ریتم آهنگ

شناخت هیرونیموس بوش؛ از پایه های نقاشی گروتسک

شناخت هیرونیموس بوش؛ از پایه های نقاشی گروتسک

خلاصه ای از هیرونیموس بوش

شاید بدیع‌ترین و از نظر اخلاقی پیچیده‌ترین نقاش مذهبی اروپای شمالی باشد. بوش بی‌درنگ با آثاری با کیفیتی آزاردهنده واضح و رویاگونه پیوند خورده است. اگرچه تخمین زده می شود که تنها 25 اثر اصلی وجود دارد، نماد نگاری کابوس وار در نقاشی های او فوراً به عنوان "بوشیانی" شناخته می شود و جزء اصلی ژانر گروتسک شده است. اما در حالی که وضعیت او بدون تردید به عنوان یک شمایل شکن است، برخی از مورخان معتقدند که این هنرمند شخصیتی عمیقا محافظه کار بوده است که به جای اینکه ذهنی مضطرب داشته باشد، به همان اندازه توانایی ظریف بودن را دارد و تصاویر ترسناک خود را با قطعات تزئینی و عبادی زیبا تکمیل می کند. مظهر اصول مسیحی راهگشای قوی او بود.

 

دستاوردهای او

بوش یکی از اولین هنرمندانی بود که مفاهیم انتزاعی را در آثارش بازنمایی کرد، اغلب از طریق ابزار روایی سه‌گانه. منتقدان و مورخان تعدادی از موضوعات معاصر را در روایات او کشف کرده اند - بوم شناختی، اجتماعی، سیاسی - اما شناخته شده ترین آثار او، از جمله بزرگترین شاهکار او، باغ لذت های زمینی (1490-1510)، پر از نمادهای مذهبی و موضوع اصلی مبارزه اخلاقی بی‌زمان بشر بین بی‌احتیاطی و فضیلت.

کشف نقاشی های او که برای بسیاری به عنوان "خلق شیاطین" و تامین کننده مزخرفات و طنزهای تصویری شناخته می شود، برای منتقدان و مورخان بسیار دشوار است. در واقع، بوش که در اسپانیا با نام "ال بوسکو" شناخته می شد و مدت ها قبل از احیای علاقه به آثارش در قرن نوزدهم مورد احترام بود، اغلب به عنوان "نخستین سوررئالیست" شناخته می شود و توسط روانکاو معروف کارل یونگ به عنوان او توصیف می شود. "کاشف ناخودآگاه" اصلی.

بر خلاف دیگر نقاشان هلندی، مانند یان ون ایک که تکنیکش صاف و دقیق بود، قلم موی بوش پر انرژی و متنوع است. در عین حال، نگاه ظریف او به جزئیات را می توان به کارهای اولیه او به عنوان یک نقشه کش نسبت داد که او را به اولین هنرمند هلندی تبدیل کرد که نقاشی ها را به عنوان کارهای مستقل (و نه مقدماتی) ارائه کرد.

برخی از مورخان به این واقعیت اشاره کرده اند که الهام از موجودات منحصر به فرد سورئال و شیطانی که آثار او را تهدید می کنند را می توان در دست نوشته های مذهبی اواخر قرون وسطی و رنسانس یافت. در اوایل سال 1605، در واقع، راهب اسپانیایی خوزه د سیگوئنزا استدلال کرد که نقاشی‌های او مانند «کتاب‌هایی با حکمت و ارزش هنری بسیار» هستند و اگر «هر گونه پوچی در اینجا وجود داشته باشد، آنها مال ما هستند، نه او... طنز نقاشی شده بر گناهان و هیاهوهای بشریت است».

