تاریخچه هنر نو
پاریس 1880 - 1900
هنرمندان و معمارانی که در سبک آرت نوو کار میکردند، خطوط روان الهام گرفته از طبیعت و جوهر وحشی و بیپیوند آن را برای ایجاد استعارهای از آزادی که آرزوی آن را داشتند، ترجیح میدادند و معتقد بودند که جامعه باید به دور از مکانیزه شدن مدرن و انتظارات سنتی به دنبال آن هنر و زیبایی شناسی و همچنین سیاست باشد.
رابطه جنسی و شهوانی در سبک ذاتی بود و نماد نگرانی فزاینده در مورد نقش زنان در جامعه بود که هنوز سرکوب شده بود. این جنبهها در هیچ کجا به اندازه پاریس آشکار نبود، جایی که اصطلاح Art Nouveau برای اولین بار در دهه 1880 در مجله بلژیکی L'Art Moderne ظاهر شد. در دسامبر 1895، زیگفرید بینگ، فروشنده آثار هنری آلمانی الاصل در پاریس، گالری به نام L'Art Nouveau را افتتاح کرد و اغلب به محبوبیت این اصطلاح در سراسر اروپا نسبت داده می شود.
جمعیت روشنفکر بوهمیایی Belle Epoque موز خود را در سارا برنهارت، بازیگر زن بدجنس پیدا کردند، پوستری که توسط آلفونس موچا برای نمایشنامهاش گیسموندا طراحی شده بود، در سال 1894 پوستر و طراحی گرافیک را متحول کرد و بهعنوان یک کار پیشگام در هنر نو دیده میشود.
این سبک تماشایی در حوالی زمان نمایشگاه جهانی در پاریس در سال 1900 مورد تحسین قرار گرفت، که منجر به پروژههای ساختمانی در مقیاس بزرگ و تلاشهای خلاقانه برای ترویج سبک هنر نو شد. همزمان با افتتاح متروی پاریس، معمار هکتور گیمار 141 ورودی به ایستگاه های زیرزمینی را بر اساس اصول هنر نو ساخت.
بریتانیای کبیر
در بریتانیای کبیر، هنر نو از هر دو هنر و صنایع دستی و حرکات زیبایی شناختی الهام گرفته شد. وضعیت پیشرفته صنعتی شدن، فناوری جدید را در تمام زمینه های زندگی روزمره، از کشاورزی گرفته تا حمل و نقل و تولید، وارد کرده بود تا بعداً به عنوان انقلاب صنعتی دوم شناخته شود. سبک بینالمللی یا هنر نو بریتانیایی، مستقیماً از مهارت و دانش و کار با مواد طبیعی که توسط طراحان هنر و صنایع دستی که از ویلیام موریس الهام گرفتهاند، و همچنین سبک منحنیای که توسط هنرمندی به نام اوبری بردزلی که در آن کار میکرد، الهام گرفته است. زیبایی شناسی، خود الهام گرفته از هنر و طراحی ژاپنی است که توسط تجارت تجربی به لندن معرفی شد.
در اسکاتلند، معمار چارلز رنی مکینتاش و همسرش، هنرمند مارگارت مکدونالد، با خواهرش فرانسیس و همسرش، هربرت مکنیر، در مدرسه هنر گلاسکو همکاری کردند. آنها با هم روی پوسترها، کارهای فلزی و سایر هنرهای تزئینی از جمله مبلمان کار کردند. آنها گل رز گلاسکو را در طرح های منحنی و همچنین بلند عمودی خود معرفی کردند و مکینتاش به طراحی و ساخت مدرسه جدید هنر گلاسکو از سال 1896 تا 1909 ادامه داد. آثار آنها در قاره بیشتر از بریتانیا به رسمیت شناخته شد و به طور مستقیم بر گوستاو کلیمت و جدایی وین
اتریش
در اتریش، شهر پر جنب و جوش و چند فرهنگی وین به عنوان یک مرکز فکری و فرهنگی در حال رشد و تکامل بود. واکنش به سرعت و تاثیر تغییرات fin de siècle در آنجا هنرمندان را از سبک های سنتی و محافظه کارانه هنر و معماری که هدفمند به دنبال نقد و رد آن بودند دور کرد.
هنر نوو در آنجا برای اولین بار که هنر اتریشی به عنوان بخشی از یک سبک بینالمللی رشد کرد، از زیباییشناسی فرانسوی، بریتانیایی و بلژیکی الهام گرفت و بسیاری از الهامات پایهگذار از جمله آرمانهای جنبش هنر و صنایع دستی و مفاهیم قوی اجتماعی را به اشتراک گذاشت. عدالت
ذهنهای خلاق وینی در حالی که به طور مشابه بر مواد، صنایع دستی و شهوانی تمرکز میکردند که شامل رهایی زنان و سکس میشد، Secession را ایجاد کردند، به معنای واقعی کلمه یک گروه متفکر مدرنیستی که شامل معمار اتو واگنر، نقاش گوستاو کلیمت و طراح جوزف هافمن بود.
آنها سبک خود را Jungdenstil نامیدند، یعنی: «سبک جوانان» و خود را از طریق مجله خودشان، چشمه جوانی، تبلیغ کردند و به طور نمادین و عملی جنبش و آثاری را ایجاد کردند که تفکر و ایده های جدید را به ارمغان آورد. Secession وین از هنر نووی منحنی که در مکانهای دیگر دیده میشود فاصله گرفت تا زیباییشناسی هندسی و شبکهای را اتخاذ کند که هنرهای تزئینی و زیبا را با هم ترکیب میکرد.
پس از سال 1910
در سال 1910، هنر نو به عنوان یک چیز منحط و ناخواسته از گذشته شناخته می شد، که عمدتاً به دلیل تزئینات داخلی و تزئینی بسیار گران قیمتی بود که برای رایج کردن این سبک استفاده می شد. مبلمان، ظروف شیشهای و جواهراتی که تنها در صورت استفاده از تولید انبوه میتوانستند با قیمتهای قابل دسترس بازتولید شوند، به معنای مخالفت با آرمانها و اصول تمرینکنندگان بود. اگون شیله، دانشجوی وینی کلیمت، به اکسپرسیونیسم روی آورد. تزئینات استادانه و زیادهروی معماری نیز به زودی مورد تحقیر قرار گرفت زیرا تزئینات به طور کلی به عنوان نماد تفکر یا رفتار منحط طبقهبندی شدند. آدولف لوس با آموختن و قدردانی از یک رویکرد بسیار عملی تر برای طراحی در ایالات متحده، معماری وین را به خطوط مستقیم تر و محافظه کارانه تر بازگرداند.
هنرمندان برجسته هنر نو
چارلز رنی مکینتاش (1868-1928)
هکتور گیمار (1867–1942)
آلفونس موچا (1860-1939)
گوستاو کلیمت (1862-1918)
امیل گال (1846–1904)
مارگارت مک دونالد (1864-1933)
اوبری بردزلی (1872-1898)
اتو واگنر (1841-1918)
لوئیس سالیوان (1858-1924)
اصطلاحات هنری مرتبط
جنبش هنر و صنایع دستی
جنبش زیبایی شناختی
سبک بین المللی
جدایی وین
گلاسکو چهار
Jugendstil "سبک جوانان".
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”