ریتم آهنگ

بیوگرافی مارگارت بورک وایت؛ عکاس آمریکایی

بیوگرافی مارگارت بورک وایت؛ عکاس آمریکایی

بیوگرافی مارگارت بورک وایت

دوران کودکی و آموزش

مارگارت بورک وایت، دومین فرزند از سه فرزند، از مینی بورک و جوزف وایت به دنیا آمد. پدر او یهودی بود، اما این زوج تصمیم گرفتند فرزندان خود را با ایمان مسیحی مادرشان بزرگ کنند. این تصمیمی بود که تأثیر عمیقی بر مارگارت که با میراث یهودی "مخفی" خود در بزرگسالی مبارزه کرد، داشت.

 

مارگارت و خواهران و برادرانش توسط مادری سختگیر بزرگ شدند که خواهان استانداردهای بالای رفتاری و پیشرفت تحصیلی بود. با این حال این پدرش بود که تأثیر عمیق تری بر دوران کودکی او گذاشت. به گفته مورخ ویکی گلدبرگ، مهندس و مخترعی که مسئول تحولات مطبوعات دوار بود، جوزف، "مارگارت را با دنیای ماشین‌ها آشنا کرد" و عشق خود را به دوربین با او در میان گذاشت و به او اجازه داد تا به او کمک کند تا عکس‌هایی را در این زمینه ایجاد کند. بنابراین، زمانی که چند سال بعد بورک وایت اولین سری تصاویر حرفه ای خود را از ماشین های صنعتی تولید کرد، جای تعجب نداشت.

 

بورک وایت از دوران کودکی استقلال خود را ارزشمند می دانست. به محض اینکه توانست از خانه خانوادگی خود جدا شود (با ناراحتی مادرش). خود این هنرمند در مورد هوس سرگردانی خود حکایت زیر را ارائه کرد: "در مورد من فرار از زمانی شروع شد که من دختر کوچکی بودم - معمولاً قبل از اینکه مادر به من برسد موفق می شدم یک یا دو بلوک مذاکره کنم - که او شروع به پوشیدن لباس من کرد. یک ژاکت قرمز روشن با علامتی در پشت دوخته شده است: "اسم من مارگارت بورک وایت است. من در خیابان شمالی کوهستان 210 زندگی می کنم [...] لطفا مرا به خانه بیاورید." این رهگذران را آنقدر سرگرم کرد که از فرار دست کشیدم، اما هرگز از آرزوی سفر دست نکشیدم».

 

آموزش اولیه

در سال 1921 بورک وایت شروع به تحصیل در کالج در دانشگاه کلمبیا کرد و در آنجا زیست شناسی خواند. با این حال، اندکی پس از آن تراژدی رخ داد که پدرش دچار سکته شدید شد و کمتر از یک سال بعد درگذشت.

 

بورک وایت که از از دست دادن پدرش ناراحت بود، و شاید در تلاشی برای گرامیداشت یاد او، عکاسی را آغاز کرد و در دوره ای در مدرسه کلارنس اچ وایت ثبت نام کرد. یک هنرمند مشهور (و هیچ ارتباطی با بورک وایت) وایت به او مبانی شغلی آینده او را آموخت. مادرش نیز با خرید اولین دوربین از دخترش حمایت کرد. در واقع، دوربین او به زودی منبع درآمدی منظم برای او فراهم کرد. بورک وایت با نشان دادن روحیه کارآفرینی به یک مشاور عکاسی پاره وقت تبدیل شد و کسب و کاری را شروع کرد که کارت پستال های تصویری اردوگاه را به شرکت کنندگان و در یک فروشگاه هدایایی محلی می برد.