 

بیوگرافی هیرونیموس بوش

دوران کودکی

جهرونیموس آنتونیسن ون آکن بین سال‌های 1450-1456 (تاریخ تولد او همچنان در حد حدس و گمان است، اما بر اساس یک عکس از خود/پرتره مربوط به حدود سال 1508 تخمین زده شده است) از آنتونیوس ون آکن و همسرش، آلید ون در ماینم به دنیا آمد. او در خانواده مرفه پدربزرگش در شهر s-Hertogenbosch در دوک نشین برابانت، واقع در نواحی پست هلند، مرفه و ثروتمند از نظر فرهنگی و فکری به دنیا آمد. پدربزرگش، یوهانس توماسون ون آکن، یکی از مهمترین نقاشان در اوایل قرن پانزدهم هرتوژنبوش بود و به قول استفان فیشر، مورخ هنر، یک "سلسله نقاش متشکل از پنج فرزند" ایجاد کرد که چهار نفر از آنها نقاش شدند (از جمله آنتونیوس). ).

 

اطلاعات کمی در مورد سال های اولیه بوش وجود دارد، به جز این واقعیت که در سال 1463، حدود 4000 خانه در s-Hertogenbosch توسط یک آتش سوزی فاجعه بار ویران شدند. همانطور که مورخ هنر کلر سلوین بیان می کند، "اعتقاد بر این است که هنرمند شاهد این فاجعه بود، که شاید یکی از ویرانگرترین رویدادهای اولیه زندگی او بود. ممکن است این حادثه فاجعه بار آثار بعدی بوش را تحت تاثیر قرار داده باشد، که برخی از آنها عبارتند از شعله‌های آتش در پس‌زمینه موج می‌زند».

 

آموزش اولیه

جهرونیموس جوان بعداً نام بوش (در هلندی "رئیس" تلفظ می شود) را به عنوان ادای احترام به زادگاهش که در محلی به نام دن بوش (جنگل) شناخته می شد، برگزید. تقریباً از آموزش او اطلاعی در دست نیست، زیرا او هیچ دفترچه، نامه، کتاب یا هیچ اثر هنری دیگری از خود به جای نگذاشته است. با این حال، در سوابق شهر s-Hertogenbosch به تاریخ 1475، هیرونیموس به عنوان یکی از اعضای کارگاه پدرش ذکر شده است و فرض بر این است که (کاملاً منطقی) پدرش، و احتمالاً یکی از عموهایش، به او نقاشی را آموزش داده است. با این حال، این دانش ما را به درک منابع تخیل قابل توجه بوش نزدیک نمی کند.

 

بین سالهای 1480-1481، بوش با دختر تاجری به نام آلید ون در مرون ازدواج کرد. آلید چند سال بزرگتر از او، وارث یک ارث سخاوتمندانه، از جمله یک ملک خانوادگی در شهر مجاور اویرشوت بود، جایی که این زوج در آنجا ساکن شدند. تصور می‌شود که بوش هرگز از منطقه نزدیک زادگاهش سفر نکرده یا دورتر نشده است. به گفته سالوین (از طریق فیشر)، "بوش از منابع مالی، زمین و موقعیتی که با اتحادیه به دست آمد، بهره برد و بلافاصله پس از ازدواج این زوج، کارگاه خود را تأسیس کرد. در این مرحله از زندگی، بوش به تنهایی هنرمند شد. درست است، و او آماده بود تا با حامیان تأثیرگذار سلطنتی ارتباط معناداری برقرار کند. در واقع، نقل قولی از نام و حرفه او در سوابق شهر s-Hertogenbosch در سال 1486 آمده است و او را به عنوان Insignis Pictor (نقاش برجسته) ذکر کرده است.

