خطای دید چیست؟
خطای دید (گاهی اوقات به عنوان trompe-l'œil یا trompe loeil تلطیف می شود) یک اصطلاح فرانسوی است که در ترجمه تحت اللفظی به معنای "فریب دادن چشم" است. این یک تکنیک هنری است که از توهمات نوری برای جلوه های تقلیدی یا فشار دادن مرزهای طبیعت و ایجاد واقعیت های گیج کننده استفاده می کند.
خطای دید اغلب برای توصیف نقاشی هایی استفاده می شود که از این نوع تکنیک توهم نوری استفاده می کنند. این اصطلاح در درجه اول به دو حالت در هنر مسطح اشاره می کند: استفاده از پرسپکتیو در نقاشی دیواری و سه پایه، و همچنین quadratura، نوعی نقاشی سقفی توهمگرا. در هر دو مورد، چشم بیننده از طریق پرسپکتیو خطی یا اجباری دستکاری می شود.
تکنیکهای خطای دید همچنان توسط هنرمندان معاصر برای خلق آثاری با واقعیت استفاده میشود. این روش به هیچ وجه به نقاشی محدود نمی شود، زیرا نقاشی های دیواری خطای دید نیز بسیار محبوب هستند. علاوه بر این، می توان از آن برای اشاره به هر چیزی که چشم را فریب می دهد، چه در فیلم یا مد استفاده کرد.
تاریخچه خطای دید
توانایی تقلید کامل از طبیعت هزاران سال است که تخیل جمعی هنرمندان را تسخیر کرده است. پلینی بزرگ در اثر خود، تاریخ طبیعی، مسابقه نقاشی بین زئوکسیس و پارهاسیوس را که برای تعیین هنرمند بهتر برگزار شد، بازگو می کند. در داستان، زئوکسیس کار خود را پرده برداری می کند: انگور آنقدر زنده است که پرندگان برای امتحان کردن و خوردن آنها به پایین پرواز می کنند. هنگام تلاش برای رونمایی از تابلوی پرهاسیوس، مشخص میشود که پردههایی که تصور میشد اثر را پنهان کنند، در واقع خود نقاشی شدهاند. داستان با اعتراف زئوکسیس به شکست خاتمه مییابد و میگوید فریب دادن حیوان یک چیز است، اما فریب دادن انسان چیز دیگری است.
این داستان بارها و بارها در رساله های نقاشی تکرار شد. از رنسانس به بعد، هنرمندان سعی کردند از پیشینیان کلاسیک خود تقلید کنند تا در نهایت طبیعت را تکرار کنند. ظهور تکنیک هایی مانند پرسپکتیو خطی و کوتاه سازی که برای دستیابی به طبیعت گرایی استفاده می شود، ارتباط نزدیکی با توسعه خطای دید دارد و اغلب برای جلوه بیشتر با هم استفاده می شود.
نقاشی خطای دید
اگرچه از خطای دید میتوان برای تقویت تصور واقعیت استفاده کرد، هنرمندانی مانند لئوناردو نقاشی را بهعنوان دریچهای باز به سوی دنیایی دیگر تصور میکردند. این ایده توسط تثلیث مقدس ماساچیو که مانند یک محراب نقاشی شده است که در آن مسیح، باکره و سنت جان باپتیست به طور معجزه آسایی ظاهر می شوند، احاطه شده است. ماساچیو با ترکیب اطراف سانتا ماریا نوولا و با استفاده از عناصر ساختگی و ساختگی مانند ستونها و سقف طاق بشکهای، توانست این عمق توهمگرایانه را افزایش دهد.
خطای دید به عنوان یک تکنیک مبتنی بر خطی بودن است، هنرمندان از فرم های افقی و مستطیل قوی برای رسیدن به یک اثر خاص استفاده می کنند. این امر به ویژه در نقاشی سقف مشهود است. Quadratura شامل کوتاه کردن در میان ابزارهای دیگر برای ایجاد توهم فضای سه بعدی است.
تکنیک di sotto in sù – یا از پایین دیده می شود – توسعه اولیه این است. نمونهای از نقاشی سقف Mantegna در کاخ دوک در مانتوا، که یک چشم - یا یک دهانه مدور در یک گنبد - را نشان میدهد که آسمان آبی را آشکار میکند. این دهانه توسط یک نرده زینتی احاطه شده است که در اطراف آن پوتی و سایر چهره ها به تماشاگر نگاه می کنند. نمونههای بعدی کوادراتورا، مانند کار آندریا پوزو، این استفاده از عناصر معماری خیالی را برای گسترش و ارتقای ساختارهای از پیش موجود ادامه داد.
