توهمات و شادیهای بلیک با تشدید مشکلات او، به طور فزایندهای منجر به این شد که او را دیوانه تلقی کنند: شاید توجیه داشت، همانطور که او به طور علنی ادعا میکرد که آثار میکل آنژ و دورر را بر اساس توصیه هنرمندان پس از برقراری ارتباط با آنها در رؤیاها اصلاح کرده است. همراه با رفتار غرورآمیز و اعتقادات مستحکم او - هرگز در مورد هنر خود فروتن نکرد، یک بار به باتس نوشت که "کارهایی که برای تو انجام داده ام با کار رافائل برابری می کند" - عرفان بلیک او را به الگوهای وجودی منزوی تر کشاند. . با این وجود، او به تولید مجموعهای از آثار شگفتانگیز، الهام گرفته از ایمان عمیق به قدرت تخیل، و توجهش به آنچه که «معجزه» میخواند، ادامه داد. بلیک یک بار گفت: "من می دانم که این جهان دنیای تخیل و بینش است. من هر چیزی را که نقاشی می کنم در این دنیا می بینم، اما همه به طور یکسان نمی بینند." در طول دوران بلوغ خود، او اغلب ادعا می کرد که در کارش توسط فرشته های بزرگ تشویق می شود یا با شخصیت های تاریخی و اسطوره ای مانند مریم باکره ارتباط برقرار می کند.
برای کاتلین رین، «تلخ ترین طنز در داستان ناکامی ها و تحقیرهای بلیک این است که او هرگز ناشناخته نبود، برعکس، او در قلب دنیای هنر لندن بود و همه مشهورترین هنرمندان و حکاکی های زمان خود را می شناخت. و با این حال، او در جایی که آنها موفق شدند شکست خورد، توسط مردانی با استعدادهای پایین کنار گذاشته شد و توسط دوستان مادام العمر کنار گذاشته شد."
بعد کار
بلیک تقریباً تمام عمر خود را در سوهو، محله محل تولدش زندگی کرد و به ندرت در سفر بود. اما با وجود این فقدان دنیاپرستی، او خود را مردی بسیار بافرهنگ ساخت و به عنوان مثال، مجموعه بزرگی از آثار هنری کلاسیک را به دست آورد. پس از سالها فقر، او مجبور شد مجموعه چاپی خود را بفروشد، اما در سال 1818 با ملاقات جان لینل، مردی که دومین حامی بزرگ او شد، ثروت مالی بلیک بار دیگر تغییر کرد. لینل از طریق سفارشها و خریدهای بلیک، ثبات مالی را در سالهای آخر زندگیاش فراهم کرد، و همچنین بلیک را با گروهی از هنرمندان معروف به The Ancients یا The Shoreham Ancients معرفی کرد که به دلیل تحسین جمعی از کار بلیک گرد هم آمده بودند. . مانند بلیک، این گروه رویکردهای «مدرن» به هنر و زیباییشناسی را رد کردند و دیدگاهی گسترده افلاطونی نسبت به جهان داشتند. در اواخر عمرش، بلیک ناگهان خود را یک «معلم» و رهبر محترم یافت. در واقع، با استعدادترین افراد باستانی، ساموئل پالمر، به طور کلی وارث بینش و تکنیک بلیک در نظر گرفته می شود.
در حدود سال 1820، بلیک به خانه ای در نزدیکی استرند نقل مکان کرد و روزهای خود را با حکاکی در اتاق خواب کوچکی سپری کرد. در سال 1821، در سن 65 سالگی، او مأموریتی را از لینل برای تصویرسازی کتاب ایوب آغاز کرد. ساموئل پالمر با نوشتن درباره بلیک در این زمان، بلیک را به عنوان "در حال جدا شدن، در کره ای فراتر از جاذبه افتخارات دنیوی" توصیف کرد. پالمر افزود: "او نبوغ را نمی پذیرفت، اما آن را اعطا کرد. او فقر را شرافت بخشید و با گفتگو و نفوذ نبوغ خود، دو اتاق کوچک در فواره بارگاه را از آستانه شاهزادگان جذاب تر کرد." روزنامه نگار هنری کراب رابینسون، یکی دیگر از دوستان این دوره، در نامه ای در سال 1826 نوشت که هرکسی که بلیک را ملاقات می کند، در او به عنوان "در یک لحظه سازنده، مخترع؛ یکی از معدود افراد در هر عصری: یک همراه مناسب دانته" می بیند. . رابینسون بلیک را بهعنوان تجسم خود «انرژی» توصیف کرد و با وجود سن و فقر نسبیاش، فضایی «پر از ایدهآل» را در اطرافش ریخت.
ویلیام بلیک در اوت 1827 در سن 70 سالگی درگذشت. در زمان مرگ او روی مجموعه ای از تصاویر برای کمدی الهی دانته کار می کرد که اکنون جزو بهترین آثار او محسوب می شوند. گفته می شود که در روز مرگش، در حالی که دیوانه وار روی این تصاویر کار می کرد، به همسرش اعلام کرد: "بمان! همینطور که هستی بمان! تو همیشه برای من فرشته ای بوده ای: من تو را می کشم!". چند ساعت بعد از دنیا رفت: نقشه ها اکنون گم شده اند.