 

می توان حدس زد که چون s-Hertogenbosch تحت فرمانروایی امپراتوری روم قرار گرفت، به احتمال زیاد بوش با هنر رنسانس که بر نقاشان فلاندری تأثیر می گذاشت کاملاً آشنا بود. در واقع، در سال 1488 که او را حدود 40 سال سن داشت، بوش به انجمن اخوان بانوی ما پیوست، یک انجمن مذهبی محافظه کار متشکل از 40 تن از تأثیرگذارترین شهروندان 's-Hertogenbosch' و 7000 "عضو بیرونی" دیگر که در سراسر جهان پراکنده شده بودند. اروپا اخوان (که پدر بوش زمانی به عنوان مشاور هنری برای آن عمل می کرد) به ویرجین اختصاص داشت و در سراسر اروپای کاتولیک به طور گسترده ای مورد احترام بود. اعتقاد بر این است که برخی از اولین سفارشات عبادی این هنرمند از طریق اخوان انجام شده است، اگرچه به طور قطع مشخص نیست که آیا هیچ یک از این آثار باقی مانده است یا خیر.

 

فیشر درباره یکی از اولین آثار شناخته شده خود، مصلوب شدن با قدیسان و اهداکننده (حدود 90-1485)، می نویسد که «در حالی که مشخص نیست که در کجا نمایش داده شده است، این نقاشی، مانند بسیاری دیگر از تصاویر عبادی آن دوره، ایجاد شده برای اطمینان از نجات روح اهدا کننده که در پای صلیب زانو زده است. مصلوب شدن با مقدسین و اهداکننده چیزی است که در مجموعه آثاری که به نفع ترکیب‌های عجیب، سرگیجه‌آور و نگران‌کننده است، چیزی دور از ذهن است و بوش بعداً خود را به نمایش گذاشت. سبک خاص در مورد موضوعات مختلف مذهبی». اما، همانطور که تیم اسمیت-لینگ، منتقد هنری می‌گوید، "با وجود تکینگی آثار او، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد بوش به هر معنا یک فرد خارجی بوده است. در حالی که برخی تحقیقات سخاوتمندانه در دهه 1940 تلاش کردند تا او را با فرقه‌ای بدعت‌گذار جنسی به نام آدامیت‌ها، و در حالی که در دهه 1960 او درباره گندم ارگوتیک توهم می‌کرد، افکار آکادمیک رایج تصویری بسیار رام‌تر ارائه می‌دهند [...] هیچ چیز نشان نمی‌دهد که بوش چیزی غیر از یک شهروند برجسته و مرفه، یک کاتولیک ارتدکس بود. و یک نقاش فداکار بسیار مورد تقاضا در میان حامیان".

 

دوره بلوغ

در حالی که دیگر هنرمندان اروپای شمالی نیز بر تولید روایات کتاب مقدس متمرکز بودند، بوش همان موضوع را به گونه‌ای تفسیر می‌کرد که بسیار بدیع بود که کاملاً با سبک هماهنگ و مسلط فلاندری در هم آمیخت. او این داستان‌ها را از طریق تخیل خود فیلتر کرد و تمثیل‌های مذهبی را به جهان‌های فانتزی خارق‌العاده جدید و متراکم با پوچی و نمادگرایی کلیسایی تبدیل کرد. در «دوره میانی» بسیار ضعیف تعریف شده‌اش بود که سبک نمادین بوش - با اشکال بدن درهم و برهم، رنگ‌های زنده، شاخ و برگ‌های بزرگ و تهدیدآمیز، و شیاطین و خزندگان مختلف - از طریق مجموعه‌ای از عکس‌های قدیسان شروع به آشکار شدن کرد. قطعاتی مانند سنت جروم در نماز (حدود 90-1485)، سنت جان باپتیست در مراقبه (1490) و یک محراب، سنت جان در پاتموس (1490-1495)، که احتمالاً توسط برادران ما سفارش داده شده است. بانوی مبارک.

