ریتم آهنگ

آلبرتو جاکومتی ؛ از محبوب ترین مجسمه سازان قرن بیستم

آلبرتو جاکومتی ؛ از محبوب ترین مجسمه سازان قرن بیستم

آلبرتو جاکومتی (1901-1966)

آلبرتو جاکومتی مجسمه‌ساز، نقاش، نقشه‌کش و چاپگر سوئیسی یکی از محبوب‌ترین مجسمه‌سازان قرن بیستم است. او ابتدا در ایتالیا آموزش دید، سپس در پاریس، جایی که تحت تأثیر کنستانتین برانکوزی قرار گرفت و به جنبش سوررئالیسم پیوست. مجسمه اواخر دهه 1920 و 1930 او را "طبیعت بی جان" یا "اشیاء جادویی" نامگذاری کرده اند، که مشهورترین آنها کاخ در ساعت 4 صبح (1932-3، موزه هنرهای مدرن، نیویورک) است. در سال‌های بعد، او دوباره به مجسمه‌های تک‌پیکر واقع‌گرایانه‌تر، به‌ویژه پیکره‌های بسیار ظریف و کشیده‌اش، که بیشتر مربوط به سال‌های پس از جنگ بود، بازگشت که او با کار مستقیم روی گچ روی پایه‌ی سیمی آن را ساخت. نمونه هایی از سبک منحصر به فرد او در مجسمه سازی عبارتند از: Man Pointing (1947, Tate London)، Man Striding I (1960, Foundation Maeght, Saint-Paul) و Tall Woman II (1960, Museum of Modern Art, New York).

جاکومتی همچنین تعدادی پرتره دقیق ترسیم کرد، به ویژه مطالعه پنج ساله ایزابل لامبرت و پرتره ژان ژنه (1955). در فوریه 2010، مجسمه مرد متحرک I جاکومتی، مجسمه برنزی در اندازه واقعی که در سال 1961 ساخته شد، در ساتبیز لندن به قیمت 65001250 پوند (104327006 دلار) فروخته شد - بالاترین قیمتی که در حراجی برای یک اثر هنری پلاستیکی پرداخت شده است.

 

اوایل زندگی

 

جاکومتی در بورگونوو، سوئیس کنونی در مرز با ایتالیا در سال 1901 به دنیا آمد. پدرش، جیووانی جاکومتی (1868-1933) نیز نقاش بود، عمویش آگوستو جاکومتی (1877-1947) یک هنرمند تزئینی بود، در حالی که برادرش دیگو به هنر تزئینی مشغول بود. یک سازنده مبلمان و مجسمه ساز. جاکومتی در دانشکده هنرهای زیبا در ژنو تحصیل کرد و در رشته طراحی فیگوراتیو، قلمزنی و نقاشی تحصیل کرد. در سال 1920 او به همراه پدرش به دوسالانه ونیز سفر کرد تا آثار الکساندر آرچیپنکو (1887-1964)، یکی از مجسمه‌سازان انتزاعی بزرگ اوکراینی را ببیند.

 

پاریس

 

در سال 1922 جاکومتی به پاریس نقل مکان کرد تا نزد مجسمه‌ساز اکسپرسیونیست فرانسوی آنتوان بوردل (1826-1929) در آکادمی د لا گراند-شومیر تحصیل کند. بوردل شاگرد سابق استاد مجسمه ساز، آگوست رودن (1840-1917) بود. زمانی که جاکومتی در پاریس بود، جنبش‌های جدید هنر مدرن مانند کوبیسم را تجربه کرد و با هنرمندانی مانند پیکاسو، ماکس ارنست، خوان میرو و بالتوس (بالتازار کلوسوفسکی د رولا) مخلوط شد. او همچنین هنر آفریقا و مصنوعات بدوی را مطالعه کرد.

