ریتم آهنگ

زنجیره ی آدرین مک کینتی، دینامیتی که مادران را هدف می گیرد

زنجیره ی آدرین مک کینتی، دینامیتی که مادران را هدف می گیرد

زنجیره کتابی پر افتخار است. از برگزیده شدن به عنوان بهترین کتاب سال در جشنواره ی بین المللی نویسندگان تا بردن جایزه ی ند کلی و... در کارنامه ی این کتاب ثبت شده است.

آدرین مک کینتی پیش از نوشتن زنجیره در بخش نوشتاری آثار جنایی فعال بود اما هیچ کتابی مانند زنجیره خوش ندرخشید. این کتاب ریتینگ بالایی در آمازون و گودریدز دارد و سبک خاصش در آثار جنایی/معمایی مطرح شده است.

در شروع کتاب می خوانیم:

«بخشی از حوادث این کتاب برگرفته از واقعیت است.»

و همین برای یک شروع وحشتناک و هیجانی کافی است. جلوتر که می رویم، متوجه می شویم نویسنده در مقدمه ش نوشته که چطور در بچگی نامه هایی رد و بدل می شد که در آن نامه ها گیرنده را تهدید می کردند اگر آن نامه را به سی (یا هر چند نفر) دیگر نرساند، دچار نفرین خواهد شد. پدیده ای که همه ی ما در کشور خودمان هم با آن آشنا هستیم و روزانه پیام های زیادی از این دست را می بینیم. حال تصور کنید فرستنده ی این نامه ها شخصی باجگیر باشد و سلاحی که در دست دارد، بچه ی شماست.

زنجیره به ما نشان می‌دهد زندگی واقعی، فیلم سینمایی نیست. جنایت فقط اتفاق افتادن یک حادثه‌ی آزار دهنده توصیف نمی‌شود بلکه زندگی بعد از آن تازه شروع شده و آن حادثه‌‌ای که رخ داده، عمق روح و روان را به چالش می‌کشاند.

مقدمه ی مترجم- نشر نفیر- ص 3

 

زنجیره داستان زنی را روایت می کند که در راه رفتن به جلسه شیمی درمانی برای درمان سرطانش تماسی دریافت می کند.

زنی از پشت خط به او می گوید:

«اگه به چیزهایی که می‌گم گوش ندی، بچه‌ت رو می‌کُشم. اول خون‌بها رو می‌پردازی و بعد بچه‌ی یه نفر دیگه رو می‌دزدی. من خودم مادرم و پسرم رو دزدیدن. مطمئن باش برای برگردوندن پسرم، حاضرم دخترت رو بکشم. تو اولین نفرِ این زنجیره نیستی و مسلماً آخرین نفر هم نخواهی بود»

ص12

و داستان تازه آغاز می شود. زنجیره ای که معلوم نیست چند سال یا هزاره قدمت دارد، گریبان راشل را می گیرد. حالا او برای نجات جان بچه اش باید بچه ی دیگری را بدزدد.

ریتم وحشیانه و تند این کتاب تمام شب شما را بیدار نگه خواهد داشت. با راشل به پیکار سختی ها می روید تا بچه ی دلبندش را پس بگیرید.

«این کابوس به صورت غیر قابل وصفی اصیل و درخشنده است. تا مدت‌ها آن را رها نمی‌کنید.»

استفن کینگ

«هیچ وقت نمی‌تونید کتابی مثل زنجیره بخوانید و هرگز فراموشش نخواهید کرد...»

دان وینسلو

جزو ده جنایی برتر گودریدز سال 2019

نامزد جایزه‌ی بهترین رمان جنایی ایرلند تیکستون سال 2020

یکی از بهترین جنایی‌های سال 2019  از نگاه مجله‌ی تایم

 

این کتاب نخستین بار با ترجمه ی خوب و روان زهرا چفلکی از نشر نفیر وارد بازار کتاب ایران شده است.

 

در زنجیره با زنی سرطانی رو به رو هستیم. زنی که باید با بی‌وفایی شوهر، سرطان بدخیم سینه، دزدیده شدن فرزند، تهدیدهای جانی، شیمی درمانی، بی‌پولی و تنهایی یک تنه مبارزه کند.