 

اما این سه‌گانه پرستش مجوس (1494) او بود که اغلب به عنوان اولین شاهکار واقعی او ذکر می‌شود. این اثر که به سفارش پیتر شیفو و اگنیس د گرام از آنتورپ ساخته شده است، مراسم عشای ربانی سنت گرگوری را نشان می دهد، به طور موثری شهرت هنرمند را تضمین کرد، حتی اگر در سال های بعد به خوبی با "شناسایی برند" بوش مطابقت نداشت. همانطور که اسمیت-لینگ خاطرنشان کرد، "زمانی که بوش در سال 1516 درگذشت، او قبلاً یکی از شناخته شده ترین نقاشان زمان خود بود؛ او خیلی زود به یکی از کپی برداری ترین و تقلید شده ترین ها تبدیل شد. در دهه 1530 [...] یک نقاش کامل ظاهر شد. مدرسه نقاشان در آنتورپ دقیقاً به آن اختصاص یافته است - با آنها بود که تصویر رویایی بوش شروع به متبلور شدن کرد. نکته‌ای که اسمیت-لینگ به آن اشاره می‌کند این است که وقتی «متخصصان بازاریابی مدرن» به کار او علاقه نشان می‌دهند، در مورد بوش منحصراً به‌عنوان «تهیه‌کننده لوازم جهنمی» و آثار «هنوز متفکرانه» مانند Adoration صحبت می‌کنند. مجوس تا حد زیادی نادیده گرفته شد.

 

با نزدیک شدن به پایان قرن پانزدهم، یک ستاره شناس بانفوذ آلمانی هشدار داده بود که "پایان جهان" که توسط سیل فاجعه بار رخ خواهد داد، دقیقا در 25 فوریه 1524 رخ خواهد داد. ایده آخرین داوری مطرح شد. در جامعه با آلبرشت دورر که آبرنگ معروفی را تهیه کرد و رویایی را ضبط کرد که در آن او شاهد آخرالزمان نهایی (به عنوان آب در حال سقوط از آسمان به زمین) بود و بوش نقاشی The Last Judgement را که همان موضوع را پوشش می داد اما با تصویری از جهنم پر شده بود. شیاطین خارق العاده، ارواح شیطانی، موجودات مسخ شده، و نمادهای وابسته به عشق شهوانی. بین آنها، دورر و بوش (و بدون شک افراد برجسته کمتر) امواج شوک اضطراب را در صفوف فداکاران ارسال می کردند.

 

از آنجایی که هیچ یک از آثار او دارای تاریخ نیستند، نمی توان مطمئن بود که بوش آخرین قضاوت را چه زمانی به پایان رساند (اگرچه تخمین زده می شود که بین سال های 1482-1505 تکمیل شده است). اما سلوین می نویسد: "بوش تا سال 1499 شروع به استخدام حداقل یک دستیار کرد [و اینکه] او اصلاً توانست دستیار استخدام کند نشانه موفقیت او بود." در واقع، با «هفت گناه کبیره و چهار چیز آخر» (حدود 1500) - قطعه دیگری با موضوع آخرین داوری و نقاشی روی میزی که قرار بود گناهکار قبل از ورود به غرفه اعتراف فکر کند - ساخته شده است. حداقل تا حدی به دست یک دستیار نسبت داده می شود. تقریباً در این زمان بوش شاهکار «وسوسه سنت آنتونی» (1500) را تولید کرد، سه‌گانه‌ای که قدرت ایمان سنت آنتونی را تحت فشار شدید نیروهای شیطانی تجلیل می‌کند (او در تمام مراحل بعدی خود به داستان سنت آنتونی بازمی‌گردد. حرفه). در حال حاضر چشم انداز بوش به طرز باشکوهی گسترده تر شده بود. چهره های او سبک تر شدند. رنگ‌های او کم‌رنگ‌تر بود، در حالی که جهان‌های فانتزی که ارائه می‌کرد صحنه‌های آخرالزمانی را ارائه می‌داد که در کنار مناظر کتاب مقدس تقریباً بی‌گناهی بت‌آلود بود.

