ریتم آهنگ

بیوگرافی اومبرتو بوچیونی؛ نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی (بخش دو)

بیوگرافی اومبرتو بوچیونی؛ نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی (بخش دو)

بعداً در همان سال بوچونی "مانیفست فنی نقاشی فتوریسم" را نیز از طریق پوزیای مارینتی منتشر کرد. او اعلام کرد: «تمامی موضوعاتی که قبلاً استفاده می‌شد باید کنار گذاشته شوند تا زندگی چرخان ما از فولاد، غرور، تب و سرعت را بیان کنیم.»

 

به عنوان یک هنرمند جوان، بوچیونی موضوعاتی را انتخاب می کرد که به سادگی توجه او را به خود جلب می کرد، اما به عنوان یک آینده پژوه، موضوعات را به عنوان ابزاری برای تئوری های نقاشی انتخاب می کرد. یکی از موضوعاتی که اغلب الهام‌بخش او بود شهر بود و در آثاری مانند نیروهای خیابان و خیابان وارد خانه می‌شود (هر دو 1911).

 

در سال 1912، گروه فوتوریست نمایشگاهی چشمگیر از نقاشی ها را در برنهایم-ژون پاریس برگزار کرد. محور اصلی مشارکت بوچیونی، گروهی متشکل از سه نقاشی با عنوان حالت‌های ذهنی I-III: خداحافظی‌ها، آن‌هایی که می‌مانند و آن‌هایی که می‌روند (همه ۱۹۱۱) بود که به عقیده بسیاری جاه‌طلبانه‌ترین اثر هنرمند تا کنون بوده است. در حالت‌های ذهنی، او سعی کرد وابستگی به هر واقعیت توصیفی را کنار بگذارد و به‌عنوان بیان خود، «رنگ‌ها و فرم‌ها را داشته باشد... خود را بیان کند». به طور خلاصه، بوچیونی این آثار را برای بیان طرز فکر آینده نگر طراحی کرد که در آن گذشته هیچ تاثیری بر نحوه نگاه هنرمند به جهان اطراف خود نداشت.

 

بوچونی در پاریس از استودیوهای هنرمندان مختلف از جمله براک، برانکوشی، آرچیپنکو و دوشان ویلون دیدن کرد. آنچه او دید او را تشویق کرد که اصول خود را در مجسمه سازی به کار گیرد و در نتیجه آثاری مانند توسعه یک بطری در فضا (1912) و فرم های منحصر به فرد تداوم در فضا (1913) ایجاد شد. این علاقه جدید او را نیز به نوشتن «مانیفست مجسمه سازی آینده نگر» سوق داد.

 

اواخر دوره و مرگ

در سال 1913، بوچونی شروع به همکاری با روزنامه تجربی Lacerba کرد که توسط نویسنده فلورانسی و آینده‌نگر جیوانی پاپینی (Lacerba 70 شماره بین 1 ژانویه 1913 تا 22 مه 1915 منتشر کرد). با این روزنامه، بوچیونی و دیگران اکنون نشریه ای داشتند که منحصراً به ترویج ایده های جنبش اختصاص داشت. در آوریل سال بعد، بوچیونی کتاب نقاشی و مجسمه آینده‌نگر خود را منتشر کرد، که تا حد زیادی جامع‌ترین گزارش از نظریه هنری آینده‌گرا بود که توسط یکی از بنیانگذاران آن نوشته شده بود.

 

در سال 1914، جنگ بزرگ آغاز شد و به سرعت در سراسر اروپا گسترش یافت، و وحشیگری قابل توجه آن بسیار شبیه خشونت پاکسازی بود که آینده‌گرایان مدت‌ها خواستار آن بودند. بنابراین، در ژوئیه 1915، بوچیونی به همراه مارینتی، روسولو و چند آینده‌نگر دیگر در گردان دوچرخه سواران داوطلب لومبارد ثبت نام کردند.

 

گردان در دسامبر همان سال منحل شد و بوچونی در خلال مرخصی از جنگ به نقاشی، نوشتن و سخنرانی ادامه داد. او در ژوئن 1916 دوباره به خدمت فراخوانده شد و با یک تیپ توپخانه در خارج از ورونا مستقر شد. در حین تمرین، بوچونی از اسب خود پرت شد و زیر پا گذاشته شد. بوچیونی که هنوز یک مرد جوان فقط سی و سه ساله بود، تسلیم جراحات شد و یک روز بعد در 17 اوت درگذشت.

 

میراث اومبرتو بوچونی

اگرچه جنبش فوتوریست بیشتر با بنیانگذار آن، فیلیپو توماسو مارینتی مرتبط است، هدایت هنری آن تا حد زیادی مدیون اومبرتو بوچیونی است. او مسئول تولید متون اساسی در مورد هنر آینده نگر است و به طور کلی با استعدادترین، از نظر فنی ماهرترین و بهترین هنرمند این جنبش بود. علیرغم کوتاه بودن دوران حرفه‌ای‌اش، او به یک دانش‌آموز پرکار در سبک‌های آوانگارد تبدیل شد، در حالی که همزمان در تلاش برای خلق چیزی کاملاً بدیع بود: هنری که به‌طور منحصربه‌فردی سرعت، پویایی و تراژدی زندگی مدرن را بیان می‌کرد.

 

معرفی دو اثر از هنرمند

 

  • سلف پرتره (1905)

این سلف پرتره سبک بوچیونی را به عنوان دانشجو در آکادمی رم نشان می دهد. اگرچه این تصویر با فوتوریسم بالغ او تفاوت زیادی دارد، اما از نظر لحن و قلم مویی بسیار نرمتر است، او این تصویر را گرامی داشت و هرگز در طول زندگی خود آن را نفروخت. این نمونه از دوره ای است که او از سبکی الهام گرفته از امپرسیونیسم اولیه به رویکرد حجمی تر پیشنهاد شده توسط مطالعه آثار پل سزان حرکت می کرد.

 

 

  • شهر برمی خیزد (1910)

شهر برمی خیزد به عقیده بسیاری اولین نقاشی واقعاً آینده نگر است. بوچونی یک سال طول کشید تا آن را تکمیل کند و مدت کوتاهی پس از اتمام آن در سراسر اروپا به نمایش گذاشته شد. این گواه بر این است که نئو امپرسیونیسم و نمادگرایی حتی پس از گشایش فوتوریسم در سال 1909 بر هنرمندان جنبش حفظ شد. در حدود سال 1911 بود که بوچیونی عناصر کوبیسم را برای ایجاد سبکی متمایز فوتوریستی اقتباس کرد. با این وجود، The City Rises عشق گروه به پویایی و علاقه آنها به شهر مدرن را به تصویر می کشد. اسب بزرگی در پیش‌زمینه مسابقه می‌دهد در حالی که چندین کارگر برای به دست آوردن کنترل آن تلاش می‌کنند، که حاکی از درگیری اولیه بین بشریت و جانوران است. اسب و فیگورها تار هستند، حرکت سریع را با هم ارتباط برقرار می‌کنند در حالی که عناصر دیگر، مانند ساختمان‌های پس‌زمینه، واقعی‌تر ارائه می‌شوند. در عین حال، پرسپکتیو به طور چشمگیری در بخش های مختلف نقاشی می چرخد.

 

 

 

 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”