ریتم آهنگ

سلف پرتره چیست؟

سلف پرتره چیست؟

سلف پرتره چیست؟

سلف پرتره زیر مجموعه ای از ژانر هنری پرتره است. سلف پرتره پرتره ای از یک هنرمند است که توسط خود هنرمند، عمدتاً از طریق رسانه نقاشی، طراحی، مجسمه سازی یا عکاسی به دست می آید. سلف پرتره صرفاً شکلی برای ثبت ظاهر فرد نیست: اغلب شامل ویژگی ها، موقعیت، روانشناسی، سلیقه زیبایی شناختی قهرمان داستان می شود. این نوعی تجزیه و تحلیل، تعریف و تأیید خود و ارتباط با مردم است. با بسط، این ژانر در ادبیات به توصیفی می پردازد که نویسندگان از خود و فراز و نشیب ها و ویژگی هایشان می کنند.

 

سلف پرتره از دوران باستان در مصر باستان و یونان باستان وجود داشته است. با این حال، سلف پرتره  به عنوان یک ژانر مستقل در اواسط قرن پانزدهم و ظهور رنسانس توسعه یافت.

 

انواع مختلفی از سلف پرتره های قابل طبقه بندی وجود دارد. آنها می‌توانند پرتره‌های حرفه‌ای از هنرمندانی باشند که در حین کار مشغول نقاشی هستند، سلف پرتره ‌های روان‌شناختی که ویژگی‌های اخلاقی و درونی قهرمان داستان، نمادین، تمثیلی و غیر تحت اللفظی را به تصویر می‌کشند، و حتی خودنمایی‌های مبدل، جایی که هنرمند خود را به تصویر می‌کشد. یا خودش به عنوان یک شخصیت تاریخی یا مذهبی. سلف پرتره  های قابل درج یکی دیگر از مقوله های متداول است که در آن پرتره هنرمند در گروهی از شخصیت ها یا صحنه های پیچیده تری پنهان می شود.

 

تاریخچه سلف پرتره

سلف پرتره نوعی هنری است که می تواند مستقیم و صریح باشد و در عین حال کنایه ای و نمادین باشد. در هر دو مورد، نیاز به خود تحلیلی توسط هنرمند و تمایل به قرار دادن خود در یک قانون دقیق برای تأیید هویت خود دارد.

 

محققان در مورد تعریف اولین سلف پرتره  در تاریخ هنر توافق ندارند. موضوع هنرمند در حال کار قبلاً در گلدان های یونان باستان و در نقاشی ها و تصاویر مصر باستان گسترده بود. با این حال، اولین سلف پرتره ها به عنوان یک ژانر مستقل در طول دهه 1450 توسعه یافت و آنها در دوران رنسانس شکوفا شدند. پرتره مردی با عمامه توسط نقاش هلندی اولیه، یان ون ایک، که در سال 1433 ساخته شد و به عنوان سلف پرتره  احتمالی هنرمند به اثبات رسید، می تواند یکی از اولین نمونه های این ژانر در نظر گرفته شود. یکی دیگر از خالقان پرکار، نقاش و چاپگر آلمانی آلبرشت دورر است که در دوران رنسانس شمالی چندین بوم را به سلف پرتره  های رسمی و خودآموزی اختصاص داد.

 

دلایل محبوبیت ژانر سلف پرتره  در رنسانس را باید در فضای فرهنگی آن دوره جستجو کرد. در دوران رنسانس و اومانیسم، علاقه به فردیت انسان ها به طور خاص شکوفا شد. ژانر انسانی به دلیل ویژگی های روانشناختی خود به موضوع مطالعه تبدیل شد و در هنر هم ژانر پرتره های سفارشی و هم سلف پرتره  های تجربی تر را گسترش داد.

