ریتم آهنگ

هنر مفهومی چیست؟

هنر مفهومی چیست؟

هنر مفهومی چیست؟

اصطلاح هنر مفهومی (همچنین مفهوم‌گرایی) به شیوه‌های هنری اشاره دارد که در آن تأکید بر مفهوم اثر بر سایر نمونه‌های رسمی یا بصری هنرسازی غالب است. مواد و تکنیک ها نسبت به ایده اثر هنری درجه دوم هستند. اندرو ویلسون، متصدی ارشد هنر مدرن و معاصر بریتانیا در تیت، توضیح داد که چگونه هنر مفهومی یک جنبش یا سبک هنری منسجم نیست، بلکه مجموعه‌ای از استراتژی‌ها است. هنرمندان مفهومی هنر را به عنوان یک ایده تصور می کنند، نه به عنوان خلق یک شیء هنری کامل و ملموس.

 

تاریخ

بنابراین هنر مفهومی شامل شیوه‌های مختلف، بسیاری از هنرمندان و فرم مفهومی است: اینستالیشن‌های خاص سایت، اجراها، نوشته‌ها، اتفاقات، اشیاء زودگذر و موارد دیگر. با این حال، اصطلاح هنر مفهومی به طور سنتی در تاریخ هنر به گرایشی اشاره دارد که بین اواسط دهه 1960 و اواسط دهه 1970 ظهور کرد. در آن دوره، بسیاری از هنرمندان چشم انداز نوع جدیدی از هنر و نقشی جدید برای هنرمند را بررسی کردند: دیگر تولید کننده اشیاء نیست، بلکه خالق ایده هایی است که ممکن است قبلاً یک اثر هنری باشد. آثار آن‌ها ابزار هنر سنتی را رد می‌کردند و این ایده که چه چیزی می‌تواند و چه چیزی نمی‌تواند هنر باشد را مشکل‌ساز می‌کرد. در این زمینه هنری، بسیاری از هنرمندان مفهومی نیز ساختار تولید، توزیع، نمایشگاه و ترویج نظام هنری را نقد کردند.

 

هنر مفهومی یک سنت هنری یا یک جنبش هماهنگ نیست، بلکه مصادیق انتقادی و هستی‌شناختی را پیش می‌برد که قبلاً توسط جنبش‌های آوانگارد قرن بیستم، به‌ویژه دادائیسم برجسته شده بود. مفهوم گرایی همچنین جنبه مهمی از هنرهای معاصر را نشان می دهد، اگرچه نباید با تمام شیوه های هنری که رسانه های سنتی مانند نقاشی و مجسمه سازی را رد می کنند یا قصد و نیت هنرمند را در مرکز فرآیند خلاقیت قرار می دهند، اشتباه گرفت.

 

تاریخچه اصطلاح "هنر مفهومی"

شیوه‌هایی که تحت عنوان هنر مفهومی جمع‌آوری می‌شوند، در ابتدا با تعاریف مختلفی مانند هنر ایده، هنر اطلاعات مشخص شدند. منشأ اصطلاح هنر مفهومی در متنی در سال 1961 توسط هنری فلینت، مقاله: هنر مفهومی یافت می شود، جایی که هنرمند و فیلسوف گروه فلوکسوس اجراها و تجربه هنری خود را به عنوان کار مفهومی توصیف می کند.

 

این اصطلاح به لطف متون نظری هنرمند آمریکایی Sol LeWitt پاراگراف ها در مورد هنر مفهومی (1967) که در مجله تخصصی Artforum منتشر شد، محبوبیت بیشتری پیدا کرد. لوویت بر فرآیند خلاقیت تمرکز کرد: تصمیمات هنرمند مفهومی که قبل از خلق واقعی شیء هنری گرفته می شود، مهمترین جنبه است، جایی که اجرا یک امر ظاهری است. سرانجام، بیان هنر مفهومی در چهار نمایشگاه مهم در طول سال 1969 ظاهر شد (به پاراگراف تاریخچه هنر مفهومی مراجعه کنید) و در مقاله لوسی لیپارد شش سال: غیر مادی شدن شیء هنری از 1966 تا 1972، جایی که مورخ هنر آمریکایی دقیقاً شرح می دهد. جنبش هنر مفهومی آن دوره

