ریتم آهنگ

آشنایی با آلفرد استیگلیتز؛ عکاس مشهور آمریکایی

آشنایی با  آلفرد استیگلیتز؛ عکاس مشهور آمریکایی

یکی از با فرهنگ ترین و فعال ترین چهره های هنر آمریکا، عکاس، فروشنده آثار هنری، نویسنده و ناشر آلفرد استیگلیتز حرفه خود را در عکاسی هنرهای زیبا آغاز کرد و بعدها با عکاس، نقاش و متصدی آمریکایی ادوارد استیچن (1879-1973) ترکیب شد. گالری‌های کوچک Photo-Secession را اداره می‌کند (که بعداً به سادگی «291» نامیده شد، به خاطر محل آن در 291 خیابان پنجم نیویورک).

 

استیگلیتز با گسترش سریع علاقه خود به پذیرش همه اشکال هنر آوانگارد، از جمله نقاشی و مجسمه سازی، میزبان اولین نمایشگاه هنر آفریقایی در آمریکا و اولین نمایشگاه هنری ایالات متحده برای چندین نقاش مهم قرن بیستم از اروپا، مانند ماتیس (1908) بود. )، تولوز لوترک (1909)، پل سزان و هانری روسو (1910)، پابلو پیکاسو (1911)، فرانسیس پیکابیا (1913)، کنستانتین برانکوزی (1914)، جینو سورینی (1917). در واقع، همراه با نمایش اسلحه‌خانه (1913)، استیگلیتز بیش از هر کس دیگری برای آوردن هنر مدرن به آمریکا در دوره (25-1905) انجام داد. علاوه بر این، او از هنر بومی حمایت می کرد و حلقه او شامل نقاشان و مجسمه سازان آمریکایی متعددی بود، از جمله جورجیا اوکیف (1887-1986)، آبرنگ و تصویرگر متولد ویسکانسین، که در سال 1924 با او ازدواج کرد.

 

استیگلیتز سردبیر و ناشر مجله Camera Work (1902-17) همچنین مجله ای نه چندان موفق در مورد جنبش بحث برانگیز دادا (1915-1916) تولید کرد. در هنر عکاسی خودش، او بیشتر به خاطر دیدگاه‌هایش از نیویورک، مناظر و مطالعاتش درباره اوکیف شناخته می‌شود. او در کنار من ری (1890-1976)، انسل آدامز (1902-1984) و چارلز شیلر (1965-1883)، یکی از بزرگترین عکاسان دهه های اولیه قرن بیستم است.

 

اوایل زندگی و آموزش هنری

 

آلفرد استیگلیتز در هوبوکن، نیوجرسی، پسر ارشد مهاجران آلمانی-یهودی مرفه ادوارد استیگلیتز (1833-1909) و هدویگ آن ورنر (1845-1922) به دنیا آمد. پس از حضور در مؤسسه معتبر Charlier، تصمیم گرفته شد که او باید طبق استانداردهای دقیق تر آلمانی آموزش ببیند. بر این اساس، در سال 1881 پدرش تجارت خود را فروخت و خانواده را به آلمان نقل مکان کرد، جایی که اشتایگلیتز در دبیرستان کارلسروهه ثبت نام کرد، در حالی که خواهر و برادرش در وایمار تحصیل می کردند. سال بعد او با کمک هزینه ماهانه زیادی از پدرش وارد بخش مهندسی مکانیک در Technische Hochschule در برلین شد. همانطور که اتفاق افتاد کلاس شیمی او توسط Hermann Wilhelm Vogel، دانشمند مهم در زمینه جدید عکاسی تدریس شد، حوزه ای که آلمان شروع به تخصص در آن کرده بود. در همان زمان با هنرمند آلمانی آدولف منزل (1815-1905) دوست شد که او را با ایده کار و خلق هنر مستقیماً از طبیعت آشنا کرد. اشتایگلیتز با الهام از این تماس ها، اولین دوربین و سه پایه خود را خرید و زمانی را به گشت و گذار در بخش هایی از آلمان، ایتالیا و هلند گذراند و هزاران عکس از دهقانان و صحنه های روستایی گرفت.

