بین زندگی و هنر ایجاد کند. او همچنین تحت تأثیر نقاشان ترومپ لوئیل مانند جان فردریک پتو و رئالیسم شدید ادوارد هاپر قرار گرفت.

 

مدل ها

 

اغلب تصور می شود که هانسون برای هر مجسمه از مدل متفاوتی استفاده کرده است، اما این درست نیست. وقتی شکل شخصی را پیدا می کرد که دوستش داشت، اغلب او را در محیط های مختلف تغییر می داد. ملکه دوم (1988، گالری ساعتچی، لندن) و توریست‌ها II (1988، گالری ساعتچی، لندن)، اگرچه سرهای متفاوت و رنگ پوست متفاوتی دارند، اما مدل مشابهی هستند. به علاوه، او گاهی «ایده‌آل» را به «واقعی» ترجیح می‌داد. به عنوان مثال، هنگام جستجوی مدلی برای کابوی (1995، موزه هنر جاسلین)، او با چندین گاوچران و دست های رودئو آشنا شد، اما همه آنها فاقد تصویر ماچوی مورد نیاز بودند. او در نهایت یک نجار فلوریدا پیدا کرد که با معیارهای او مطابقت داشت! در مجموع، می تواند یک فرآیند طولانی باشد. همانطور که او گفت: "بیشتر وقت من شامل ریخته گری، تعمیر، مونتاژ، رنگ آمیزی، تصحیح آن است تا زمانی که من راضی کنم. این کار باعث می شود که برخی انجام دهند زیرا من به ندرت راضی هستم.

 

فرآیند ساخت مجسمه

 

مراحل ساخت مجسمه از روی مدل حدود 6 ماه طول کشید. ابتدا هانسون از مدل خود عکس پولاروید گرفت و آنها را در موقعیتی قرار داد که آنها را آرام و معتبر نشان دهد. این مدل که از او خواسته شد موهای بدن خود را بتراشد، با ژل نفتی چرب شد تا از برداشتن آسان مواد ریخته‌گری اطمینان حاصل شود. یک لاستیک سیلیکونی با تنظیم سریع، اندام به اندام روی پوست مدل اعمال شد. وقتی قالب خشک شد، پشت آن را بریده و از مدل خارج کردند. هانسون رزین پلی استر مایع تقویت شده با فایبرگلاس را در قالب ریخت و از پاها به بالا کار کرد. هدف هانسون خلق فیگور طبیعی، بدون ژست و معتبر بود. هنگام نقاشی مجسمه، او مجبور بود سایه و نور را اغراق کند، به خصوص در اطراف چشم ها تا جلوه ای طبیعی داشته باشد. او از رنگ اکریلیک و به دنبال آن از رنگ روغن استفاده کرد تا رنگ پوست مناسب را به دست آورد. او با مداد رنگی و لاک ناخن روی رنگ روغن روی ناخن‌ها آزمایش کرد. برای مجسمه هایی که از رزین پلی استر سخت ساخته شده بودند، او کلاه گیس خرید، در حالی که مجسمه هایی که از مواد وینیل نرم تر ساخته شده بودند، به موها اجازه می دادند تا با یک سوزن در جمجمه فرو بروند تا توهم واقعی تری داشته باشند.

 

میراث

 

مورد علاقه چارلز ساچی، مجموعه دار مشهور هنر معاصر، از سال 1969 به بعد هانسون در بسیاری از بهترین موزه های هنر در آمریکای شمالی، از جمله موزه هنر آمریکایی ویتنی، موزه هنر معاصر شیکاگو، موزه هنر دانشگاه براون، گالری ایو مانس آتلانتا به نمایش گذاشته شد. و موزه هنرهای زیبا مونترال، و همچنین مکان‌های بین‌المللی مانند گالری نوئندورف فرانکفورت، موزه هنرهای معاصر ماروگامه جنیچیرو-اینوکوما، موزه هنر دیامارو توکیو و گالری ساچی لندن. حضور او در Documenta 5، در سال 1972 در کاسل، آلمان شهرت بین المللی برای او به ارمغان آورد. او در سال 1996 درگذشت و به عنوان یک هنرمند برجسته آمریکایی در قرن بیستم شناخته شد، که آثارش پلی بین دوران مدرن و معاصر است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”