خلاصه ای از رزا بونهور
رزا بونهور از اوایل کودکی دیدگاهی لیبرال و شخصیتی سرکش داشت که تا حدی به اعتقاد پدرش به نوعی از سوسیالیسم نسبت داده می شد که به موجب آن تمایزات طبقاتی و جنسیتی به طور اساسی از بین رفت. به این ترتیب، اگرچه در زمانی به دنیا آمد که زنان در مدرسه هنر پذیرفته نمی شدند و معمولاً در زندگی وابسته به خانواده جذب می شدند، این سرنوشت بونهور نبود. او با حمایت پدرش از همان سالهای نوجوانی شروع به نقاشی فراوان کرد، در اواسط دوران حرفهای او جوایز معتبر زیادی را دریافت کرد که قبلاً فقط توسط مردان کسب میشد، و در زندگی بعدی او مشهور و مستقلاً ثروتمند بود.
رزا بونهور خودش گفت که "با هنرش ازدواج کرده است". به این ترتیب، تصاویر او تبدیل به فرزندانش می شوند که با فداکاری بی دریغ و لطافت نفیس نقاشی شده اند. او پیشگام یک ساختار خانوادگی جایگزین بود و زندگی خود را در یک مشارکت همجنس گذراند که به خلق و مراقبت از حیوانات و آثار هنری اختصاص داشت.
دستاوردهای او
رزا بونهور نمونه اولیه یک فمینیست است. او کاملاً مستقل زندگی می کرد، بدون نیاز به هیچ گونه حمایت مالی فراتر از زندگی خود که از نقاشی ساخته شده بود. پیشگامانه برای آن زمان، بونهور آشکارا یک لزبین بود و تمام زندگی خود را با زن دیگری زندگی کرد. او همچنین لباسهای معمولی زنانه را رد کرد و در عوض در سال 1852 برای پوشیدن لباسهای مردانه در حین کار درخواست مجوز پلیس کرد (که نشان میدهد چقدر این کار رادیکال است). به این ترتیب، او سابقه ای ایجاد می کند و به الگویی برای افرادی مانند جورجیا اوکیف و فریدا کالو نمادین تبدیل می شود که در قرن بیستم اظهارات بصری مشابهی از برابری داشتند.
بونهور با پشتکار آناتومی حیوانات را مطالعه کرد، اغلب از کشتارگاه بازدید می کرد و چنین تحقیقاتی را "... در حوضچه های خون..." نامید. علاقه هنرمند به مشاهده دنیای اطرافش عمیق تر از احساساتی بودن سطحی ساده است. پیام این است که هنر، مانند پزشکی، یک رشته جامع نگر با انگیزه علمی برای رسیدن به قلب معنای زنده بودن است. گوشت چگونه تشکیل شده است، و یک بدن چگونه حرکت می کند، و آن به نوبه خود چه احساسی دارد؟ بونهور به درک عملکرد درونی موجودات به منظور انتقال موفقیت آمیز نمای بیرونی اختصاص داشت.
کار او که با دقت و پیچیدگی عکاسی قبل و همزمان با اختراع گسترده آن نقاشی شده بود، ولع شدید رئالیسم را در این زمان ارضا کرد. با این حال، نمادگرایی ظریفی نیز در تصاویر رزا بونهور وجود دارد. به گونه ای که هنرمند با همه سوژه هایش به طور یکسان رفتار می کند، هر گونه که باشد، سگ، شیر، گاو یا اسب، کوچک یا عظیم، سیاه، سفید یا قهوه ای، بونهور هیچ تفاوتی از نظر ارزش قائل نیست. پیشنهاد زیربنایی این است که او ممکن است پیشگام برابری نژادی و همچنین جنسیتی باشد، و چه آگاهانه یا ناآگاهانه، یک رویاپرداز دنیای بهتری باشد که در آن مرزها و تعاریف دوتایی کاملاً از بین رفته اند.
علیرغم اینکه بونهور یک زن فرانسوی به دنیا آمده است، کار بونهور به خوبی با ارزش های انگلیسی آن روز سازگاری دارد. در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا - که خود عاشق شخصی نقاشی حیوانات بود - هنر تبدیل به خانه و درک آسان شد. تأکید بر ادبیات و فلسفه، و همچنین بر هنر، این بود که زبان سادهتری اتخاذ کند، و بدین ترتیب همه مردم، نه تنها بزرگان و ثروتمندان، درگیر شوند. عشق بونهور به داستان سرایی و اشتیاق به حیوانات در زمانی که ملت بریتانیا خانههایی برای سگهای گمشده و رها شده در باترسی ایجاد میکرد و گورستانهای حیوانات خانگی میساخت، او را کاملاً هماهنگ کرد و به همین ترتیب در طول زندگیاش شهرت به ارمغان آورد.
بیوگرافی رزا بونهور
دوران کودکی و آموزش
رزا بونهور (با نام خانوادگی ماری-رزالی) بزرگترین از چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود که از پدری هنرمند آرمانگرا، اسکار-ریموند، و مادری صبور، معلم پیانو، سوفی، به دنیا آمد. جالب اینجاست که هر چهار بچه به هنرمندانی با استعداد و موفق تبدیل شدند. خانواده در سال 1829 زمانی که رزا شش ساله بود از روستایی بوردو به پاریس نقل مکان کردند. او کودکی پرخاشگر بود که به محض اینکه میتوانست مداد را در دست بگیرد از طراحی نقاشی لذت میبرد، اما در ابتدا با خواندن و نوشتن مشکل داشت. مادرش با درخواست از دخترش برای ترسیم یک حیوان برای هر حرف الفبا به او کمک کرد تا سواد اولیه را بیاموزد. رزا به یاد می آورد: "...یک روز فکر روشنی داشت... او به من گفت که یک الاغ را در مقابل A و یک گاو را در مقابل C و غیره بکشم..." به دنبال روش مبتکرانه مادرش، بونهور همیشه به او اعتبار می داد. و این لحظه در زندگی برای عشق پایدار و درک عمیق او از حیوانات.
زندگی در شهر شلوغ پاریس با زندگی آرام روستایی بوردو متفاوت بود. پدر بونهور از فلسفه سنت سیمونی پیروی کرد، که به ارزشهای سوسیالیستی آرمانشهری پایبند بود و از دیدگاه هماهنگی جهانی که شامل برابری کامل جنسی بود، حمایت میکرد. بونهور به یاد می آورد: "...به نظر من این اولین گام برجسته در دوره ای بود که پدرم همیشه دنبال می کرد...به نام آموزش مشترک...من به طور کلی در همه بازی ها رهبر بودم...من دریغ نکردم. اکنون و بارها برای استفاده از مشت هایم... خمیدگی مردانه به وجودم داده شد..." اسکار-ریموند آنقدر قاطعانه به آموزش و برابری زنان اعتقاد داشت که برای مدتی مدیر تنها آموزشگاه طراحی رایگان در دسترس شد. دخترانی که در سال 1803 تحت حمایت دولتی در پاریس تأسیس شده بودند. پس از مرگ پدرشان، بونهور و یکی از خواهرانش سمت او را به عنوان رئیس مدرسه بر عهده گرفتند.
زمانی که بونهور تنها ده سال داشت، اپیدمی وبا در فرانسه در حال فراگیری بود. پدرش درگیر فعالیتهای سیاسی و فلسفی بود و مادرش خسته بود. خانواده تمام تلاش خود را کردند تا در خانه بمانند تا از این بیماری در امان بمانند. اگرچه فرزندان و پدر همگی زنده ماندند، اما مادرشان سوفی بیمار شد و در سن 36 سالگی درگذشت.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”