ژان باپتیست کارپو (1827-75)
یکی از مبتکرترین مجسمه سازان قرن نوزدهم، هنرمند رمانتیک فرانسوی ژان باپتیست کارپو شاگرد فرانسوا رود (1784-1855) بود و به عنوان پیشروی برای آگوست رودن (1840-1917) و مداردو روسو (1840-1917) دیده می شود.( 1858-1928). او آثار مجسمه سازی در مقیاس بزرگی مانند اوگولینو و پسرانش (1860، موزه اورسی، پاریس)، و همچنین به خاطر آثار کوچکش معروف بود. مجسمه های پرتره صمیمی مانند Antoine Watteau (1863، برنز، Musee d'Orsay) و La Negresse (1872، برنز، موزه هنر متروپولیتین، نیویورک). کارپو تحت تأثیر مجسمهسازی رنسانس ایتالیا، شخصیت مهمی در هنر فرانسه قرن نوزدهم بود، زیرا رمانتیسیسم بیانگر و رویکرد شدید او به مدلسازی، گسست قطعی از سبک سخت مجسمهسازی نئوکلاسیک را نشان داد و راه را برای ناتورالیسم رودن هموار کرد.
آموزش اولیه هنری
کارپو که در سال 1827 در والنسین در خانوادهای سنگتراش به دنیا آمد، در سنین پایین نزد گچکاری به نام دبازیو شاگردی کرد. از آنجایی که طراحی ابزار ضروری تجارت او بود، او همچنین در آکادمی نقاشی، مجسمه سازی و معماری در والنسین ثبت نام کرد. در سال 1838 خانواده کارپو به پاریس نقل مکان کردند، جایی که او در مدرسه کوچک کوچک پذیرفته شد، و تا سال 1843 در آنجا ماند. این مدرسه در سال 1766 برای فرزندان کارگران صنعتی تأسیس شد و میناکاری، سنگتراشی، حکاکی، ساعتشناسی و انواع مختلف چوبکاری را آموزش میداد. Carpeaux با کپی برداری از نقاشی های بزرگ رنسانس و آثار مجسمه سازان قرن 18 مطالعه می کرد. در حوالی زمان ورود کارپو به مدرسه، هیلر بلوک، مدیر جدید، تأکید بیشتری بر مطالعه هنر پلاستیک داشت، که ممکن است علاقه اولیه کارپو به این رسانه را ارتقا دهد.
کارپو در پانزده سالگی که استعداد زیادی برای رویارویی با زندگی به عنوان یک تاجر داشت، در آکادمی هنرهای زیبا فرانسه پذیرفته شد. او در حین تحصیل در آکادمی، در آتلیه مجسمه ساز فرانسوا رود، یکی از هنرمندان مشهور رمانتیک آن زمان، نیز کار می کرد. با این حال، او Rude را در سال 1850 به خاطر استودیوی فرانسیسک دورت، معلم مدرسهای که کارپو زیر نظر او آشیل زخمی شده در پاشنه (Musee des Beaux-Arts, Valenciennes) را خلق کرد، رها کرد و اولین جایزه افتخاری خود را به خاطر آن دریافت کرد. پس از آن جایزه مقام دوم برای شخصیت فیلوکتتس در لمنوس به دست آمد. در سال 1854 Carpeaux برنده جایزه بزرگ رم برای مطالعه گروهی هکتور و پسرش استیاناکس (Musee des Beaux-Arts, Valenciennes) شد.
در سال 1854 کارپو برای ادامه تحصیل به رم نقل مکان کرد، علاقه اولیه او به میکل آنژ (1475-1564)، دوناتلو (1386-1466) و آندریا دل وروکیو (1435-1435) بود. در سال 1856 یک دوره پنج ساله را در ویلا مدیچی آغاز کرد و مجسمهها و نقش برجستههای پیچیده را مطالعه کرد. به دور از حواسپرتیهای هنر تجاری مدرن، او توانست به مطالعه و اصلاح مهارتهای خود بپردازد. به عنوان بخشی از دوره اول تحصیلی، از او خواسته شد که یک مجسمه مرمری تولید کند. کارپو اولین شاهکار خود را برای این کار خلق کرد، پسر ماهیگیر با صدف (Musee des Beaux-Arts, Valenciennes) که متعاقباً توسط آکادمی فرانسه در سال 1858 به نمایش گذاشته شد. او چندین سال بعد یک نسخه از سنگ مرمر را حک کرد و آن را در سالن پاریس در سال 1863 به نمایش گذاشت. چندین سال بعد دوباره دختری با صدف را حک کرد، مطالعه ای مشابه.
