خلاصه ای از پائولین بوتی
پائولین بوتی که اغلب به عنوان دختر دهه 1960 لندن شناخته میشود، با افراد مشهور ضد فرهنگ و ستارههای راک معاشرت میکرد، برای مجلات و عکاسان مشهور ژست میگرفت و از بسیاری جهات چهرهای بود که زیبایی و طبیعت آزادهاش نمونهای از تغییرات بود. شکستن کنوانسیون های اجتماعی عصر اما تنها بخشی از شخصیت بوتی بود، و فعالیت هنری خود او برای توسعه هنر پاپ بریتانیا مبتکرانه، جذاب و ضروری بود. حداقل تا حدی به دلیل تبعیض جنسی حاد شده در دنیای هنر و تعصب نسبت به زنی که بدون شرم از تمایلات جنسی خود تجلیل می کرد، شناخت کامل تاریخی برای بوتی دیر و پس از مرگ غم انگیز او در سن 28 سالگی به دست آمد.
پس از مدتها حمایت تعداد کمی از منتقدان و معاصران، و از زمان کشف مجدد واقعی بیشتر آثار او در انباری قدیمی، متصدیان و دانشگاهیان تأثیر استفاده پر جنب و جوش بوتی از رنگ، شکل و کلاژ فرهنگی پاپ را برای بازتاب ارزیابی کردند.
دستاوردهای او
کشف مجدد بوتی این روایت متعارف را مختل می کند که پاپ آرت بریتانیا به طور کامل توسط سه شخصیت اصلی آن یعنی ادواردو پائولوزی، ریچارد همیلتون و پیتر بلیک تعریف شده است. کار بوتی درگیر عملیات ها و تکنیک های بسیار مشابه و همچنین استخراج زمین های مفهومی مشابه است. اما در حالی که بوتی معاصر هر سه، حتی در حال مطالعه و نمایشگاه با بلیک بود، پس از مرگ زودهنگام خود به سرعت فراموش شد و روشی را آشکار کرد که در آن قانون تاریخی هنر به طور سیستماتیک سهم هنرمندان زن را به حداقل می رساند.
برخلاف برخی دیگر از هنرمندان پاپ زن، بوتی از خلق آثاری که نشاط یا حس سرگرمی او را پنهان می کرد، امتناع کرد. استفاده او از رنگ های روشن، تصاویر طنز و/یا پر زرق و برق و پیش زمینه امیال و تمایلات جنسی او منجر به رد شدن کار او به عنوان "دخترانه" یا "کوچک" شد، علیرغم موفقیت هنرمندان مردی که به کارهای خود به همان شیوه برخورد کردند. از زمان کشف مجدد او، این اثر اکنون به عنوان یک احیای مهم عاملیت زنانه دیده می شود.
کار بوتی ذاتاً ذهنی است و به شخصیت او گره خورده است - مانند بسیاری از هنرمندان پاپ، شخصیت و زندگی اجتماعی او زمینه مهمی را فراهم می کند. تجربیات شخصی او از جامعه اطرافش موضوع نقاشی های او را فراهم می کند و دیدگاه فردی را در مورد قراردادهای فرهنگی در حال تغییر دهه 1960 بریتانیا که اغلب نادیده گرفته می شد، پیش زمینه می کند.
مانند بسیاری دیگر از هنرمندان پاپ، بوتی تحت تأثیر چندین نوع هنری دیگر در کنار نقاشی خود قرار گرفت و در آن شرکت کرد. دایره اجتماعی بوتی که به عنوان یک مدل، بازیگر و رقصنده کار میکند، نشاندهنده اختلاط فرمهای هنری رایج در اوایل دهه 1960 است، جایی که موسیقیدانان، فیلمسازان، نقاشان و عکاسان به شدت از تحولات در زمینههای یکدیگر آگاه بودند.