 

عکاس نوظهور

 

در سال 1884، والدین او - که خودشان در قاره تور بودند - به نیویورک بازگشتند و پسر بزرگ خود را در آلمان گذاشتند، جایی که او تماماً خود را وقف عکاسی کرد. در طول چند سال بعد، او شروع به توسعه ایده های اصلی خود در مورد این موضوع کرد، با کمک یک کتابخانه شخصی رو به رشد در مورد تئوری و عمل عکاسی، همراه با جزئیات عکاسان با استعداد و کار آنها. مطالعاتش او را به حوزه‌های هنرهای زیبا و همچنین زیبایی‌شناسی سوق داد. از سال 1887، زمانی که اولین مقاله خود را با عنوان "یک یا دو کلمه در مورد عکاسی آماتور در آلمان" به مجله انگلیسی آماتور عکاس ارسال کرد، به طور منظم برای مجلات در انگلستان و آلمان می نوشت. همچنین در سال 1887 در یک مسابقه عکاسی که توسط عکاس آماتور برگزار شد، جایزه اول را به دست آورد، شاهکاری که سال بعد تکرار کرد، و پس از آن در چندین مجله دیگر. با کمک این مقالات و عکس های برنده جوایز او، شهرت او به عنوان یک هنرمند نوظهور مبتنی بر لنز در سراسر اروپا گسترش یافت.

 

نیویورک و ازدواج

 

در سال 1890، پس از مرگ ناگهانی خواهرش فلورا، یک استیگلیتز بی میل به نیویورک بازگشت، شهری که او اکنون آن را محلی، بی فرهنگ و دور از جریان اصلی چندفرهنگی اروپا می دانست. پدر دلسوز او با خریدن یک تجارت کوچک عکاسی به او کمک کرد و استیگلیتز همچنین شروع به نوشتن برای مجله آمریکایی آماتور عکاس کرد - جایی که او به زودی سردبیر مشترک شد، در حالی که عکس‌های او شروع به نمایش در نمایشگاه‌های مهمی از جمله نمایشگاه مشترک معتبر کرد. انجمن عکاسان آماتور نیویورک، انجمن عکاسی فیلادلفیا، و باشگاه دوربین بوستون. او اولین دوربین دستی خود را خرید و در نوامبر 1893 با املین اوبرمایر که 9 سال از او کوچکتر بود ازدواج کرد. اگرچه او ثروتمند بود، اما علایق هنری یا فرهنگی کمی با او داشت. در نتیجه، ازدواج موفقیت آمیز نبود.

 

رهبر عکاسی هنرهای زیبای آمریکا (عکس جدایی)

 

در همین حال، استیگلیتز که مشتاق اثبات این موضوع بود که رسانه جدید عکاسی می‌تواند به اندازه سایر هنرها هنری باشد، تصمیم گرفت تا جایگاه رسانه و هنرمندان آن را بالا ببرد. (همچنین ببینید: آیا عکاسی هنر است؟) او در سال 1896 با کمک به تأسیس باشگاه دوربین نیویورک، از ادغام دو باشگاه بزرگ عکاسی در شهر، انجمن عکاسان آماتور و باشگاه دوربین نیویورک، به این هدف دست یافت. . او معاون سازمان جدید و سردبیر مجله ماهانه Camera Notes شد و از پست اخیر برای حمایت و انتشار آثار فیلمبردارانی استفاده کرد که دیدگاه هنری او را نسبت به عکاسی به اشتراک گذاشتند. در سال 1902، این بلندپروازی منجر به شورش مردمی شد، که - به دنبال یک نمایش عکاسی بسیار موفق در کلوپ هنرهای ملی، که توسط استیگلیتز سازماندهی شد - منجر به جدایی او و دیگران از گروه در سال 1902 شد تا Photo-Secession را تشکیل دهند. - از جنبش‌های جدایی ضد نظام که اروپا را فراگرفته است، مانند جدایی مونیخ (1892)، جنبش جدایی برلین (1898) و جدایی وین نامگذاری شده است. این بدنه جدید به شدت بر زیبایی شناسی و مهارت عکاسی متمرکز شده است. نزدیکترین دوست هنرمند و هنرمند اشتایگلیتز در آن زمان، عکاس و نقاش متولد لوکزامبورگ، ادوارد اشتایچن بود که در سال 1900 در اولین سالن عکاسی شیکاگو با او آشنا شده بود. اشتایچن ابتدا به عنوان یک نقاش آموزش دیده بود و توانست بسیاری از ایده های نقاشی خود را با همکار جدیدش در میان بگذارد.

 

توجه: توسعه هنر عکاسی در آمریکا در اوایل قرن بیستم با رشد عکاسی مد و ظهور عکاسان مد مانند ریچارد آودون و ایروینگ پن، انگیزه بیشتری یافت.