 

کارهای متاخر

باغ لذت های زمینی (1490-1510) بدون شک بزرگترین شاهکار بوش و نمادین ترین اثر اوست (در واقع، بسیاری نام او را فقط از طریق این اثر می شناسند). سبک او تا به حال با بهشت ​​زمینی خود به بلوغ کامل رسیده بود، که شامل خلقت و وسوسه زن کاملاً در کنار تصاویر عمیقاً ناراحت کننده از دنیای هرزگی و لذت جویی بود.

 

کیفیت رویایی/کابوس‌آمیز این نقاشی به مواد اساطیری تبدیل شده است و هر تعداد از پیکره‌های کوچک انسان برهنه، حیوانات بد شکل و موجودات شومی را نشان می‌دهد که تصور می‌شود مستقیماً از تخیل بی‌کران هنرمند ساخته شده‌اند. با این حال، فرهنگ لغت هنر و هنرمندان آکسفورد بیان می‌کند که در حالی که آثاری مانند باغ لذت‌های زمینی «قدرت تخیل فوق‌العاده واضحی دارند و موضوعات به شدت با روایات و نمادهای فرعی گلدوزی شده‌اند [...] مضامین اساسی گاهی اوقات بسیار ساده هستند. و بسیاری از تصاویر را می توان بر اساس فرهنگ عامه عصر بوش، به ویژه ضرب المثل ها و ادبیات مذهبی توضیح داد. این می‌افزاید که «از نظر صرفاً بصری، هیولاهایی که او نقاشی کرده است مشابهاتی در موجودات عجیب و غریب دارند که اغلب در حاشیه دست‌نوشته‌های قرون وسطایی و در معماری گوتیک دیده می‌شوند [و حتی] کلیسای جامع در هرتوژنبوش نمونه‌های خوبی دارد.».

 

جدای از توجه بوش به بدی و زیبایی جهان خدا، او مهارت زیادی در هماهنگی ترکیب بندی و دقت در جزئیات که با نقاشان رنسانس مطابقت دارد، نشان می دهد. در واقع با استناد به «باغ لذت‌های زمینی»، مورخ هنر مشهور «ای اچ گامبریچ» می‌نویسد: «برای اولین و شاید تنها بار، یک هنرمند موفق شد به ترس‌هایی که در قرون وسطی ذهن انسان را درگیر کرده بود، شکل ملموس و ملموسی ببخشد. این دستاوردی بود که شاید تنها در همین لحظه ممکن بود، زمانی که ایده‌های قدیمی هنوز قوی بودند و با این حال روح مدرن [رنسانس] روش‌هایی را برای بازنمایی آنچه می‌دید به هنرمند ارائه می‌داد.

 

در «کشتی احمقان» (که در اصل یک تابلو از یک سه‌گانه تصور می‌شود) اغلب محققان تصور می‌کنند که پاسخی به انتشار کتاب طنز بسیار محبوب سباستین برانت با همین نام در سال 1494 است. مانند برانت، بوش از کشتی (که در واقع یک قایق کوچک است) و مسافران و آویزهای آن به عنوان استعاره ای از یک جامعه فاسد استفاده کرد. گردهمایی شادی آوران بیش از حد هیجان زده ارتباط بوش را بین گناه و موسیقی دوباره آشکار می کند، اگرچه به دلایلی نامشخص، سرگرمی های موسیقی در اینجا توسط یک راهب و یک راهبه ارائه می شود. بالای دکل بلند کشتی، شاخه بزرگی قرار دارد که جغدی روی آن نشسته است، یکی دیگر از نقش‌های بوشیایی که نشان‌دهنده حضور گناه است.