 

تاریخچه هنر مفهومی

پیشگامان هنر به عنوان ایده

هنر مفهومی خودسرانه در دوره دهه 1960 و 1970 قرار می گیرد. با این حال، هنرمندان قبلی از این دو دهه هستند که پیشروان روند هنر مفهومی بودند. مارسل دوشان بنا به تعریف یک هنرمند هنر مفهومی نبود، اما آماده‌های او، که در آن اشیاء روزمره جایگاه اثر هنری را به دست می‌آوردند و سوژه‌های تجربه زیبایی‌شناختی می‌شدند، نمونه‌های اولیه یک فرم مفهومی هستند. فواره او (1917) را می توان یکی از اولین آثار هنری مفهومی در نظر گرفت.

 

تحقیقات هنری هنرمند سوررئالیست رنه ماگریت، که در پایان دهه 1920 بر گسست بین تصاویر و کلمات، بازنمایی کلامی و نمادین متمرکز بود، نیز بسیار نزدیک به زبان هنری هنر مفهومی و گروه هنرمندان مفهومی بریتانیایی Art&Language است. .

 

یکی دیگر از پیشروهای هنر مفهومی، رابرت راشنبرگ است که در دهه 1950 اثر Erased De Kooning Drawing را تولید کرد. این هنرمند آمریکایی طرحی از هنرمند مشهور دی کونینگ خرید و تصمیم گرفت آن را پاک کند. این ژست سؤالاتی را در مورد ماهیت اثر هنری و منشأ عمل خلاقانه و همچنین نقش اجتماعی هنرمند باز می کند. همچنین در سال 1962، هنرمند بری بیتس هویت اصلی خود را به عنوان هنرمندی که با نام بیلی اپل امضا می‌کرد، پاک کرد، این ایده تمایل آثار هنری ساخته شده توسط اشخاص ثالث را بررسی می‌کند و نقش کار هنرمند اصلی را در خلق اشیاء پیچیده زیر سوال می‌برد.

 

در نهایت، گرایش‌های اولیه هنر مفهومی شامل هنرمند ایتالیایی پیرو مانزونی است که در سال 1961 Merda d'artista خود را به نمایش گذاشت، گلدانی که احتمالاً حاوی مدفوع خودش بود، و هنرمند فرانسوی ایو کلاین، که به «حساسیت تصویری غیرمادی» فضاهای نامرئی ارائه داد. گواهی او در ازای ورق طلا توسط خریداران.

 

خاستگاه هنر مفهومی: تغییر اواخر دهه 1960

هنرمندان متعددی ابعاد انتقادی و غیر مادی هنر مفهومی را در قرن بیستم بررسی کردند، اما هنرمندان هنر مفهومی بنا به تعریف خود را در نیمه دوم دهه 1960 با متن اصلی سول لوویت پاراگراف هایی در مورد هنر مفهومی نظریه پردازی کردند. هنر مفهومی با مجموعه هنرمندان جوزف کوسوث با عنوان (هنر به عنوان ایده به عنوان ایده) در 1966-1967 و به موازات نمایشگاه Air Show Air/Conditioning توسط هنرمند بریتانیایی تری اتکینسون و مایکل بالدوین (گروه هنر و زبان) ظهور کرد.

 

در سال 1968، جان بالدساری، هنرمند آمریکایی، نقاشی‌های کلمه خود را در لس آنجلس به نمایش گذاشت و در سال 1969، فروشنده آثار هنری، ست سیگلاب، نمایشگاهی را از 1 تا 31 ژانویه در نیویورک ترتیب داد: o اشیا، o نقاشان، o مجسمه سازان، که در فضاهای عمومی باز می شوند. جنبش هنری جدیدی که در آن مواد هنر خود مفاهیمی هستند. این نشان دهنده یک تغییر در تاریخ هنر است زیرا نه تنها بر شکل و موضوع اثر هنری و ساخت هنری بلکه بر ساختار آن نیز تأثیر می گذارد.