 

 

 

مجسمه سوررئالیستی جاکومتی

 

در نیمه دهه 1920، جاکومتی تکنیک های آکادمیک سنتی را شکست و به طور جدی به بررسی امکانات مجسمه سازی سوررئالیسم پرداخت. از دوره 1927 تا 1934 او برخی از منحصر به فرد ترین آثار خود را خلق کرد. او با در نظر گرفتن مضامین معمولی سوررئالیستی مانند رویاها، احساسات و خشونت مجسمه‌هایی را خلق کرد که اگرچه از برنز ریخته‌شده بودند، اما شبیه هنر مجموعه‌ای هستند. آثار آوانگارد او «زن با گلویش بریده شده» (1932، گالری ملی اسکاتلند) و «زن قاشقی» (1936) - که بازیگران آن‌ها را می‌توان در گوگنهایم و موزه هنرهای مدرن نیویورک و جاهای دیگر دید - اولین آثار انتقادی او بودند. آثار تحسین شده زن با بریدگی گلویش بخشی از زن است و بخشی از آن حشره. یکی از هیجان انگیزترین قطعات مجسمه انتزاعی - که قرار است بدون پایه روی زمین قرار گیرد - تصویر خشونت آمیز زنی را نشان می دهد که دراز کشیده تجاوز شده و به قتل رسیده است. این اثر بسیار پراحساس و قدرتمند است و محکم در قلمرو سورئالیسم قرار دارد و جاکومتی را به یکی از شناخته شده ترین هنرمندان سوررئالیست تبدیل کرده است.

 

در سال 1927، جاکومتی یک نمایشگاه مشترک در زوریخ با پدرش و در سال 1932 اولین نمایشگاه انفرادی خود را در پاریس برگزار کرد.

 

سبک هنری فردی

 

در سال 1935 جاکومتی دچار بحران هنری شد. اگرچه آثار اولیه او قبلاً شناخته شده و مورد تقاضا بودند، این هنرمند همچنان در تلاش برای یافتن سبک منحصر به فرد خود بود. اولین مجسمه هایی که او در این دوره انجام داد به قدری ریز بودند که در خطر سقوط بودند. به تدریج چهره ها با سطوح پر جنب و جوش تر، اندام های کشیده و سرهای کوچک باریک رشد کردند. به خاطر همین آثار طبیعت گرایانه تر بود که او به شهرت رسید. با کار از استودیوی خود در مونپارناس، فیگورهای او بزرگ و بزرگ شدند. او ابتدا استودیوی خود را خیلی کوچک می‌دانست، اما هر چه بیشتر در آنجا می‌ماند، بزرگ‌تر به نظر می‌رسد. حتی یکی از چهره های ایستاده در اندازه واقعی او، مانند Man Striding (1960، Foundation Maeght، Saint-Paul) در این استودیو خلق شد. در سال 1934 جاکومتی اولین نمایشگاه انفرادی خود را در نیویورک برگزار کرد. چندی بعد او همچنین با فیلسوف مشهور ژان پل سارتر آشنا شد که دوست خوبی شد و دو مقاله درباره تأثیر هنری هنر جاکومتی نوشت. در طول سال های جنگ، جاکومتی در زوریخ زندگی می کرد و تنها در سال 1945 دوباره به استودیوی خود در پاریس بازگشت.

 

آثار بالغ

 