 

با این حال، بورک وایت که هنوز برای پرداخت هزینه های مدرسه اش تلاش می کند، کمک غیرمنتظره ای از مانگرز دریافت کرد. خواهر و برادرهایی که یک موسسه خیریه را برای حمایت از دانشجویان آینده دار اداره می کردند. او با حمایت آنها به دانشگاه میشیگان منتقل شد تا در رشته گیاه شناسی تحصیل کند (در میان همکلاسی هایش به عنوان دختری که یک مار خانگی در اتاق خوابگاه خود نگهداری می کرد شناخته می شود). علیرغم رشته تحصیلی اش، او همچنان به دنبال عشق خود به عکاسی بود، به عنوان مثال، روی کتاب سال مدرسه کار می کرد.

 

هنگامی که در میشیگان بود، او با دانشجوی مهندسی، اورت چاپمن، آشنا شد. آنها در 13 ژوئن 1924 ازدواج کردند، اما از همان ابتدا اتحادیه با مشکل مواجه شد. حداقل به دلیل تضاد شخصیتی قوی با مادرشوهر جدیدش. بورک وایت مجبور شد مدرسه را ترک کند و برای کارهای چپمن به پوردو، ایندیانا نقل مکان کند و وقتی در دسامبر همان سال متوجه شد که باردار است، زوج مشترکاً تصمیم گرفتند که سقط جنین کنند، تصمیمی که به پایان زندگی آنها منجر می شود. ازدواج. پس از نقل مکان به کلیولند، در سال 1925، بورک وایت شروع به شرکت در کلاس های عصرانه در Case Western Reserve کرد. اکنون یک زن مجرد (اگرچه چندین سال طول می کشد تا طلاق خود را نهایی کنند) به نیویورک نقل مکان کرد و در دانشگاه کرنل ثبت نام کرد و سرانجام در سال 1927 با مدرک زیست شناسی فارغ التحصیل شد.

 

زندگی حرفه ای بورک وایت به عنوان عکاس در سال 1927 زمانی که او به نیویورک سفر کرد و معمار بنجامین مسکوویتز را ملاقات کرد، به طور جدی آغاز شد. او از نمونه کارهای او خوشش آمد و او را تشویق کرد که به عنوان یک عکاس معماری کار کند، این کار را فقط پس از نقل مکان به کلیولند انجام داد تا به خانواده‌اش نزدیک‌تر شود. همانطور که عکاسی معماری او تکامل یافت، حس او برای مد نیز افزایش یافت و او با عکس گرفتن در سراسر شهر با پوشیدن لباس هایی که رنگ آنها با پارچه های دوربین مخملی او مطابقت داشت، توجه او را به خود جلب کرد.

 

دوره بلوغ

در نهایت، اشتیاق بورک وایت به عکاسی از ساختمان‌ها به سمت مکان‌های صنعتی تبدیل شد. او در این باره اظهار داشت: "من آن را دوست داشتم [کار معماری] اما احساس می کردم این هدف نهایی نیست، [بلکه] وسیله ای برای رسیدن به هدف است. کاری که واقعا می خواستم انجام دهم این بود که عکس های صنعتی بگیرم. می دانستم از همان ابتدا نمی‌دانستم که آیا می‌توانم آنها را بفروشم یا نه. حتی متوجه نشدم که دارم کار بسیار جدیدی انجام می‌دهم. اما انگیزه آنقدر قوی بود که مجبور شدم عکس‌های صنعتی بگیرم. علاقه جدید او (اگرچه در حقیقت می توان آن را به تأثیر پدر محبوبش ردیابی کرد) با ظهور گروهی از نقاشان مصادف شد که اشیاء مشابه را به عنوان مرکز کار خود انتخاب می کردند. به گفته گلدبرگ، او نیز مانند آن هنرمندان، "به اشکال تمیز، هندسه ضمنی، قدرت و وعده فرم های ماشینی" پاسخ داد. در حالی که بورک وایت شاید به معروف‌ترین عکاس صنعتی زمان خود تبدیل می‌شد، سوژه‌اش او را با گروه Precisionism مرتبط می‌کرد. به طور خاص، این مجموعه عکس‌های او از برج ترمینال کلیولند و بعداً عکس‌های او از اوتیس استیل بود که اولین طعم شهرت را به او داد. بورک وایت که در چنین صنعت تحت سلطه مردانه کار می‌کرد، با مقاومت صاحبان کارخانه‌ها مواجه می‌شد که تمایلی به پرسه زدن آزادانه او در سایت‌هایشان نداشتند. در حکایتی دیگر، افسران پلیس کلیولند با مشکوک شدن به جنایتکاری، او را در حالی که شبانه در حاشیه رودخانه شهر سرگردان بود، به چالش کشیدند. پس از اطمینان از اینکه او در واقع یک جنایتکار نیست، بلکه یک هنرمند است، آنها با ارائه اسکورت و حتی تمیز کردن زباله در صورت لزوم به او در عکسبرداری های کنار رودخانه کمک کردند.