 

مورخان حدس می زنند که شکل "مرد درختی" در پانل جهنمی باغ لذت های زمینی در واقع به تصویر این هنرمند خلق شده است، اما نقاشی سلف پرتره 1508 تنها خودنگاره تایید شده از این هنرمند است. . تصور می شد که این تصویر هشت سال قبل از مرگ او کشیده شده است، و ممکن است که بوش عمداً در سن خود "اغراق" کرده باشد. در هر صورت، به نظر می‌رسد این نقاشی نیاز بوش به چهره‌ای به میراث خود را پیش‌بینی می‌کند، احتمالاً با علم به اینکه او در مراحل آخر زندگی خود قرار دارد. توسط اخوان بانوی ما ثبت شده است که بوش در سال 1516 درگذشت، و مراسم خاکسپاری در 9 اوت در کلیسای سنت جان در هرتوژنبوش برگزار شد.

 

اگرچه جایگاه او در تاریخ هنر قابل بحث نیست، آثار بوش تنها با 25 نقاشی و هشت طراحی نشان داده شده است. یکی از دلایل این بازگشت ناچیز مربوط به دوره ای در قرن شانزدهم است که در آن اعضای اصلاحات پروتستان بسیاری از آثار غیراخلاقی را از بین بردند. شش اثر او توسط فیلیپ دوم اسپانیایی در پایان قرن شانزدهم خریداری یا مصادره شد (که اکنون متعلق به موزه دل پرادو در مادرید است) و آثار دیگر در سرتاسر اروپا پدیدار شدند که تاریخ نسبتاً تکه‌تکه و گلدانی از یکی از آثار را به جا گذاشته است. منحصر به فرد ترین هنرمندان در پانتئون

 

میراث هیرونیموس بوش

 

در طول زندگی‌اش، آثار بوش در چندین کشور در سراسر اروپا جمع‌آوری شد و دانش‌آموزان و پیروان او به طور گسترده مورد احترام و تقلید قرار گرفتند. از جمله پیتر بروگل بزرگ - همان طور که به او "هیرونیموس دوم" لقب داده شد - که به طور قابل توجهی تحت تأثیر رویکرد بوش به نقاشی مناظر قرار گرفت. اگرچه علاقه به کار او کاهش یافت (به جز در اسپانیا)، او دوباره به عنوان یک نیرو در دوران مدرن ظاهر شد، جایی که او بر جنبش سوررئالیستی و هنرمندانی از جمله ماکس ارنست، رنه ماگریت، و به ویژه سالوادور دالی تأثیر گذاشت، که در واقع ادعا می کرد که بوش اولین هنرمند مدرن بود. سازند صخره ای غیرمعمول شبیه چهره دالی در نقاشی معروف او، خودارضایی بزرگ (1929)، از شکلی مشابه در پانل سمت چپ باغ لذت های زمینی الهام گرفته شده است. لئونورا کارینگتون نیز که در سال 1939 با آثار بوش در موزه دل پرادو مواجه شد، از مشهورترین ترکیب بوش الهام گرفت. برای مثال، در غول زن (1947)، کارینگتون شکارچیان را در منظره‌ای عجیب قرار می‌دهد که شامل ماهی‌های بالدار و دریانوردانی است که در آسمانی اقیانوس‌مانند شناور هستند که منظره‌ای را تشکیل می‌دهد که غول ماده شنل پوش او روی آن ایستاده است.

 

آلستر سوک، منتقد هنری می‌گوید: «به راحتی می‌توان فهمید که چرا بوش امروز ما را مجذوب خود می‌کند: لحن آخرالزمانی آثار او در دوران درگیری‌های جهانی و تروریسم بین‌المللی طنین‌انداز می‌شود» و ارجاعات مستقیم را می‌توان در نمونه‌هایی از فیلم، تلویزیون یافت. ، بازی های ویدیویی، کتاب ها و حتی مجموعه های مد. تیم اسمیت-لینگ، منتقد هنری می‌افزاید که «تعداد کمی از معاصران هیرونیموس بوش می‌توانند مدعی شهرت مشابه باشند. تی‌شرت‌ها و کارت‌پستال‌ها، او با لوازم جانبی مختلف از کیف‌های حمل‌ونقل گرفته تا ماوس‌پدها و قاب‌های تلفن همراه بوده است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”