در سال 1948 جاکومتی نمایشگاه دیگری در نیویورک برگزار کرد و در آنجا فیگورهای کشیده جدید خود را ارائه کرد. از نظر مفهومی، مجسمه‌های او به‌عنوان نمایانگر ماهیت شکننده و اساساً تنها وجود انسان در نظر گرفته می‌شد. سارتر آن را با نگاه بدبینانه اگزیستانسیالیسم به جهان مرتبط می‌دانست، اما شاید این نظر بارنت نیومن بود که دقیق‌تر بود: این مجسمه‌ها «گویی از تف ساخته شده‌اند - چیزهای جدیدی بدون شکل، بدون بافت، اما به نوعی پر شده‌اند». شکل مردی که گام برمی دارد رایج ترین نقوش جاکومتی بود و این چهره ها شیفتگی او را به سطوح کارش نشان می دهد. او از انگشتان خود و چاقوی مدلینگ برای شکل دادن به مجسمه های فیگوراتیو خود استفاده کرد. (برای نمونه ای از یک مجسمه ساز ایرلندی که تحت تأثیر کارهای جاکومتی قرار گرفته است، به Edward Delaney، 1930-2009 مراجعه کنید.) اگرچه این چهره ها اغلب به شکل اولیه خود مقایسه می شوند، اما حضور خارق العاده ای را حفظ می کنند. در حدود دهه 1950، جاکومتی گروه‌هایی از چهره‌ها را مدل‌سازی کرد: مربع (1949) و گلید (1950). در سال 1955 این هنرمند دو نمایش گذشته داشت، یکی در لندن و دیگری در نیویورک. در سال 1956 در دوسالانه ونیز به نمایش گذاشت. جاکومتی اگرچه بیشتر به خاطر مجسمه سازی اش شناخته می شود، اما در حکاکی، طراحی گرافیک و نقاشی نیز مهارت داشت. در واقع او جایزه بین المللی گوگنهایم را برای نقاشی در سال 1964 دریافت کرد.

 

سالهای پایانی

 

جاکومتی که اکنون به‌عنوان یکی از غول‌های هنر مدرن شناخته می‌شود، تا زمان مرگش در سال 1966 بسیار کار کرد. با این حال، کمیسیون‌های مجسمه‌سازی عمومی به نتیجه نرسیدند، اما در سال 1961 او درختی را برای صحنه نمایش ساموئل بکت در انتظار گودو ساخت. در سال 1961 جایزه بزرگ مجسمه سازی در بینال ونیز به او اهدا شد که باعث شهرت جهانی او شد. با وجود شهرت، جاکومتی به ندرت از کار خود راضی بود - او هنوز مدل ها را دوباره کار می کرد، اغلب آنها را از بین می برد یا آنها را کنار می گذاشت تا سال ها بعد به آنها بازگردانده شود. سارتر قرار بود به دوستش بگوید: «او هرگز با آن تمام نخواهد شد. این فقط به این دلیل است که یک مرد همیشه فراتر از کاری است که انجام داده است. علیرغم کاهش سلامتی، مجسمه ساز در سال 1965 برای شرکت در افتتاحیه آثارش در موزه هنر مدرن (MoMA) به نیویورک سفر کرد. او چند ماه بعد در سوئیس درگذشت.

 

رکورد جهانی قیمت برای یک اثر هنری

 

در فوریه 2010، یک حراج هنری رکورددار در ساتبیز لندن منجر به فروش 65,001,250 پوندی (104,327,006 دلار) برای مجسمه جاکومتی Walking Man I (L'Homme Qui Marche) شد. برنز قد 6 فوتی مردی را در وسط گام نشان می دهد. این فروش رکورد قبلی حراج 104168000 دلاری را که در سال 2004 برای پرتره پسری با لوله پابلو پیکاسو (1905) ثبت شده بود، شکست. بیش از پنج برابر بیشتر از تخمین 12 تا 18 میلیون پوندی پیش‌فروش، پیشنهاد رقابتی و کمیاب بودن آثار جاکومتی عوامل کلیدی در دستیابی به قیمت رکورد بودند.

 

بنیاد آلبرتو جاکومتی

 

Kunsthaus Zurich شامل مجموعه بنیاد آلبرتو جاکومتی است. این مجموعه که اندکی پس از مرگ این هنرمند جمع آوری شده است، شامل 150 مجسمه، 20 نقاشی و بسیاری از نقاشی های کاغذی است. این آثار از سال‌های اولیه او، تأثیرات کوبیسم و ​​هنر بدوی، مرحله سوررئالیستی او و مهم‌ترین مجسمه‌های او را از سال‌های 1947 تا 1951 نشان می‌دهند. آثار عبارتند از:

 

- Femme couchée qui rêve (1929، تأثیر کوبیسم)

- Fleur en Danger (1932، دوره سورئالیستی)

- لو کیج (1950، کار بالغ)

- Tête d'homme I (دیگو، 1964، نقاشی)

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”