خطای دید در خارج از ایتالیا
اگرچه ترومپ لویل تکنیک رایجی بود که در دوران رنسانس ایتالیا - و همچنین دوره باروک - استفاده می شد - به هیچ وجه محدود به ایتالیا نبود. از قرن پانزدهم به بعد، این تکنیک توسط نقاشان در سراسر اروپا و ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت.
آثار استاد هلندی، Evert Collier، نشان میدهد که چگونه استفاده از خطوط موازی در ظاهر اشیاء روزمره، مانند قفسه حروف، به توهم سهبعدی میافزاید.
هنرمند اولیه هلندی پتروس کریستوس از عناصر کوچک ترومپ لوئیل مانند مگس ها - همانطور که در پرتره یک کارتوسی دیده می شود - در پرتره های خود استفاده می کرد تا این مرز بین واقعیت و نقاشی را بیشتر محو کند. به همین ترتیب، تکنیک هایی مانند گریسای - یا استفاده از مقیاس خاکستری - و سنگ مرمر مصنوعی و دانه بندی چوب به ایجاد توهم واقعیت کمک می کنند.
کاربردهای بعدی خطای دید
خطای دید همچنان یک نقش مایه محبوب در هنرهای زیبا و تزئینی بود. نقاش قرن نوزدهم اسپانیایی پره بورل دل کاسو در اثر معروف خود فرار از انتقاد، قاب نقاشی شده ای را به تصویر می کشد که انگار از هواپیمای خود بیرون می آید و به قلمرو بیننده می آید.
ویلیام هارنت، نقاش آمریکایی قرن نوزدهمی، به خاطر نقاشیهای طبیعت بیجان خود به شهرت رسید. هارنت با استفاده از تکنیکهای مشابه Collier فوقالذکر، مانند خطوط و سایههایی که با دقت قرار داده شدهاند، میتواند صحنهای معمولی، مانند انبوهی از کتابها را واقعی جلوه دهد.
از خطای دید در مبلمان و طراحی داخلی نیز استفاده شده است. این به هیچ وجه پیشرفت جدیدی نبود. استودیو معروف کاخ دوکال در گوبیو، که متعلق به اواخر قرن پانزدهم است، از کارهای درونی پیچیده برای ایجاد توهم فضای داخلی سه بعدی، از جمله کابینتهای باز، کتابها و سازها استفاده میکرد. کابینت ها، میزها و سایر مبلمان دارای عناصر ترومپ l’oeil، مانند یک دسته کارت، برای فریب دادن و سرگرم کردن بینندگان بودند.
خطای دید: هنر مدرن و فراتر از آن
در هنر معاصر، این تعریف کمتر ثابت است. اصطلاح خطای دید را میتوان برای توصیف آثاری در رسانههای دیگر، مانند مجسمههای سرامیکی یا هایپررئالیستی، که به ظاهر واقعی شی یا موجودی دیگر دست مییابد، استفاده کرد.
خطای دید در کارهای عمومی برای بهبود ساختمان ها و ایجاد واقعیت های گیج کننده استفاده شده است. نمونه معروف این نقاشی دیواری به یاد ماندنی خطای دید برای هتل Fontainebleau در میامی است که توسط دیوارنگار آمریکایی ریچارد هاس ساخته شده است که متأسفانه اکنون ویران شده است. نمای ساختمان به گونه ای رنگ آمیزی شده بود که مانند یک طاق نمایان شود که باز می شود و ساختمان دیگری در جلوی آن قرار دارد. این یک اثر تخیلی نبود، زیرا ساختمان موجود در نقاشی دیواری، ساختمانی است که توسط دیوار پنهان شده بود.
نقاشی های دیواری خطای دید به همان اندازه با تصاویر فانتزی و واقع گرایانه بازی می کند. جنی مک کراکن، هنرمند معاصر، نقاشیهای توهمگرایانه روی دیوارها و کفها خلق میکند، که وقتی از جهتی معین به آن نگاه میشود، به نظر میرسد در مقابل بیننده زنده میشود.
اخیراً از خطای دید و قدرت توهم نوری در رسانه ها از جمله در کمپین های بازاریابی چریکی استفاده شده است. در سال 2011، باغ وحش کپنهاگ کمپینی را راه اندازی کرد که شامل یک مار بزرگ در اطراف اتوبوس های شهری بود.
با توجه به تاثیری که خطای دید داشته است، جای تعجب نیست که هنرمندان همچنان از توهم گرایی تصویری و فضایی برای خم کردن جهان اطراف خود استفاده می کنند و مرزهای بین واقعیت و تخیلی را محو می کنند.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”