ریچارد هولمز، منتقد هنری ادعا میکند که وقتی بلیک درگذشت، "او قبلاً مردی فراموش شده بود" و فروش حکاکیها و اشعار نقاشیاش به ندرت به 20 نسخه در 30 سال رسید. با این حال، برای جورج ریچموند، هنرمندی که با The Ancients مرتبط است، بلیک «مثل یک قدیس مرد... با خواندن چیزهایی که در بهشت می دید».
میراث ویلیام بلیک
ویلیام بلیک را عموماً یکی از چند شخصیت هنری بزرگ میدانند، نه تنها یکی از بهترین شاعران زبان انگلیسی، بلکه یکی از انقلابیترین هنرمندان تجسمی بریتانیا: جاناتان جونز منتقد او را اینگونه توصیف میکند: «بزرگترین هنرمند بریتانیای دور و دراز. تا کنون تولید شده است". بلیک همچنین بهخاطر طرحوارههای پیچیده و منحصربهفرد فلسفی و مذهبی که آثار او را تداوم بخشید، به یاد میآورند: در حالی که معاصران رمانتیک مانند J.M.W. ترنر و جان کنستبل از این منظره الهام گرفتند، بلیک به درون، به دنیایی تخیلی مبتنی بر کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی و ادبی روی آورد و بینندگان خود را به آنچه که الیزابت ای. بارکر «سفرهای ذهن» مینامد سوق داد. کاتلین راین توضیح میدهد که برای خود هنرمند، آثار بلیک نمایانگر «بخشهایی از ابدیت» است که در دید تخیلی دیده میشود. او او را با استادان دوره رنسانس مانند میکل آنژ، دورر، دانته و فرا آنجلیکو (هنرمند مورد علاقه بلیک) در تواناییاش برای خلق قلمروهای تخیلی فراگیر که ظاهراً از حالت نیهیلو در میآیند، مقایسه میکند و به ما «تکههایی از جهانهایی را ارائه میدهد که محدودههای آن فراتر از هر یک از آن بخشها است. کار آنها تجسم یافته است».
پس طعنه آمیزتر این است که بلیک در زمان حیاتش توسط جامعه هنری و ادبی نادیده گرفته شد. از آنجایی که شایع بود که او ادعا می کرد که از رویاها کار می کند، به طور کلی به عنوان عجیب و غریب یا دیوانه طبقه بندی می شد. تنها زمانی که منتقد هنری الکساندر گیلکریست، که یک سال پس از مرگ بلیک به دنیا آمد، به مطالعه هماهنگ هنر و میراث او پرداخت - که منجر به انتشار کتاب زندگی ویلیام بلیک در سال 1863 شد - دامنه و اهمیت کامل دیدگاه های بلیک محقق شد. گیلکریست توهمات بلیک را به عنوان رمزگذاری یک "قویه ویژه" تخیل توصیف کرد، ارتباط او با دنیای معنوی نشان از جنون نیست، بلکه نوعی "عرفان" است. نوشته گیلکریست زمینه جدیدی را برای مطالعه عملکرد بلیک ایجاد کرد، درست زمانی که هنرمندان پیش از رافائلی مانند دانته گابریل روستی به ندای روشن شدت معنوی بلیک پاسخ می دادند.
به طور کلی تر، آثار رؤیایی و عرفانی بلیک تأثیر عظیمی بر پیشرفت بعدی رمانتیسم در هنر، و متعاقباً، بر پیش رافائلیتیسم، نمادگرایی و حتی مدرنیسم گذاشت. تأثیر بلیک بر ادبیات نیز عمیق بوده است: والت ویتمن، دبلیو بی یتس و آلن گینزبرگ از جمله شاعرانی هستند که عمیقاً از او الهام گرفته شده اند، در حالی که دیدگاه های بلیک نیز زندگی پس از مرگی در اشعار پاپ انتزاعی و روانگردان دهه شصت داشتند، به ویژه در پست باب دیلن. ضرب و شتم دنباله رویا. در روزگار کنونی، میراث بلیک در سراسر فرهنگ عالی و عامه، از جمله هنر، ادبیات، موسیقی، و فیلم گسترش یافته است. به عنوان مثال، اعتقاد بر این است که تصاویر ارباب حلقهها و دیگر فیلمهای با مضامین اساطیری از تصاویر او الهام گرفته شدهاند.
منتقد هنری الکساندر گیلکریست ادعا می کند که بلیک کار خود را برای "کودکان و فرشتگان" ساخته است؛ خودش "یک کودک الهی" است که بازیچه هایش خورشید، ماه و ستاره ها، آسمان ها و زمین بود. بلیک در تبلیغ ارزشهای آزادی خلاق، بازی تخیلی، تساهل مذهبی و همه اشکال عشق، آثاری با ارزش پایدار و عمیقاً مثبت خلق کرد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”