 

با این حال، در قرن 15 و 16، متداول ترین سلف پرتره  ها به طور رسمی شناخته نشدند، اما اغلب در نقاشی های پیچیده تر وارد می شدند. آنها راهی برای ایجاد پیوند با حامی بودند که نقاشی را سفارش داده بودند یا به عبارت ساده تر، هنرمند به عنوان الگویی برای شخصیت های او عمل می کرد. از محبوب ترین سلف پرتره  های درج شده می توان به پرتره آرنولفینی (1434) اشاره کرد، جایی که هنرمند یان ون ایک در آینه پنهان شده است، دیگو ولاسکز در Las Meninas (1656)، ساندرو بوتیچلی به عنوان یک تماشاگر در ستایش مغان خود به تصویر کشیده شده است. 1475)، ماساچیو که خود را به عنوان یک رسول در چرخه کلیسای برانکاچی معرفی کرد، و حتی رافائل، که خود پرتره های خود را در حاشیه سمت راست مدرسه آتن (1511) دریافت کرد. استادان ایتالیایی رنسانس مانند لئوناردو داوینچی نیز از سلف پرتره ‌ها برای تحقیقات روان‌شناختی و فیزیولوژیک استفاده می‌کردند: مونالیزای معروف او می‌توانست بر اساس سلف پرتره ‌ای از هنرمند باشد. سلف پرتره می تواند اهداف تمثیلی نیز داشته باشد، مانند La Pittura اثر Artemisia Gentileschi (خودنگاری به عنوان تمثیل نقاشی). از سوی دیگر، شیوه‌گرایان، پتانسیل تصنع و توهم را درک می‌کردند، به‌عنوان مثال، سلف پرتره  پارمیجانینو در آینه‌ای محدب (1524).

 

در طول قرن هجدهم، پرتره از خود در عصر طلایی هلند محبوبیت خاصی پیدا کرد، که اغلب با مفهوم وانیتا یا به عنوان شکلی از جشن مقام ترکیب می شد. از جمله مشهورترین آنها می توان به سلف پرتره های متعددی اشاره کرد که توسط رامبراند در تمام سنین انجام شده است.

 

در قرن های 19 و 20، ژانر پرتره از خود هنوز تفاوت های ظریف و اهداف متفاوتی به خود می گرفت. بسیاری از هنرمندان، مانند ونسان ون گوگ، مؤلفه‌ی روایت را با بازگویی لحظاتی از زندگی‌شان، به‌عنوان مثال سلف پرتره با گوش بانداژ شده، و مؤلفه نمادین با استفاده از رنگ، برجسته کردند.

 

در قرن بیستم، هنرمندان از سلف پرتره  در یک کلید روان‌شناختی و خود تشخیصی استفاده می‌کردند و بر تغییر شکل‌های اکسپرسیونیستی (مانند ادوارد مونک، اگون شیله) یا توهم‌های نوری (مانند موریتز کورنلیس اشر) تأکید می‌کردند. در هنر قرن بیستم، سلف پرتره هنوز ابزاری برای خودیابی، اسطوره سازی شخصی (اندی وارهول) و تعریف خود در یک فرهنگ خاص (مانند فرهنگ مکزیکی فریدا کالو) است.

 

سلف پرتره در هنر معاصر دیگر لزوماً بازنمایی نیست، بلکه می تواند انتزاعی نیز باشد. علاوه بر این، با اختراع عکاسی، ماهیت ایستا مشخص خود را از دست داد و پویایی و آزمایش را بررسی کرد، مانند سلف پرتره  های عکاسی نادار یا ادورد مایبریج. تمرین سلفی، زمینه ای برای بررسی جامعه شناختی و زیبایی شناختی نیز برای هنرمندان معاصر، یکی دیگر از تمایلات رایج ژانر سلف پرتره  است.

 

هنرمندان برجسته سلف پرتره

آلبرشت دورر (1471-1528)

آنجلیکا کافمن (1741-1807)

آنتونی ون دایک (1599-1641)

سیندی شرمن

دیگو ریورا (1886-1957)

دیگو ولاسکز (1599–1660)

ادگار دگا (1834–1917)

ادوارد مونک (1863-1944)

اگون شیله (1890-1918)

الیزابت ویژ لو برون (1755-1842)

یوژن دلاکروا (1798-1863)

فرانسیس بیکن (1909-1992)

فریدا کالو (1907-1954)

جیان لورنزو برنینی (1598–1680)

جورجیو دی کیریکو (1888–1978)

گوستاو کوربه (1819-1877)

هانس هولبین جوان (–1543)

هانری دو تولوز لوترک (1864-1901)

هانری ماتیس (1869–1954)

هانری روسو (1844-1910)

ایوان آلبرایت (1897-1983)

ژاک لوئیس دیوید (1748-1825)

ژان آگوست دومینیک اینگر (1780-1867)

ژان فوکه (–1481)

ژان میشل باسکیا (1960-1988)

جاشوا رینولدز (1723-1792)

کته کولویتز (1867–1945).

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”