هنرمند انگلیسی سر آنتونی کارو یکی از تأثیرگذارترین مجسمه سازان انتزاعی بریتانیایی در قرن بیستم و بیست و یکم بود. دستیار سابق مجسمه ساز سر هنری مور، کارو به خاطر مجسمه بزرگ فولادی خود که اغلب با رنگ های تخت روشن نقاشی می شود، شناخته شده است. او در آثار پختهاش اشارههایی به سنتهای مجسمهسازی بزرگ هنر غرب، از کلاسیک تا باروک داشت. او بیش از 25 سال (1979-1953) در مدرسه هنر سنت مارتینز لندن به طور پاره وقت تدریس کرد و به راه اندازی مدرسه جدیدی از مجسمه سازی انتزاعی بریتانیا کمک کرد. کارو یکی از چهرههای کلیدی در مجسمهسازی مدرن بریتانیایی، یکی از مبتکرترین مجسمهسازان قرن بیستم در اواخر دوران مدرنیسم است.
اوایل زندگی
کارو در سال 1924 در ساری انگلستان به دنیا آمد. او تا سال 1942 در یک مدرسه محلی تحصیل کرد و سپس در کالج کریست کمبریج در رشته مهندسی تحصیل کرد. مانند دیوید اسمیت مجسمهساز آمریکایی، کارو بعدها مهارتهای فنی را که در مهندسی آموخته بود، برای هنرش مفید یافت. در طول تعطیلات به مدرسه هنر فارنهام رفت و در آتلیه مجسمهساز چارلز ویلر (که اولین مجسمهسازی بود که ریاست آکادمی سلطنتی را برعهده داشت) کار میکرد. در سال 1946 کارو برای مدت کوتاهی در پلیتکنیک ریجنت استریت شرکت کرد و با جفری دیلی مجسمهسازی را آموخت. یک سال بعد او وارد آکادمی سلطنتی شد و توسط موریس لمبرت، مجسمهساز ایرلندی F.E. McWilliam، آلفرد فرانک هاردیمن و زیگفرید چاروکس آموزش دید. او آموزش سنتی را در آکادمی سلطنتی، کپی برداری از مجسمه های یونانی، اتروسکی، رومی و گوتیک دریافت کرد. به او مدال هایی برای مدل سازی پیکره های گلی، کنده کاری و ترکیب اعطا شد.
اولین مجسمه ها
در سال 1951 کارو به عنوان دستیار مجسمهساز هنری مور کار کرد و در عین حال به طراحی مدلها در آکادمی ادامه داد. در سال 1953 تدریس پاره وقت را در مدرسه هنر سنت مارتین آغاز کرد. شاگردان او شامل دیوید آنسلی، مایکل بولوس، گیلبرت و جورج، فیلیپ کینگ، براور هچر، پیتر هید و همیش فولتون بودند. کارو به سازماندهی مجدد بخش هنر کمک کرد و طراحی و مجسمه سازی را در یک کلاس واحد با هدف درک موضوع به جای ثبت آن ترکیب کرد. کارو که همیشه به دنبال جابجایی مرزها بود، در واکنش به سبک سنتی تر تشویق شده توسط آکادمی، شروع به ساختن مجسمه های گلی، گچ و برنز با مدل های سنگین کرد. مثالها عبارتند از مردی که پایش را نگه میدارد (1954)، مردی که پیراهن خود را در میآورد (1955، به نمایش گذاشته شده در دوسالانه ونیز) و کمربند کشیدن (دهه 1950) - آثار ناشیانه، سرگرمکننده هستند و عمداً مفهوم ارتباط ما با آن را نادیده میگیرند. مجسمه سازی. در سال 1955، دو مجسمه فیگوراتیو کارو در یک نمایشگاه گروهی در موسسه هنرهای معاصر لندن قرار گرفت. سال بعد، او اولین نمایشگاه انفرادی خود را در Galleria del Naviglio، میلان برگزار کرد که در آن 20 مجسمه از او، عمدتاً چهره های اکسپرسیونیستی به نمایش گذاشته شد. در سال 1957 کارو اولین نمایشگاه تک نفره خود را در لندن در گالری Gimpel Fils برگزار کرد. در سال 1959 در بینال پاریس برای هنرمندان جوان نمایش داده شد و جایزه مجسمه سازی دریافت کرد. در همان سال، گالری تیت یکی از آثار کارو، زن بیدار (1955) را خرید.
تغییر سبک
در سال 1959 کارو به ایالات متحده سفر کرد و با مجسمه ساز انتزاعی دیوید اسمیت ملاقات کرد. تأثیر اسمیت باعث شد تا کارو فیگوراتاسیون را کنار بگذارد و در عوض شروع به ساخت مجسمههای انتزاعی از فولاد کرد که به هم جوش داده میشدند و گاهی نقاشی میشدند. او همچنین با برنز، نقره، سرب، چوب، کاغذ و سنگ کار می کرد. اولین اثر مهم کارو از هنر انتزاعی سه بعدی، ساخته شده در سال 1961، بیست و چهار ساعت (تیت مدرن، لندن) بود. در همان سال اولین مجسمه چند رنگی خود به نام مجسمه هفت را ساخت. علیرغم تولید پربارش تا این مرحله، کارو تنها در سال 1963 با نمایش گسترده تک نفره خود در گالری هنری Whitechapel مورد توجه عموم قرار گرفت. مجسمه های گنجانده شده در نمایش بیست و چهار ساعت بود. مجسمه هفت; یک صبح زود (1962); ماه می (1963) و پومپادور (1963). آثار او در این زمان با رنگآمیزی درخشان، مستقیماً روی زمین (بدون پایه) ایستاده بودند، که به بیننده امکان دسترسی فوریتر را میداد. کارو با برداشتن مجسمه از پایه آن، در حال گشودن مسیر جدیدی بود، اگرچه دیوید اسمیت و برانکوزی نیز در همین راستا گام برداشته بودند.