 

اولین تغییر عمده به سمت حرفه نشر بورک وایت زمانی رخ داد که هنری لوس تصاویر اوتیس استیل را دید و با او در ماه مه سال 1929 ملاقات کرد. او که تحت تاثیر کار او قرار گرفته بود، به او پیشنهاد شغلی برای عکاسی از تصاویر برای مجله اش که به زودی راه اندازی می شود، داد. ثروت. او اولین عکاسی بود که نام برجسته ای دریافت کرد و از مقاله اصلی در شماره اول فورچون عکس گرفت. او که در زمستان 1929 برای عکاسی از ساختمان کرایسلر به شهر نیویورک رسید، تصمیم گرفت برای همیشه به شهر نقل مکان کند و یک استودیو در ساختمان مذکور تأسیس کرد.

 

بورک وایت از طریق عکس‌های مجله‌اش برای عموم مردمی که مجذوب تلاش‌های او برای ساختن عکس مورد نظر بودند، به خوبی شناخته شد. به گفته گلدبرگ، "او با دمپایی های مخملی پاشنه بلند مانند یک هواپیما بر فراز ارتفاعات والس می زد. عکس هایی از او وجود دارد که در حالتی آراسته و سر به آغوش کشیده است، روی پشت بام کلیولند با دوربین و سه پایه اش. عکس های دیگر نشان می دهد که او ایستاده است. تاقچه های بالای شهر با دو دستش روی دوربینش. Bourke-White همچنین به دلیل مطالبه گری و سرسخت بودن شهرت پیدا می کند. گلدبرگ به عنوان مثال یک داستان روزنامه در سال 1933 را شرح می دهد که می گوید: "[او] موضوعات صنعتی را به مردم ترجیح می دهد زیرا احساس می کند که آنها واقعاً بیانگر عصر ما هستند." با این حال، این ادعا با یک زندگی اجتماعی فعال که از طریق آن او درگیر چندین امر، اغلب با مردان متاهل بود، در تضاد بود.

 

موفقیت بورک وایت تا حد زیادی به توانایی او در سوق دادن خود به انجام کارهای جدید بستگی داشت. بورک وایت در ژوئن 1930 در یک مأموریت برای عکاسی از صنایع در آلمان، مجوز نادری برای ورود به روسیه برای عکاسی از کارخانه‌های مسکو به دست آورد. این اولین سفر از چندین سفر به این کشور بود و در سال 1931 در مسکو بود که تغییری در حرفه او رخ داد. او تصمیم گرفته بود کمتر روی ماشین‌ها و بیشتر روی افرادی که روی ماشین‌ها کار می‌کنند تمرکز کند. هنگامی که او دو فیلم کوتاه مسافرتی درباره روسیه ساخت، تصاویر او از این کشور همچنین منجر به یک بار حمله به فیلم های سینمایی شد. در نتیجه کار "علاقه انسانی" خود در روسیه، بورک وایت تصمیم گرفت بر خلق تصاویری تمرکز کند که بیانیه ای اجتماعی دارند و به درستی موافقت کرد که روی یک پروژه کتاب با نمایشنامه نویس ارسکین کالدول کار کند. آنها در سفر به سراسر کشور از وضعیت اسفبار آمریکایی های روستایی در جنوب تحت تأثیر افسردگی عکاسی کردند.