بیوگرافی پائولین بوتی
اوایل زندگی
مانند بسیاری از شخصیت های مهم فرهنگی دهه شصت، پائولین بوتی در خانواده ای بسیار معمولی بزرگ شد. او در سال 1938 در حومه کرایدون در جنوب لندن به دنیا آمد، خانوادهاش از طبقه متوسط، محجوب و کاملاً کاتولیک بودند. مادرش ورونیکا به عنوان خانه دار در خانه ماند و پدرش آلبرت برای کار به عنوان حسابدار بیرون رفت.
در حالی که ظاهراً آنها خانواده ای باثبات و سنتی انگلیسی به نظر می رسیدند، این تصویری بود که آلبرت بوتی آگاهانه در تلاش برای ارائه آن بود. آلبرت نیمی بلژیکی و نیمی ایرانی بود (متولد عراق امروزی)، و زمانی که پس از دوران کودکی پرفراز و نشیب خود را در بریتانیا یافت، مصمم شد که زندگی را به عنوان یک انگلیسی دوست واقعی داشته باشد و سعی در تجسم سبک زندگی سنتی طبقه متوسط و خانواده داشت. . این شامل پیروی از کریکت، خوردن چای خامه ای و شام برشته و نگهداری از باغ های گل رز بود. بوتی گودوین (دختر پائولین) بعداً او را به عنوان «گتسبی بزرگ ساری» توصیف کرد، که در تعهدش به تأثیر «طبیعی» دقیق و مقاوم در برابر هرگونه اختلال در آن بود.
پائولین کوچکترین از چهار نفر بود و سه برادر بزرگتر داشت. نقش او به عنوان تنها دختر در این خانواده توسط پدرش کاملاً روشن شد و او را از برادرانش جدا نگه داشت. با این حال، پائولین جوان علیه این زندگی ظالمانه خانگی قیام کرد و عزم موفقیت در او از همان ابتدا آشکار بود. ابتدا در دبیرستان دخترانه والینگتون و سپس در کالج هنر ویمبلدون، که در ۱۶ سالگی شروع به تحصیل کرد، بوتی به عنوان یک زن جوان شاداب و پر زرق و برق با نام مستعار «ویمبلدون باردو» به دلیل شباهتش به ستاره سینمای فرانسوی بریژیت باردو برجسته شد. بوتی با مخالفت پدر و برادرش از تمایل او به تحصیل در رشته هنر مبارزه کرد، و در مقابل تصور آنها مبنی بر اینکه این یک "موضوع واقعی" نیست، و مطمئناً چیزی مفید یا مناسب برای یک خانم جوان نیست، مبارزه کرد. با این حال مادرش ورونیکا حامی آرام جاهطلبی او بود، شاید چون خود ورونیکا به عنوان یک زن جوان در مدرسه هنر اسلید پذیرفته شده بود، اما پدرش از رفتن منع شده بود.
آموزش و کار اولیه
در دومین سال تحصیلی خود در ویمبلدون، بوتی زیر نظر استاد چارلز کری در بخش شیشه های رنگی مدرسه تحصیل کرد. اگرچه بوتی بدون فکر زیاد وارد بخش شیشه های رنگی شده بود، اما این خوش شانسی بود زیرا کری بود که برای اولین بار استعداد خام او را تشخیص داد. او او را تشویق کرد تا با هنرش بیشتر پیش برود، به خصوص از طریق جلوه های کلاژ. اگرچه او تشخیص داد که مهارت واقعی بوتی در شیشه نیست، بلکه در چاپ و نقاشی است، او این کار را حتی در محدوده رسمی مدرسه خود تشویق کرد. کری در متقاعد کردن بوتی که جلوههای کولاژ و موزاییک چیزی است که میتوان آن را در دنیای مدرن و فرهنگ جوانانی که او در دوران دانشجویی خود را در آن قرار داده بود به کار برد، نقش داشت. بوتی در ویمبلدون تجربهای کاملاً آزاد و مثبت داشت و توانست شخصاً در حالی که مهارتهای خود را به عنوان یک هنرمند توسعه میداد شکوفا شود.