 

دلایل هنرمندان مفهومی

هنر مفهومی یک جنبش هنری ناهماهنگ بود، اما در سطح بین‌المللی، شامل اروپا، آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی بود. دلایل این انتشار را می‌توان در عدم تحمل هنرمندان رایج نسبت به تجاری‌سازی بازار هنر یافت، که بیشتر و بیشتر بر مکانیسم‌های تولید اشیاء متمرکز شده است تا آثار هنری ارزشمند. هنرمندان با امتناع از ایجاد اشیاء سنتی، نقاشی یا مجسمه‌های جدید واکنش نشان دادند و بنابراین شروع به فروش ایده‌ها کردند که به راحتی در فضاهای معمولی مانند گالری‌ها و حراج‌ها فروخته نمی‌شد. آثار و اجراهای مفهومی مختلف نیز جامعه، سیاست‌های دولت، بازاری بودن هنر را نقد می‌کنند.

 

در میان دلایل هنر مفهومی، انگیزه‌های انتقادی و سیاسی-اجتماعی و زیبایی‌شناختی نیز وجود دارد. هنرمندان مفهومی در برابر فرمالیسم غالب هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی و به رهبری منتقد آمریکایی کلمنت گرینبرگ واکنش نشان دادند. هنرمندان مفهومی از تمرکز بر رنگ‌ها، خطوط، تکنیک‌ها و فرم و ماهیت کاملاً فیزیکی رسانه خودداری کردند.

 

میراث مفهومی هنر در دنیای هنر

جنبش هنر مفهومی با هنرمندان هنر مفهومی دهه 1960 و 1970 مرتبط است، اما همچنان در تولیدات هنری بسیاری از هنرمندان بعدی حضور داشته است. حتی در قرن بیست و یکم، هنرمندانی که خود را مفهومی تعریف نمی‌کنند، هنر مفهومی را بازنویسی می‌کنند. میراث را می توان در گرایش به نقد اجتماعی-سیاسی اثر هنری، در استفاده از ایده ها، اطلاعات به عنوان رسانه برای تعریف هنر، یا در زبان هنری مانند هنر نصب، پرفورمنس آرت، هنر زمین، یا دیجیتال و ویدئو مشاهده کرد. هنر

 

تکنیک های هنر مفهومی

هنر مفهومی این ویژگی را دارد که بتواند از طریق فرآیندهای خلاقانه مختلف خلق شود و اشکال بسیار متفاوتی به خود بگیرد.

 

هنر اجرا

در میان متداول‌ترین تکنیک‌های مفهومی، عملکردی را می‌یابیم که آثار هنری آن تنها از طریق عکس‌ها، متن‌ها، فیلم‌های رویداد یا کنش مستند می‌شود. از جمله معروف ترین اجراها، Imponderabilia را به یاد می آوریم، اثر مارینا آبراموویچ و شریک او Ulay، که در پایان دهه 1960 یکی در مقابل دیگری برهنه در ورودی یک موزه اجرا کردند. این اقدام بر واکنش‌ها و وضعیت‌های بازدیدکنندگان در ورودی، استفاده از مردم و نقش موزه منعکس شد.

 

زبان و متون

یکی دیگر از تکنیک های رایج، به ویژه در اولین اثر هنری مفهومی، تحقیق در زبان و استفاده از متون نوشتاری و اشیاء نمایش داده شده است. این امر به ویژه در تمرین گروه هنر و زبان (لارنس وینر، ادوارد روشا، جوزف کوسوث، رابرت بری) مشهود است که منحصراً با ابزارهای زبانی و عناصر بصری کار می کردند. این روند، به گفته پیتر آزبورن فیلسوف بریتانیایی، می تواند تحت تأثیر نظریه های فلسفی تحلیلی و ساختارگرایانه انگلیسی-آمریکایی قرار گیرد. عناصر متنی نوشتاری نیز رسانه ای است که جان بالدساری آمریکایی به طور گسترده از آن استفاده می کند.

 

نقد نهادی

هنر مفهومی همچنین اشکالی از نقد نهاد موزه و ساختار ساختاری آن را به خود می گیرد و رابطه با مردم و استفاده از آن را بازتعریف می کند، اما همچنین انتقادی بودن سیستم هنری را برجسته می کند. عملکرد هنری هنرمندان مفهومی مانند هانس هاکه یا مارسل برودتارز در این راستا حرکت می کند و تحت عنوان جنبش هنری، نقد نهادی تعریف می شود.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”