زنی که مثالی بارز از تمام مادران جهان است. مادرانی که کارد به استخوانش می‌رسد اما لحظه‌ای از فکر فرزندشان بیرون نمی‌آیند. می‌گویند موسیقی زبان جهانی است اما زبانی جهانی‌تر از زبان مادر بودن وجود ندارد. همه‌ی مادرها جدا از ملیت و قومیت قهرمانان بی‌نام و نشان زندگی انسان‌ها هستند.

در آخر زنجیره را بخوانید و به قدرت یک مادر، دوباره و دوباره ایمان بیاورید

مقدمه مترجم ص3

 به نظر نمی‌آید استخوانش را شکسته باشد.

قبلاً هیچ وقت شکستگی استخوان را تجربه نکرده است اما حدس می‌زند دردش خیلی بدتر از این باشد. وقتی استوارت در سالن اسکی روی یخ نیوپورت، مچ دستش را شکاند، فقط نعره می‌زد و جیغ می‌کشید. ولی خب به هر حال، او استوارت بود دیگر.

می‌ایستد. درد دست و پایش را می‌لرزاند.

عموی‌ دیوانه‌اش، پیت، یک بار گفته بود: درد، ضعفیه که بدنت رو ترک می‌کنه.

کایلی پیش خودش می‌گوید:

پس من الان قوی‌تر شدم.

اما خودش هم واقعاً به این حرف اعتقادی ندارد.

ص 57
 
راشل اونیل پس از اتمام موفقیت آمیز شیمی درمانی، طلاق از شوهر ناسازگار (و نابالغ) خود و یافتن شغل معلمی فلسفه، سرانجام احساس می کند که کنترل زندگی خود را در دست دارد و در مسیر درستی حرکت می کند. تا اینکه یک روز پیامی از انکولوژیست دریافت می کند که می گوید فوراً با او تماس بگیرید، به علاوه - بسیار وحشتناک تر - یک پیام غیرقابل ردیابی مبنی بر اینکه دختر سیزده ساله اش، کایلی، از ایستگاه اتوبوس دزدیده و به گروگان گرفته شده است. . پاما نگران نباشید، راشل می تواند با پرداخت هزینه اخاذی به اضافه دزدیدن کودکی دیگر و تکرار این فاجعه برای خانواده ی بی گناه دیگر، کایلی را سالم پس بگیرد. ببینید، راشل اکنون بخشی از «زنجیره» است که ظاهراً سال‌ها بدون شناسایی ادامه دارد و بهای هشدار به مقامات، مرگ فرزندش و انتقام‌جویی بیشتر است. راشل با اکراه پس از تلاش ناموفق خود برای انجام این کار، برادر شوهرش پیت، کهنه سرباز تفنگداران دریایی با مشکلات اعتیاد را استخدام می کند،  (در همین حین کایلی در حال کار بر روی نقشه ای برای رهایی خود است.) راشل متوجه می شود که حتی اگر موفق شود، زخم های اتفاق افتاده روی او، پیت و کایلی تا آخر عمر تأثیر می گذارد. حداقل شاید اگر راشل بتواند با برقراری ارتباط با دیگرانی که از کارکرد آن مطلع هستند، زنجیره را بشکند، بتواند وجدان شکنجه‌شده‌اش را آرام کند، اما انتخاب این مسیر زندگی خانواده‌اش را دوباره به خطر می‌اندازد. با این حال، همانطور که خواننده در حال یادگیری است، مغز متفکر پشت کل زنجیره بی‌رحم است - نه به ذکر است که از آن به دلایل شوم شخصی استفاده می‌کند - و این دنباله ممکن است راشل را بیش از آنچه گمان می‌کند به حل معما نزدیک کند.
 
  نیمه اول این تریلر جذاب است، با گرفتن سناریویی که بدترین کابوس هر پدر و مادری است و اضافه کردن یک پیچ و تاب برای متمایز کردن آن از سایر رمان های آدم ربایی. اگرچه ممکن است گاهی قضاوت نامطلوب راشل برای خواننده آسان باشد، اما هنوز غیرممکن است که بدانیم اکثر ما در چنین رابطه وحشتناکی چگونه رفتار خواهیم کرد.
پیت همچنین شخصیت جالبی است: مردی که حتی قبل از اینکه در این آشفتگی وارد شود با شیاطین دست و پنجه نرم می کند و رابطه در حال تکامل بین او و ریچل واقع گرایانه و تاثیرگذار است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”