در سال 1936، هنری لوس بار دیگر به بورک وایت وسیله نقلیه ای برای پیشبرد حرفه خود پیشنهاد کرد. استخدام او برای کار در مجله تصویری تازه راه اندازی شده خود، LIFE. ماموریت افتتاحیه او، عکاسی از سدهایی که در حوضه رودخانه کلمبیا به عنوان بخشی از برنامه ساختمانی نیو دیل رئیس جمهور روزولت ساخته می شد، موفقیت بزرگی بود و به داستان اصلی اولین شماره لایف تبدیل شد. او اولین عکاس زن برای مجله شد و به تعریف معنای مقاله‌نویس بودن در عکس کمک کرد.

 

بورک وایت علاوه بر کارش برای LIFE، به کار با کالدول که مرتباً با او در پروژه‌ها سفر می‌کرد، ادامه داد. این زوج با اضافه کردن به اولین کتاب خود در مورد ایالت های جنوبی، "شما چهره های آنها را دیده اید" که در سال 1937 با موفقیت زیادی منتشر شد، دو کتاب دیگر منتشر کردند، "شمال دانوب" در سال 1939 و "بگو، اینجا ایالات متحده آمریکا است" در سال 1941. کالدول ازدواج کرده بود. اما آن دو عاشق هم شدند و مخفیانه با هم زندگی کردند تا اینکه سرانجام همسرش را طلاق داد. آنها در 27 فوریه 1939 ازدواج کردند و سعی کردند بچه دار شوند اما موفق نشدند.

 

بورک وایت در سال 1940 برای مدت کوتاهی LIFE را برای مجله جدیدی به نام PM ترک کرد، اگرچه او تنها چهار ماه در آنجا ماند تا به LIFE بازگشت. در طول دوره دوم تصدی خود بود که شروع به پوشش خبری جنگ جهانی دوم کرد و اولین عکاس جنگ آمریکایی لایف او شد. یکی از مأموریت‌های اولیه‌اش او را به روسیه برد که منجر به انتشار کتابی مستقل درباره تجربیاتش شد با عنوان تیراندازی به جنگ روسیه که در سال 1942 منتشر شد. او همچنین از ناوگان هوایی بریتانیا، سیزده قلعه پرواز، در حالی که برای اولین ماموریت خود آماده می‌شدند عکس گرفت و مورد تجلیل قرار گرفت. با فرصتی برای نامگذاری یک هواپیما (که او نامش را Flying Flitgun گذاشت). سفرهای خارج از کشور او به زودی بر ازدواج او تأثیر گذاشت و در نوامبر 1942 کالدول درخواست طلاق داد.

 

او که برای حواس پرتی به کار روی آورد، اجازه پیوستن به یک ماموریت جنگی در شمال آفریقا را گرفت، اما در دسامبر 1942 کشتی ای که او با آن سفر می کرد اژدر شد. مصیبت های او فقط تحسین های بیشتری را برای او به همراه داشت. به گفته گلدبرگ، «فیلم قایق نجات آلفرد هیچکاک در سال 1944، که با بازی Tallulah Bankhead در نقش روزنامه نگاری که آرایش و کت راسو خود را پس از اصابت اژدر نجات می دهد، به طور گسترده تصور می شد که از ماجراجویی مارگارت الهام گرفته شده است. هنگامی که او به آفریقا رسید، او در تاریخ 1 مارس 1943 داستان روی جلد LIFE را با عنوان "Life's Bourke-White Goes Bombing - اولین زنی که نیروی هوایی ایالات متحده را در ماموریت جنگی از حملات به تونس همراهی کرد" فیلمبرداری کرد. او همچنین دو کتاب دیگر با پوشش جنگ خود منتشر کرد، آنها آن را "دره قلب بنفش" در سال 1944 و "سرزمین عزیز، آرام باش در سال 1945" منتشر کرد.