انتقال بوتی به کالج سلطنتی هنر در سال 1958 دشوارتر بود. تبعیض جنسی نهادی ریشهدار در این مؤسسه بسیار بزرگتر به این معنی بود که، با وجود اینکه علایق او اکنون جای دیگری است، به بوتی توصیه شد که از شیشههای رنگی استفاده کند و برای آن دوره درخواست دهد، زیرا پذیرش برای یک زن آسانتر است. حتی در دوره ویترای، تنها 8 نفر از 36 دانشجو زن بودند. این چرخش وقایع به این معنی بود که بوتی عملاً از گروه اصلی (مرد) هنرمندان موسیقی پاپ بریتانیایی که در آن زمان در مدرسه نقاشی در RCA متمرکز بودند، کنار گذاشته شد. با این حال، بوتی را نمیتوان نادیده گرفت، به دلیل قدرت محض شخصیت و استعداد، و به زودی با دیگر هنرمندان جوان دیگری که شیفتگی او را با فرهنگ و رسانههای عامه به اشتراک گذاشتند، ترکیب شد.
در اولین سال تحصیل خود در RCA بوتی، سه قطعه کار در نمایشگاه معتبر "معاصران جوان" گنجانده شد زیرا سبک او در حال توسعه و اعتماد به نفس بیشتر بود. در این مدت تمرین او در جهت جدیدی به سمت تکنیک های نقاشی حرکت کرد، در حالی که هنوز حس ترکیب بندی و جدا کردن بوم را از تمرین شیشه های رنگی خود می گرفت. در سال 1959 بوتی و گروهی از دانشآموزان برای تعطیلات به یونان رفتند، گروهی که شامل بسیاری از "جوانان باهوش" RCA، از جمله هنرمندان پاپ بعدی مانند پاتریک کالفیلد و پیتر بلیک (که طبق گزارشها با بوتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود) بودند. در سال فارغ التحصیلی خود در سال 1961، بوتی بخشی از نمایشگاهی به نام "بلیک بوتی پورتر ریو" (که همچنین شامل آثار بلیک، جفری ریو و کریستین پورتر بود) در گالری AIA بود. این نمایش مهم اکنون به عنوان یکی از اولین نمایشهای پاپ آرت واقعی در لندن بهشمار میرود، و هنرمندان برجسته از بنیانگذاران مشترک هنر پاپ بریتانیا محسوب میشوند.
دوره بلوغ
سالهای پس از فارغالتحصیلی بوتی از RCA در سال 1961، پویاترین و پربارترین سالهای زندگی او بود. کار او نه تنها به عنوان یک هنرمند تجسمی، از این زمان به عنوان یک رقصنده، بازیگر، مشارکت کننده در رادیو، طراح صحنه، مدل و چهره اجتماعی نیز در بر داشت. زیبایی، ظرافت و شخصیت مرموز او به این معنی بود که او به سرعت به عنوان دختر "IT" ضد فرهنگ لندن در اوایل دهه 1960 مورد تقاضا قرار گرفت. لندن در آن زمان در حال رنسانس فرهنگی بود، با مفهوم "لندن در حال چرخش" در سرتاسر جهان خبرساز شد و شهر را به عنوان قلب نوآوری در مد، موسیقی، هنر و ادبیات قرار داد. بوتی گرفتار این گردباد تولید فرهنگی شد. در این مدت او توسط دیوید بیلی در سال 1964 عکس گرفت، برای Tit Bits و مجله Playboy ژست گرفت، در برنامه تلویزیونی Ready Steady Go رقصید، صحنه را برای تولید بالکن ژان ژنه طراحی کرد، در فیلم مستند کن راسل در مورد جوان بازی کرد. هنرمندان پاپ Pop Goes the Easel، در نمایشهای صحنهای مانند بعد از ظهر مردان (۱۹۶۳) اجرا کردند و در نمایش رادیویی بیبیسی Public Ear مشارکت داشتند. او همچنین یک فعال جناح چپ، نماد مد و نقاشان، ستارههای راک، نمایشنامهنویسان و شخصیتهای ادبی در میان دوستان نزدیکش بود. او سرانجام در سال 1963 پس از یک طوفان عاشقانه با یک کارگزار ادبی کلایو گودوین ازدواج کرد. این دو توسط شریک عاشقانه قبلی بوتی، کارگردان متاهل تلویزیون، فیلیپ ساویل، معرفی شدند. گفته شده است که رابطه بین ساویل و بوتی الهامبخش جنبههایی از داستان Darling (1965) با بازی درک بوگارد و جولی کریستی است. تمام این فعالیت ها در حالی اتفاق افتاد که او هنوز در اوایل 20 سالگی خود بود.