اوگولینو و پسرانش
نقاشی های زیادی از زمان کارپو در رم باقی مانده است و نشان می دهد که او دائماً در حال ترسیم محیط اطراف خود بوده است. او به طور خاص به آثار میکل آنژ علاقه مند بود، که اغلب ژست های فیگوراتیو او را در آثار خود جذب می کرد. این را میتوان در گروه گچی چند نفره کارپو از اوگولینو و پسرانش، که بر اساس صحنهای از کمدی الهی دانته ساخته شده است، مشاهده کرد. Carpeaux لحظه ای را به تصویر می کشد که اوگولینو وسوسه می شود تا فرزندان و نوه هایش را بخورد، که در آستانه مرگ، از او التماس می کنند که این کار را انجام دهد. وحشت لحظه با تنش تنش بدن اوگولینو در تضاد با رها شدن بچه ها به تصویر کشیده شده است. این اثر فوراً Carpeaux را به شهرت رساند و به دلیل جسارت دراماتیک خود که به شدت با سبک هنری "رسمی" نئوکلاسیک آکادمی فرانسه در تضاد بود مورد تحسین قرار گرفت. بلافاصله Carpeaux را به عنوان وارث طبیعی جنبش رمانتیک معرفی کرد.
بازگشت به فرانسه
در بازگشت کارپو به فرانسه، وزارت هنرهای زیبای فرانسه دستور داد که مجسمهای برنزی از اوگولینو و پسرانش ساخته شود و در سال 1863 در سالن به نمایش گذاشته شود. آویز برنزی از لائوکون و پسرانش. به زودی سفارش های دیگری از جمله پرتره شاهزاده امپراتوری نه ساله به همراه سگش نرون و پیتا (حدود 1864، سفالی) در راه بود. با سقوط امپراتوری دوم، کارپو دریافت که بسیاری از حامیان او دیگر قادر به حمایت از او نیستند. او مجسمههای یادبود کمتری تولید کرد و در عوض به سفارشهای پرتره کوچکتر روی آورد. اینها عبارتند از Amelie de Montfort (1868، سفالی، موزه اورسی، پاریس). نابغه رقص (1872، برنز، موزه اورسی)؛ و Bacchante با چشم پایین (1872، سفالی، موزه متروپولیتین هنر). کارپو با پرتره مجسمه نیم تنه خود از La Negresse (1872)، یک چرخش به طرف میکل آنژ، طناب هایی در سراسر سینه که به نظر می رسد به سختی می تواند انرژی زن جوان را در خود نگه دارد، اضافه کرد و کتیبه روی پایه: "Pourquoi! Naitre esclave!" (چرا برده به دنیا آمد؟)
کارپو که به عنوان یک هنرمند پرتره بسیار مورد توجه قرار گرفت، چندین سفارش امپراتوری را دریافت کرد، از جمله پرتره پس از مرگ ناپلئون سوم در سال 1873. این تصویر تا زمان مرگ او در سال 1920 در مجموعه خصوصی اوژنی باقی ماند. از دیگر آثار مهم می توان به مجسمه نیم تنه الکساندر دوما فیلس (1873، سنگ مرمر، Comédie-Francaise، پاریس)؛ آنتوان واتو (1863، برنز، موزه اورسای) و طرحی برای بنای یادبود مارشال مونسی (1864، پتی کاخ، پاریس). یکی دیگر از شاهکارهای بعدی او "چهار ربع جهان" بود، یک فواره در پاریس که دارای کره ای است که توسط چهار شخصیت زن به نمایندگی از چهار قاره در دست گرفته شده است.
کارپو در سن 48 سالگی به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت. او در طول زندگی خود افتخارات زیادی دریافت کرد و مورد احترام همسالان خود بود. دو ماه قبل از مرگش صلیب لژیون افتخار به او اعطا شد. کارپو با شکستن سنتهای گذشته برای موضوعات تاریخی، آزادی، احساسات و طبیعتگرایی را که قبلاً دیده نشده بود، به مجسمهاش تزریق کرد. در حالی که آثار Carpeaux - که در برخی از بهترین موزههای هنری در سراسر جهان دیده میشود - واکنشی بود به سبک کلاسیک تحمیل شده توسط آکادمی فرانسه، هنوز هم مدیون آثار باستانی و مجسمهسازان دوره رنسانس رم است. شاگردانش از جمله مجسمه ساز آمریکایی اولین لوی وارنر و هنرمندان فرانسوی ژول دالو و ژان لوئی فورین از او به یادگار ماندند. یک نقاش گاه به گاه، بسیاری از آثار او را می توان در موزه زادگاهش والنسین دید.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”