 

291 گالری، مروج هنر مدرن

 

خود استیگلیتز ویراستار و ناشر Camera Work (17-1902)، مجله با کیفیت Photo-Secession شد - که به سرعت به انجمن مهم هنر مدرن تبدیل شد - و همچنین نمایشگاه‌های متعددی را با مشارکت Steichen برگزار کرد که با او محل برگزاری را برپا کرد. "گالری های کوچک عکس جدایی"، در سال 1905. به زودی پس از آدرسش در خیابان پنجم به "291" معروف شد. استیگلیتز از طریق نوشته‌ها، نمایشگاه‌ها و دیگر شبکه‌های اجتماعی خود به یکی از حامیان قوی عکاسی خلاقانه و به طور کلی هنر آوانگارد تبدیل شد و تلاش زیادی کرد تا هنرمندان مدرن در آمریکا را در مورد آخرین جنبش‌های هنر مدرن، به ویژه کوبیسم آگاه کند. (1908-14)، فوتوریسم (حدود 14-1909)، دادا (24-1916)، و همچنین آثاری از مجسمه سازان مدرنیست قرن بیستم. در واقع، در طول دهه 1905-1914، «291» از یک خروجی برای نمایش عکس‌های جدایی‌طلبانه عکس، به مرکز اصلی هنرمندان مدرن اروپایی و آمریکایی تبدیل شد. با توصیه اشتایچن، ماریوس دو زایاس، و ماکس وبر، که همگی با هنرمندان فرانسه ارتباط داشتند، «291» اولین جایی در آمریکا شد که آثار فوویست هانری ماتیس (1869-1954) را به نمایش گذاشت. سزان امپرسیونیست (1839-1906)، نقاش ساده لوح هنری روسو (Le Douanier) (1910-1844)، کوبیست پابلو پیکاسو (1881-1973) و فرانسیس پیکابیا (1879-1953)، و همچنین مجسمه سازان معروف آگوست رودین 1840-1917) و کنستانتین برانکوزی (1876-1957). علاوه بر این، او همچنین نقاشی‌های بازنمایی و انتزاعی هنرمندان مدرنیست آمریکایی از جمله آبرنگ‌ساز چیره دست جان مارین (1870-1953)، و همچنین مارسدن هارتلی (1877-1943)، آرتور داو (1880-1946)، آلفرد اچ ماورر (1868) را ترویج کرد. -1932)، آبراهام والکوویتز (1878-1965)، چارلز دموت (1883-1935)، و دیگران.

 

جورجیا اوکیف

 

سال 1917 نقطه عطف مهمی در زندگی استیگلیتز بود. او که به دلیل کمبود منابع، ازدواج نامطلوب و عدم اطمینان در مورد فعالیت های تبلیغاتی خود مانع شده بود، تنها یک علاقه واقعی داشت: توسعه روابط نزدیک خود با یک هنرمند 29 ساله، جورجیا اوکیف، که برای اولین بار نقاشی هایش را دیده بود. ژانویه 1916، و او معتقد بود که همتای روحی است که او در جستجوی او بود. در نتیجه، او آنچه از Photo-Secession باقی مانده بود را منحل کرد، انتشار فیلم Camera Work را متوقف کرد و «291» را تعطیل کرد. او همچنین از همسرش امی جدا شد و با اوکیف که با وسواس از او عکاسی می‌کرد، خانه‌اش را تنظیم کرد و انواع مختلفی از حالات و موقعیت‌ها را در بیش از 350 چاپ، از جمله تعدادی از گران‌ترین عکس‌های برهنه زن در تاریخ، ثبت کرد. در نگرش کلی خود به عکاسی، استیگلیتز کمتر به دستکاری تصویر نهایی علاقه مند می شد و روش فوکوس واضح را ترجیح می داد، همانطور که با تعداد زیادی از مطالعات (قطعات) او از اوکیف، با عکس های او از ابرها (Equivalents) نشان داده شده است. و با حمایت او از عکاسی به سبک کوبیسم از پل استرند (1890-1976) و «دقت گرایی» چارلز شیلر (1883-1965). برای تحولات معاصر در اروپا، نگاه کنید به: یوجین آتژه (1857-1927).

 

گالری صمیمی

 

در طول دوره 1918-1923، استیگلیتز به تمرکز بر عکاسی خود از اوکیف ادامه داد و در عین حال هنرمندان آمریکایی دیگر را در گالری‌های اندرسون و مکان‌های دیگر تبلیغ می‌کرد. در سال 1924، پس از قطعی شدن طلاقش از امی، او با اوکیف ازدواج کرد، همان سالی که موزه هنرهای زیبای بوستون مجموعه ای از بیست و هفت عکس او را به دست آورد. این یک دستاورد قابل توجه برای Steiglitz بود، به ویژه به این دلیل که اولین بار بود که یک موزه هنری بزرگ عکس‌هایی را در مجموعه دائمی خود قرار می‌داد. در سال 1925 یک فضای دائمی در گالری اندرسون به او پیشنهاد شد که او پذیرفت و به گالری صمیمی تغییر نام داد. همچنین در همین زمان بود که او با مجموعه‌دار هنری جدید دانکن فیلیپس (1886-1966) که نقاشی‌های معروف اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را برای گالری یادبود فیلیپس جمع‌آوری می‌کرد، رابطه تجاری برقرار کرد. تعدادی از آثار را از طریق The Intimate Gallery خریداری کرد.