شهرت و شهرت
از دهه 1960 به بعد، شهرت کارو کاملاً تثبیت شد. بین سالهای 1964 تا 1964 او نمایشهای تک نفره مهمی در نیویورک (گالری آندره امریک)، واشنگتن دی سی (گالری هنر مدرن واشنگتن) و لندن (تیت) داشت. در دهه بعد او چندین بار در سال از ایالات متحده بازدید کرد و معمولاً هر بار یک ماه کار می کرد. در سال 1966 در پاویون بریتانیا در بینال ونیز با نقاشان برنارد کوهن، ریچارد اسمیت، هارولد کوهن و رابین دنی به نمایش گذاشت. شهرت کارو گسترش یافت و او دامنه کار خود را گسترش داد. او شروع به ساختن مجسمه های کوچک با استفاده از دسته هایی کرد که از لبه میز بیرون می آمد و آنها را مجسمه های رومیزی نامید. او همچنین برجهای مجسمهسازی بزرگتری خلق کرد که بخشی از معماری و بخشی دیگر مجسمه هستند. در سال 1969 یک نمایشگاه گذشته نگر در گالری هیوارد لندن برگزار شد که شامل 50 اثر بود که بین سال های 1954 و 1968 ساخته شده بودند.
تحولات مجسمه سازی
در دهه 1970، کارو شروع به خرید قطعات بزرگ ماشین آلات کشاورزی، از جمله قطعات گاوآهن و تیغه های پروانه کرد و آنها را در این آثار ادغام کرد: جشن خورشید (1969، مجموعه خصوصی) و Orangerie (1969، مجموعه خصوصی). قطعات ماشین آلات اقلام قابل تشخیصی هستند که توهمی از آشنایی ایجاد می کنند، اما شکل انتزاعی مجسمه صرفاً بیانگر است. او شروع به واکس زدن و لاک زدن سازه های فولادی کرد، مانند فیلم The Bull (1970). اثر مهم دیگر توندرا (1975، تیت) بود. او مدتها را در آمریکا گذراند و در استودیوی کنت نولاند، نقاش آبستره آمریکایی در ورمونت کار کرد. در دو دهه گذشته کارو به توسعه سبک خود ادامه داده است. او با «قطعات نوشتاری» کوچک، مجسمههای خوشنویسی ساخته شده از فولاد، اغلب شامل ظروف دیگر، آزمایش کرده است. او مجسمه هایی با کاغذ دست ساز، سرامیک و اکریلیک نقاشی روی بوم (در استودیوی هلن فرانکتالر در نیویورک) ساخته است. در سال 1986 کارو پس از المپیا (موزه هنر متروپولیتن، نیویورک)، بزرگترین مجسمه خود را تا به امروز خلق کرد. در سال 1991 او چندین نمونه از آنچه را که مجسمه سازی نامید (مثلاً برج کشف) خلق کرد.
نمایشگاه ها
طی چند دهه بعد، کارو به عنوان یک هنرمند و معلم تأثیرگذار در مدرسه هنر سنت مارتین، آنچه را که «زبان مجسمه سازی» نامید، گسترش داد. او دانشآموزان را تشویق میکرد تا مرزهای کارشان را بیازمایند، همانطور که در کار خودش انجام داده است. موزه هنرهای مدرن نیویورک در سال 1975 نمایشگاهی از آثار او برگزار کرد که به مرکز هنر واکر، مینیاپولیس، موزه هنرهای زیبا، هیوستون و موزه هنرهای زیبا در بوستون سفر کرد. کارو همچنین در بازارهای تراژان، رم (1992) بازنگری های مهمی داشته است. موزه هنرهای معاصر، توکیو (1995)؛ و تیت بریتانیا، لندن (2005)، جایی که او مجسمه غول پیکر خود را به نام آخرین قضاوت (1995-9، مجموعه Wurth، Kunzelsau) به نمایش گذاشت. او همچنین در سال 2008 اولین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری هنرهای زیبا هیلزبورو در دوبلین برگزار کرد.
جوایز و تقدیر
کارو مانند هنرپیشه بریتانیایی خود، هنری مور، از طریق ترکیبی از کار پرانرژی و ایجاد رابطه ای سازنده با دنیای هنر، به عنوان یک الگوی حرفه ای عمل کرده است. او جوایز فراوانی از جمله پریمیوم امپریال برای مجسمه سازی در توکیو در سال 1992 و جایزه یک عمر دستاورد مجسمه سازی در سال 1997 دریافت کرده است. او مدرک های افتخاری از دانشگاه های اروپا، ایالات متحده و بریتانیا دریافت کرده است. او در سال 1987 نشان شوالیه و در سال 2000 نشان شایستگی دریافت کرد. او در اکتبر 2013 درگذشت.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”