پائولین بوتی واقعاً در سالهای پس از حضورش در RCA، سبک «پاپ» خود را پیدا کرد و پسزمینههای هندسی روشن را با بخشهای «کلاژشده» از تکههای فرهنگ پاپ بهطور واقعگرایانه ارائه کرد. کار او همچنین بیشتر و بیشتر با تجربه زندگی به عنوان یک زن در دهه 1960 درگیر شد و مفاهیم جنسی، جنسیت، رسانه های جمعی، تبلیغات، سیاست و درگیری را بررسی کرد. دیوارهای استودیو و خانه او با مجموعه ای آشفته از تصاویر بریده شده از مجلات پوشیده شده بود و او به هنر لحظه ای یا "نوستالژی در حال حاضر"، همانطور که او پاپ را توصیف می کرد، اختصاص داشت. با این حال، آثار او با احساسات و شخصیت خود از سایر هنرمندان پاپ متمایز شد. همانطور که مورخ هنر، نویسنده و متصدی دیوید ملور می نویسد، "او کاری کرد که دیگران انجام نمی دادند [...] اثبات نهایی کار است، اساساً کار مونتاژ، مونتاژ تصاویر، و نه به روشی واقعی. نود درصد پاپ چیزهای بیمعنی و غیرانسانی است. او این کار را نکرد." علی اسمیت، نویسنده، احساس مشابهی را تکرار کرد و نوشت که "وقتی نزدیک به اثر پائولین بوتی در جسم هستید، زندگی را احساس می کنید، انرژی را احساس می کنید". بوتی و گادوین در صحنه مد روز که در آن زمان در محله چلسی لندن متمرکز بود، عزیزان دنیای هنر بودند و در سال 1965 بوتی شروع به فاصله گرفتن از بازیگری برای تمرکز بر کارهای سیاسی بیشتر کرد، اگرچه او برای مدت کوتاهی با مایکل کین در فیلم ظاهر شد. فیلم آلفی محصول 1966.
مرگ
در سال 1965، بوتی به طور غیر منتظره باردار شد. هنگامی که او برای یک اسکن معمولی رفت، یک تومور کشف شد و او به سرطان مبتلا شد. اگرچه به او پیشنهاد سقط جنین و شیمی درمانی داده شد، بوتی هر دو را رد کرد. او حاملگی را به پایان رساند و در فوریه 1966 دختری به دنیا آورد که آنها را بوتی گودوین نامیدند. بوتی برای تسکین درد سرطانی که اکنون غیرقابل جراحی است، ماری جوانا میکشید و به پذیرایی از دوستانش از تختش ادامه میداد، حتی در این مدت نقشه رولینگ استونز را ترسیم میکرد. در جولای سال 1966، در سن 28 سالگی، پائولین بوتی در بیمارستان سرطان رویال ماردن درگذشت.