 

دوره بعد

در سالهای بلافاصله پس از جنگ، کار شجاعانه بورک وایت برای LIFE این فرصت را به او داد تا آنچه را که به برخی از نقاط عطف تاریخ قرن بیستم تبدیل می شد، ثبت کند. ابتدا در سال 1946 برای عکاسی از مهنداس گاندی فرستاده شد و بعداً کتابی را در سال 1947 با عنوان نیمه راه آزادی منتشر کرد. بعداً در سال 1948، بورک وایت چند ساعت قبل از ترور گاندی با او مصاحبه کرد. اندکی بعد، در سال 1950، بورک وایت به آفریقای جنوبی سفر کرد تا وحشت آپارتاید را برای زندگی مستند کند.

 

دهه های آخر زندگی بورک وایت بدون بحث نبود. او به دلیل علاقه دیرینه اش به روسیه به همدردی کمونیست متهم شد. چیزی که FBI از سال 1940 از طریق یک پرونده باز در مورد این هنرمند ردیابی می کرد. در حالی که هیچ نتیجه ای از تحقیقات به دست نیامد، باعث شد بورک وایت متزلزل شود و بخواهد بیانیه ای اجتماعی درباره بی عدالتی هایی که در سال 1952 به کره سفر کرد تا از افرادی که عکاسی می کردند، بیان کند. به گفته گلدبرگ، او احساس می کرد که تا حد زیادی توسط جهان نادیده گرفته شده است.

 

دو دهه آخر زندگی بورک وایت عمیقاً تحت تأثیر تشخیص او در سال 1954 با بیماری پارکینسون قرار گرفت. در حالی که او هنوز می‌توانست مدتی کار کند و حتی زندگی‌نامه‌اش را با عنوان «پرتره خودم» در سال 1963 منتشر کرد. در سال 1969 مجبور شد کار خود را رها کند و تشخیص او دلیل نهایی مرگ او در سن جوانی بود. شصت و هفت. علیرغم تراژدی شخصی‌اش، او لحظه‌ای تأمل عینی ارائه کرد: «حتی اگر این فرصت را داشته باشم نمی‌خواهم هیچ یک از زندگی‌ام را تغییر دهم، زیرا این همان زندگی بود که می‌خواستم [...] فکر می‌کنم به‌ویژه خوشبختانه، حتی دو ازدواج شکسته و بیماری من برای رشد و تکامل من مهم بوده است.»

 

میراث مارگارت بورک وایت

میراث مارگارت بورک وایت در دنیای عکاسی هنری، مستند و عکاسی خبری عمیق است. او که یک پیشگام واقعی بود، عنصری از هیجان و ماجراجویی را به حرفه خود آورد. مسئول بسیاری از «اول‌ها» - اولین عکاس صنعتی، اولین عکاس زن لایف، اولین عکاس زن آمریکایی در جنگ، اولین زنی که دوربین خود را به مناطق جنگی برد - او یک الگو برای نسل‌های آینده عکاسان زن حرفه‌ای از جمله افرادی مانند از لینزی آداریو، دایان آربوس، مری الن مارک و سوزان میسلاس.

 

عکس های او در بسیاری از موزه های برجسته از جمله مجموعه ای از آثار او در کتابخانه کنگره نگهداری می شود. در سال 1933 او یک عکس دیواری برای NBC در دفتر مرکزی آن در مرکز راکفلر ایجاد کرد، اما در سال 1950 تخریب شد. هنگامی که در سال 2014، روتوندا و پلکان بزرگ بازسازی شدند، نقاشی بورک وایت به طور صادقانه مانند روی یک دیوار دیجیتال 360 درجه بازسازی شد. در تور استودیو NBC نقش محوری دارد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”