 

در سال 1928، هنگامی که ازدواج او با اوکیف به دلیل عدم تمایل او به ترک نیویورک شروع به ضعیف شدن کرد، استیگلیتز 64 ساله با دختری 22 ساله به نام دوروتی نورمن شروع به رابطه نامشروع کرد. با این حال، در حالی که اوکیف شروع به نگرانی در مورد اصرار شوهرش برای کنترل دقیق نقاشی‌هایش کرده بود، او از دوروتی جدیدش نگران نشد و اگرچه ممکن بود در طول پاییز، زمستان و بهار اغلب از هم دور باشند، برای او نامه نوشت. هر هفته با اشتیاق، گویی هیچ چیز تغییر نکرده است. نمونه‌هایی از نقاشی‌های زندگی‌نامه اوکیف در این دوره عبارتند از انتزاع سیاه (1927، موزه متروپولیتن)، و جمجمه نمادین گاو: قرمز، سفید و آبی (1931، موزه متروپولیتن) که نشان‌دهنده جذابیت فزاینده او به نیومکزیکو بود.

 

یک مکان آمریکایی

 

در سال 1929، پس از بسته شدن اجباری گالری صمیمی، دوستان استیگلیتز مخفیانه 16000 دلار جمع آوری کردند و یک گالری جدید برای او راه اندازی کردند که آن را An American Place نامید، جایی که او به نمایش آثار جدید هنرمند آمریکایی خود ادامه داد. نمایش سالانه بزرگ برای O'Keeffe، که او را بدون توجه به نقدهای انتقادی، با قدرت زیادی تبلیغ کرد. در سال 1936 او یکی از اولین نمایش ها را برای عکاس سیاه و سفید بیابان انسل آدامز در شهر نیویورک برگزار کرد. در سال 1937، موزه هنر کلیولند اولین نمایشگاه بزرگ عکاسی خود استیگلیتز را برپا کرد، اما سال بعد او اولین مورد از یک سری شش حمله قلبی را تجربه کرد که تا زمان مرگش در سال 1946 به طور منظم به او ضربه می زد.

 

  •  

 

آلفرد استیگلیتز تأثیرگذارترین چهره در تاریخ هنر مدرن در آمریکا بود، حداقل بین سال‌های 1900 تا 1935. این بدان معنا نیست که او بزرگترین هنرمند آمریکایی آن دوره بود، بلکه به این معنی نیست که نقش‌های متعدد او - عکاس، حامی هنرمندان مدرن، فروشنده، کلکسیونر، متصدی نمایشگاه، نویسنده و ناشر - مجموعاً تأثیر بیشتری بر هنر آمریکایی نسبت به هر فرد دیگری در آن دوره داشتند.

 

برای یکی دیگر از هنرمندان مدرنیست یهودی که سهم زیادی در هنر عکاسی داشته است، به لازلو موهولی-ناگی (1895-1946)، هنرمند و طراح تجربی مجارستانی که مؤسسه طراحی را در شیکاگو تأسیس کرد، نگاه کنید.

 

مجموعه ها

 

به لطف بررسی دقیق، فهرست‌نویسی و قرار دادن عکس‌های او، توسط همسرش جورجیا اوکیف، آثار آلفرد استیگلیتز را می‌توان در بسیاری از بهترین موزه‌های هنری آمریکا مشاهده کرد، از جمله: گالری ملی هنر، واشنگتن دی. موزه هنرهای زیبا، بوستون؛ موزه هنر متروپولیتن، و موزه هنر مدرن (هر دو، نیویورک)؛ موزه هنر فیلادلفیا؛ موسسه هنر شیکاگو؛ دانشگاه فیسک و دیگران.

 

بالاترین قیمت برای هنر Steiglitz

 

گران‌ترین عکس استیگلیتز، چاپ پالادیومی از جورجیا اوکیف (دست‌ها) (1919)، به قیمت 1.47 میلیون دلار در فوریه 2006 به حراج گذاشته شد. در همان روز، جورجیا اوکیف برهنه (1919) به حراج گذاشته شد. 1.36 میلیون دلار

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”