میراث پائولین بوتی
بوتی برخلاف معدود زنان همعصر خود، مانند بریجت رایلی، از نفی جنبهی زنانهاش امتناع ورزید و بیش از حد نگران ظاهری جدی، روشنفکر یا بیتحرک به قیمت خود واقعیاش نبود. بوتی در عوض این ویژگیهای ظاهراً «زنانه» را جشن گرفت. کار او بیوقار از منظر یک زن بود و از نظر عاطفی درگیر میل جنسی زنان بود.
متأسفانه عواملی که کار او را بسیار جذاب و جذاب کرده است باعث شد که در گستره تاریخ هنر که بلافاصله پس از مرگ او رخ داد، آن را نیز خفه و تا حد زیادی نادیده گرفت. بسیاری از آثار او پس از مرگ زودهنگام همسرش در دهه 1970، که توسط منتقدان (مرد) دهههای بعدی به عنوان یک "دختر مهمانی" کیچ و بیاهمیت مماس با جنبش اصلی پاپ آرت بریتانیا کنار گذاشته شد، پس از مرگ زودهنگام همسرش در دهه 1970 از بین رفت. فراموش شده. علی اسمیت زندگی خود را به عنوان "تلفیقی مولوتوف از احتمال و ضرر" توصیف می کند.
با این حال، عدهای بودند که اهمیت او را حفظ کردند، از جمله چند دانشگاهی متعهد که تحت طلسم بوتی قرار گرفتند و مصمم بودند که نگذارند میراث او از بین برود. دیوید آلن ملور در نوجوانی تحت تأثیر شکل بوتی قرار گرفته بود. در اواخر دهه 1980، او جستجوی گستردهای را برای کار او آغاز کرد و با اعضای خانواده در جستجوی گنج تماس گرفت و او را به انباری در کنت رساند که بسیاری از نقاشیها در آنجا یافت شدند. او آن را بهعنوان تجربهای شدیداً احساسی به یاد میآورد و سپس آنها را در نمایش سال 1993 خود در باربیکن "هنر در دهه 60 لندن" به نمایش گذاشت. سو تیت، آکادمیک جوان در این مراسم حضور داشت، که به همان اندازه شیفته این کار بود و در سالهای پس از آن، هم ملور و هم تیت در یافتن نقاشیهای بیشتر و بازگرداندن آثار بوتی به کانون توجه انتقادی نقش داشتند.
در طول سفر او از هنرمند بسیار مورد توجه، به فراموش شده، تا دوباره کشف شده، اکنون آشکار است که کار بوتی چقدر در شکلگیری هنر پاپ بریتانیا و هنری که در دهههای بعد ساخته شد، اهمیت داشت. او واقعاً یکی از مبتکران جنبش در لندن بود و داستان او روایت پاپ را که در طول سالها شکل گرفته است، بیثبات میکند و نفس تازهای از زندگی و انرژی را وارد میکند. همچنین روشن است که چگونه کار او به طور قطعی فمینیستی بود: سنگ بنای جنسیت و جشن های زنانگی هنرمندان دهه 1970 مانند جودی شیکاگو و هلن شاپیرو. نشان او در هنرمندان مدرن بریتانیایی مانند تریسی امین نیز قابل مشاهده است، به خصوص که هر دو از افراد مشهور رسانه ای در چارچوب لحظه فرهنگی خاص خود بودند، و هر دو هنرمندان به شدت احساسی و شخصی علاقه مند به تجلیل از جنسیت و تجربه زنانه بودند. همانطور که نویسنده علی اسمیت، که آثار بوتی را به عنوان بخشی از روایت رمان پاییز 2017 خود گنجانده است، می گوید: "من فکر می کنم کار بوتی در حال حاضر برای ما بسیار مهم است، زیرا مواجهه با آن همه چیزهایی را که فکر می کردید درباره دهه شصت می دانستید تغییر می دهد. دهه پنجاه، درباره دهه چهل، و آنچه بعد از دهه شصت اتفاق افتاد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”