ریتم آهنگ

شناخت جیان لورنزو برنینی؛ نقاش و مجسمه ساز دوره باروک (بخش سه)

شناخت جیان لورنزو برنینی؛ نقاش و مجسمه ساز دوره باروک (بخش سه)

میراث جیان لورنزو برنینی

زمانی که برنینی زنده بود، آثار او به دلیل ارائه خلاقانه مجسمه سازی به روش های جدید مورد تحسین قرار گرفت، که پیشگام عصر جدیدی در مجسمه سازی اروپایی بود که مترادف با جنبش باروک شد. لئوپولگو سیکوگنارا نوشته است که "شاید هیچ کس، قبل یا بعد از جیان لورنزو، اثر عمیقی در چنین دوره طولانی تاریخ هنر از خود به جای نگذاشته باشد؛ برنینی مترادف با باروک است." کار او همچنین فراتر از آن چیزی بود که از هنر انتظار می رفت - کار او طوری طراحی شده بود که بینندگان را با تمام حواس تحت تأثیر قرار دهد و می توانست به تجربیات مذهبی کمک کند، نه تنها در سطح عقلانی بلکه در سطح احساسی.

 

او تأثیر بزرگی بر شهر رم گذاشت و معماری آن را شکل داد و اثری از خود بر جای گذاشت که از آن زمان کمتر هنرمندی از آن برخوردار است. برنینی بخشی از مجسمه سازان بزرگ ایتالیایی است که در کنار دوناتلو، میکل آنژ و کانوا قرار گرفته اند.

 

برنینی از منتقدان بی بهره نبود. در اواخر عمرش در برابر زیاده خواهی کارش واکنش نشان داد. محققانی مانند یوهان وینکلمان معتقد بودند هنر باید برای ذهن جذاب باشد در حالی که هنر برنینی بیش از حد برای حواس جذاب است. در واقع، "باروک" در ابتدا یک اصطلاح تحقیرآمیز با توجه به ماهیت تئاتری آثار برنینی و هنرمندان دیگر تلقی می شد. با این حال، در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، مورخان هنر شروع به ارزیابی مجدد آثار برنینی کردند و در مورد جنبش باروک به طور مثبت نوشتند، و در چند دهه اخیر نمایشگاه های متعددی از آثار برنینی برگزار شده است که او را به عنوان پدر مسلم معرفی کرده است. مجسمه سازی باروک

 

برنینی همچنین تأثیر قابل توجهی بر هنرمندان آینده داشت، زیرا تمرکز او بر حس، جسم و بدن انسان راه را برای بسیاری از نوآوران هموار کرد. به ویژه، اکسپرسیونیست های آلمانی به دلیل تمرکز بر تجربه انسانی و احساسات شدید، بسیار تحت تأثیر هنر برنینی و باروک قرار گرفتند. هنرمندان معاصر نیز به آثار برنینی مانند ایان همیلتون فینلی و جف کونز اشاره کرده اند. تخصص فنی او همچنان مورد مطالعه قرار می گیرد و اصرار او بر اینکه زیبایی را به جای مطالعه مجسمه های کلاسیک یا نقاشی های رنسانس باید در مشاهده طبیعت جستجو کرد، دور شدن از رویکرد سنتی در ساخت هنر بود که مدت ها پس از مرگ او ادامه یافت.

 

معرفی دو مجسمه مهم برنینی

روح لعنتی (1619)

این مجسمه نیم تنه در اوایل کار برنینی در زمانی که این هنرمند بیست و یک ساله بود ساخته شد. این چهره فریاد مردی را نشان می‌دهد، چهره‌های او با حالتی وحشیانه از وحشت یا حتی عذاب درهم می‌آید.

 

این قطعه در کنار مجسمه دیگری از Blessed Soul ساخته شده است که زن زیبای جوانی را به تصویر می کشد که در شادی سعادتمندانه به بالا نگاه می کند. وقتی این مجسمه‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند، دوگانگی احساسات انسانی را در کنار هم قرار می‌دهند، طیف‌های متضاد بین برکت یا نفرین شدن. همانطور که این قطعه به سمت جهنم می نگریست، قطعه دیگر نمایانگر نگاه کردن به سمت خدا بود.

 

بر این باورند که روح لعنتی یک سلف پرتره است. برنینی در آینه نگاه می کرد و برخی معتقدند که او حتی بازوی خود را برید تا حالت عذاب آور صورتش را ایجاد کند. اگرچه این آثار در اوایل کار برنینی تولید شدند، اما عناصر بسیاری را گرد هم آوردند که در تمام آثار آینده برنینی مانند رستگاری مذهبی، احساسات شدید انسانی و مهارت فنی در تصویرهای حسی از بدن انسان وجود خواهند داشت.

 

این تصویر دراماتیک از گوشت نیز در هنر جدید بود، در تضاد با سبک های قبلی منریست، که اغلب سعی در بازسازی سنت های روم باستان و یونان داشتند. در مقابل، برنینی و دیگر هنرمندان باروک مانند کاراواجو و روبنس راه را برای روشی جدید برای به تصویر کشیدن بدن انسان با تمرکزی جدید بر حسی هموار کردند.

 

تجاوز جنسی به پروزرپینا (1621)

این مجسمه داستانی از دگردیسی های اووید را به تصویر می کشد که در آن پلوتون عاشق الهه پروزرپینا می شود و او را می رباید و او را به دنیای زیرین می برد که در آنجا به عنوان پادشاه سلطنت می کند. پلوتون با تاج و عصای سلطنتی نشان داده شده است، در حالی که سگ سه سر، سربروس، پشت سر است و اطمینان می دهد که هیچ کس مداخله نمی کند. پلوتون در حالی که پروزرپینا برای فرار تلاش می کند دور کمر و ران او می گیرد. او سرش را کنار می‌زند در حالی که بازوی دیگرش با رها کردن ناتوان دراز شده است.

 

در این اثر برنینی شیفتگی خود را به به تصویر کشیدن صحنه ها در میانه اکشن دراماتیک نشان می دهد و بیننده را دعوت می کند تا شاهد این قطعه باشد و کاملا جذب آن شود. پسرش دومنیکو آن را به‌عنوان «تضاد شگفت‌انگیز مهربانی و بی‌رحمی» توصیف کرد، که در جزئیات انگشتان پلوتون به ران پروزرپینا فشار می‌آورد و توهم خارق‌العاده‌ای ایجاد می‌کند زیرا سنگ مرمر سخت و سرد در تضاد با خشونت نرم و ظریف به نظر می‌رسد. دانیله پینتون، مورخ هنر، اشاره می کند که این اثر از ویژگی های مجسمه برنینی در «به تصویر کشیدن نه یک چهره، بلکه یک رویداد» است. برنینی تلاش می کند تا لحظه ای از زمان را متوقف کند و عمل در میانه درام به حالت تعلیق در می آید. آثار او همچنین اغلب با این هدف خلق می شد که در یک فضای بزرگ به صورت دور نمایش داده شوند تا مردم بتوانند در اطراف آن قدم بزنند و از دیدگاه های مختلف با آن روبرو شوند. این برای آن زمان بسیار نوآورانه بود و هوای تازه را به ژانر القا کرد.

 

این اثر در حال حاضر به عنوان یک شاهکار باروک دیده می شود و توسط هنرمندان معاصری مانند جف کونز که مجسمه ای از جنس استنلس استیل را به شکل آن بازسازی کردند، به آن اشاره شده است.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”